دانلود و خرید کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من مریم السادات میرحسینی
تصویر جلد کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من

کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من

معرفی کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من

مجموعه داستان مادرها و مادربزرگ‌هایی شبیه من تازه‌ترین مجموعه داستان منتشر شده در کتاب نیستان به قلم مریم‌السادات میرحسینی است. این اثر باوجوداینکه نخستین کتاب داستانی منتشر شده از سوی نویسنده خود به شمار می‌رود از چند منظر مخاطب را با نویسنده‌ای خوش‌آتیه مواجه می‌سازد.

درباره مادرها و مادربزرگ‌هایی شبیه من

داستان‌های میرحسینی از سویی داستان‌هایی به‌شدت حس‌برانگیز و با نگاهی نشئت‌گرفته از روحیه عاطفی زنانه تألیف شده است. باوجوداینکه نویسنده در تمام کتاب سعی کرده استفاده فراوانی از کاراکترهای زن در خلق شخصیت‌های داستانی به کار ببرد، این تلاش منجر به این نشده است که او در دام سانتی‌مانتالیسم ادبی بیفتد و زنانگی بر حس برانگیزی داستان‌هایش غلبه کند. زنانه نویسی در واقع در این اثر بستری است برای روایتی حس برانگیز و خلق زاویه دیدی بدیع و انسانی برای انتقال مفاهیم موردنظر نویسنده که به‌شدت انسانی است.

بسیاری از داستان‌های این اثر را با وجود تعلیق و فراز و فرودهایش می‌توان همانند یک تابلوی نقاشی ساعت‌ها به نظاره نشست و از مناظر مختلف اتفاقات شکل‌گرفته در آن را موردتوجه قرار داد.

مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، خانواده و حتی ایثار در این مجموعه خود را به‌خوبی پیش چشم مخاطب متبلور می‌کنند و توانایی نویسنده در تعریفی تازه و بدیع از خود را به رخ مخاطب می‌کشند.

از دیگر ویژگی‌های کتاب مادرها و مادربزرگ‌هایی شبیه من باید به زبان و فضاسازی زبانی بسیار پخته و تکنیکی آن اشاره داشت. میرحسینی در داستان‌های این کتاب سعی کرده زبان را در خدمت فضاسازی برای روایت در بیاورد. گاه در یک داستان شاهدیم که نویسنده با تلفیق زبان واقعیت و رویا و حتی استفاده از استعاره‌های زبانی اسطوره‌ای سعی دارد تا مخاطب را به فضای داستان نزدیک کند و گاه در یک داستان دیگر از این مجموعه شاهدیم که زبان با کمال ایجاز و سادگی و دور شدن از هر نوع هجو و کلات اضافه سعی کرده است تا بیشتری پتانسیل را در خدمت حس برانگیزی برای مخاطب داشته باشد.

خواندن کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به مجموعه داستان‌های کوتاه می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

بخش‌هایی از کتاب مادرها و مادربزرگ هایی شبیه من

اشرف پاهایش را داخل لحاف قایم می‌کرد. نمی‌دانست اگر موش‌ها انگشت پایش را بجوند می‌تواند از دیو سیاه بزرگ فرار کند یا نه ...

روزهای اول که آمده بود هم فرار کرد. ساک کوچکش را به بغل گرفت و زد بیرون. خسته شده بود از موش‌هایی که همه خانه را می‌جویدند. از آدم‌هایی که می‌رفتند و می‌آمدند. در را باز کرد، اما انگار زمین و خیابان‌ها کش آمدند. هرچه رفت به جایی نرسید. اصلاً نمی‌دانست کدام طرفی باید برود. زن‌ها از پشت پرچین‌ها بدجور نگاهش می‌کردند. از گاوهای بزرگ می‌ترسید. به هر طرف که پیچید چند تا گاو جلوش سبز می‌شدند. از سیاه‌ها بیشتر می‌ترسید. برای همین برگشت تا به تله‌ای که افتاده بود عادت کند.

ـ منم اشرف! اومدم ببرمت.

صدای عزیز بود که از دهان دیو بیرون می‌آمد. اشرف جیغ کشید.

اشرف نشسته بود و به جلزوولز کردن سیب‌زمینی‌ها نگاه می‌کرد. چاقو را گذاشت روی تن ماهی و با دست کوبید به دسته‌اش. سر چاقو پوست فلزی تن ماهی را پاره کرد. تن ماهی دندان‌هایش را به هم می‌سابید. اشرف چاقو را بیشتر فرو کرد و تن ماهی دندان‌هایش را بیشتر به هم سابید. اشرف چاقو را کشید و پوست فلزی تن ماهی را بیخ تا بیخ برید. درش را باز کرد و تن را ریخت روی سیب‌زمینی‌ها. همه جای خانه پر از بوی ماهی شد. احد ماهیگیر خوبی نبود. می‌گفت بلد است ماهی بگیرد، اما دروغ می‌گفت. از همان روز اول دروغ گفته بود. از همان روز اولی که با عمّه اقدس آمد. 

esmat
۱۴۰۲/۰۴/۱۴

مجموعه داستانی با محوریت زن

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۶۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۲۷,۴۵۰
۸,۲۳۵
۷۰%
تومان