کتاب امروز کودکی می میرد
معرفی کتاب امروز کودکی می میرد
کتاب امروز کودکی می میرد نوشتۀ آگوست استریندبری است. داستانهایی که در این کتاب انتخاب و ترجمه شدهاند، داستانهایی هستند که در میان مردم رواج داشته و ذخایر ادبی سوئد را تشکیل میدهند. به جز معرفی آثار برتر نویسندگان، پرداختن به داستان کوتاه، بهعنوان یک نوع قدرتمند ادبی در صدسال اخیر، وظیفه دیگری است که در این کتاب دنبال میشود.
درباره کتاب امروز کودکی می میرد
داستان کوتاه برای رماننویسان کاری مانند نقب زدن و رهیابی به دنیای شعر و شاعری است. رماننویسان، پیوسته با جمله سروکار دارند، اما وقتی همانها به داستان کوتاه روی میآورند، با کلمه سروکار پیدا میکنند. کارزاری از تجربههای درونی و گسترهای برای دیدن تمام مناظر.
بیشتر نویسندگانی که در اینجا معرفی میشوند، شهرت جهانی یافته و در ردیف کلاسیکهای بزرگ این کشور قرار دارند. انتخابها بیسبب هم صورت نگرفتهاند. هدف من از سالهای آغازین ترجمه داستان کوتاه از زبان سوئدی، نخست یادگیری هرچه بیشتر این زبان و سپس مطالعه ادبیات سوئد بوده است. داستان کوتاه بهعنوان یک نوع ادبی در صدسال اخیر با افتوخیزهایی روبهرو بوده است. درعینحال امری که سبب تداوم و تکامل داستان کوتاه گردیده، این است که این نوع نوشتاری پیوسته پابهپای رمان حرکت میکند. چراکه داستان کوتاه برای رماننویسان کاری مانند نقب زدن و رهیابی به دنیای شعر و شاعری است. رماننویسان، چنان که بنت نرمان بر آن تاکید میکند، پیوسته با جمله سروکار دارند، اما وقتی همانها به داستان کوتاه روی میآورند، با کلمه سروکار پیدا میکنند. اینجا کارزار تجربههای درونی است. اینجا گسترهای است که برای دیدن تمام مناظر آن باید از دریچه روح به آنها نگریست.
خواندن کتاب امروز کودکی می میرد را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه و مجموعهای میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره یوهان آوگوست استریندبری
یوهان آوگوست استریندبری در سال ۱۸۴۹ متولد شده است. نویسندۀ داستان کوتاه، رمان و نمایشنامهنویس پرکار سوئدی بود که در کنار هنریک ایبسن، سورن کییرکگور و هانس کریستیان آندرسن از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان اسکاندیناوی بهشمار میآید. استریندبری از بنیانگذاران تئاتر مدرن شمرده میشود و در وطنش به شکسپیر سوئد معروف بود. او استاد مسلم اکسپرسیونیسم در تئاتر است. بخشهایی از کتاب امروز کودکی می میرد.
استریندبری در سال ۱۸۹۱، به دلیل اختلافات شدید، از همسرش جدا شد و نتوانست حضانت چهار فرزندش را بگیرد و این امر تأثیر فراوانی بر او و آثارش گذاشت.
بخشهایی از کتاب امروز کودکی می میرد
از تاریخ ازدواج او فقط سه سالی گذشته بود که توفان همه چیز را با زن و بچهاش در هم کوبیده بود. میخواست برود بالا به اتاق زیر شیروانی و چیزهایی از آنجا بیاورد. خود را در فضایی یافت که همیشه صدای خش و خش و تلق و تولوقی از آنجا به گوش میرسید. در آن اتاقک گربهای سینهخیز رفته و هر چه آتآشغال در آنجا بود، درهمریخته است، این انباری است پر از گردوغبار و پر از دوده و تار عنکبوتها نیز. او قفل را باز کرد! تمام زندگیشان پس از غرق شدن کشتیشان آنجا بود. میخواست برگردد، اما دیگر دیر شده بود. تختی عروسی زنش با روکش سبز ابریشمی آنجا افتاده بود. گهواره بچه کوچولویش با شش تا بطری شیر که مادرش آنها را زیر آب سرد با دستهای کوچکش آب میکشید، و تمام گلدانها و لیوانها که شب عروسی به آن خانه آورده | بودند، روی میز ولو بودند. سبد گلهای رز، هدیه نامزدی زنش هم در آنجا بود که بعدها سبد خیاطی شد. دستهگلهای خشکیده، تاجهای گل، حتی کتابها، هدایای خودش برای او در ایام کریسمس و روزهای تولد با یادداشتهای زیبا ... اما آنجا چیزهای تاریخی هم بود، مبلهای کوچک دخترانه از دوران کودکی زنش که آنها را به خانه تازه منتقل کرده بود. همچنین یک پرده ژاپنی با گلهای داوودی و طاووسهای طلایی، یک فرش کوچک و یک گلدان. اما اینها در اینجا در دوده و گردوغبار چرا؟ چرا مانند یادبودهایی مقدس در خانه نباشند؟ آیا جرئت نمیکرد که هر روز به آنها نگاه کند یا اینکه نمیخواست ... نگاهش به جعبهای افتاد که در یک سبد قرار داشت. خاطرهای قدیمی در فکرش دور برداشت؛ چنان که انگار در شب کریسمس جلوهگر شده است. در کنار چشمهایی کودکانه، دندانهای سفید کوچک شیری، فرورفتگیهایی در گونهها، اولین ساز موسیقی که بچه برای درخت کریسمس و برای اسب چوبی، برای عروسکهایی چون ژزا و بریتا مینواخت.
حجم
۱۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
نظرات کاربران
داستانهای چندان جالبی نبودند. مترجم تلاش خود را کرده، ولی در زمینهی ادبیات فارسی قدری ضعف دارد و ایرادات نگارشی و استفاده از عبارات نامانوس و نامتناسب با متن در جایجای داستانها به چشم میخورد.