دانلود و خرید کتاب فرمانده دلیر محمد دهقان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فرمانده دلیر اثر محمد دهقان

کتاب فرمانده دلیر

معرفی کتاب فرمانده دلیر

کتاب  فرمانده دلیر نوشته محمد دهقان و رضا خان احمدلو و مرتضی رضائی خسروآبادی است. این کتاب که انتشارات نظری منتشر کرده است نگاهی به زندگی سراسر حماسی سرلشکر شهید مسعود منفردنیاکی است.

درباره کتاب فرمانده دلیر

مسعود منفرد نیاکی در دوم خرداد ماه سال ۱۳۰۸ در شهرستان آمل به‌دنیا آمد. او در سال ۱۳۳۱ و پس از گرفتن مدرک دیپلم با علاقه به خدمت در لباس سربازی در دانشکده افسری استخدام و پس از طی دوره ۳ ساله دانشکده، به درجه ستوان دومی رسید و با انتخاب رسته زرهی به خدمت مشغول شد.

وی در انقلاب اسلامی همچون بدنه مؤمن و خدمتگزار ارتش به دریای بیکران ملت پیوست و پس از پیروزی انقلاب به شکرانه استقرار نظام مقدس اسلامی، خود را وقف دفاع از انقلاب نوپای اسلامی کرد. او در مسئولیت‌های فرماندهی در عملیات های بزرگ طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر و رمضان خدمت کرد و در سمت فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و فرمانده قرارگاه فتح بارها به قلب دشمن تاخته و شکست‌های سنگینی بر پیکره دشمن وارد آورد.  او در تاریخ ۱۳۶۴/۵/۶ به عنوان ناظر آموزش در رزمایش لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار که در شرایط واقعی جنگی اجرا شد شرکت نمود و تقدیر الهی بر آن شد که پس از سی و سه سال خدمت پر افتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 

خواندن کتاب فرمانده دلیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان تاریخ دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرمانده دلیر

۱۶ سال بیشتر نداشتم، سال ۱۳۳۹. دختر بچه ای بودم که فکر و ذکرم درس و مشق بود و گاهی کار خانه. همان زمان مسعود با درجه ستوانی در شهرستان خوی مشغول خدمت بود و به اتفاق چند تن از همکارانش درهمسایگی ما خانه ای را اجاره کرده بود و زندگی می کرد. از آنجایی که خویی ها مردم مهمان نواز و غریب دوستی هستند، مادر من گه گداری ناهار یا شام را کمی بیشتر می پخت و برای این جوانان می فرستاد. همه چیز خیلی راحت مطرح شد. یکی از همین روزها مادرم صدایم کرد و گفت: یکی از این افسران جوان به نام مسعود منفرد نیاکی، از من برای شما خواستگاری کرده، نظرت چیست؟ غیر منتظره بود. عرق شرم بر پیشانی ام نشست. از خجالت سکوت کردم و پس از چند لحظه گفتم هر چه شما صلاح می دانید، عمل کنید. مادرم گفت: دخترم، من قبل از اینکه این موضوع را با تو در میان بگذارم کلی پرس و جو کرده ام، همه دوستان او و کسبه محل از شخصیت و متانت و سر به زیری او تعریف می کنند. همه چیز به راحتی گذشت و خانواده ما قبول کردند که خانواده مسعود برای خواستگاری از تهران به خوی سفر کنند. البته نا گفته نماند خانواده همسرم اصالتا مازندرانی اند ولی پس از فوت پدر شوهرم، همه خانواده به اتفاق فرزندان از نیاک به تهران آمدند و در تهران ساکن شدند. خلاصه پس از چند روز مادر شوهر و یکی دیگر از اقوام آنها به منزل ما آمدند و خیلی زود دو خانواده به توافق رسیدند و علتش کم توقعی دو طرف بود. قرار بر این شد که در اولین فرصت عقد کنیم تا هر چه سریعتر به هم محرم شویم، چون مادرم خیلی به این قضایا حساس بود و اعتقاد داشت هر چه سریعتر مراسم عقد و عروسی سر بگیرد و ما سر و سامان بگیریم. مراسم عقد و عروسی با دعوت چند تا از فامیل ها و اقوام درجه یک بسیار ساده و بی تکلف برگزار شد. نا گفته نماند در همان اولین برخورد مهر او به دلم نشست، مهری که هنوز هم در دلم جای دارد و با آن زندگی می کنم. ایشان علی رغم اینکه من یک دختر ساده شهرستانی بیش نبودم، ولی آنقدر محترمانه و رسمی با من برخورد می کرد که من با این سن کم نمی دانستم چگونه باید با ایشان رفتار نمایم تا اینکه به تدریج با فرهنگ ایشان تربیت شدم و از آنجا که ایشان در بین هم قطاران و به عبارتی هم دوره ای های خود از جایگاه بسیار موجه و مثبتی برخوردار بود از زندگی با او افتخار می کردم.

مدیریت دام در هنگام بروز حوادث غیرمترقبه
سباستین ای. هیث
نقشه مهربانی با همه جزئیات
ویل گلنون
عصمت در قرآن
رضا محمدی
نگرش مردم به سازمان‌ها
مجتبی ملکی خیمه‌سری
جلد ۱۵: اطفال ـ فصل ۱۳: پیشگیری از بارداری در زمان شیردهی
ایمان وفایی
کنترل کیفی برای مدیران
محمد حسین سلیمی نمین
کتاب کار مطالعات اجتماعی نهم
محمد پورکار
فرصت آفرینان ۱
رضا غیابی
حق‌الزحمه حسابرسی و ارتباط آن با ماهیت سهامداران کنترل‌کننده
مهدی ایرانی
تنهاترین مظلوم، مظلوم ترین تنها!
نصرالله قادری
بسکتبال
الهام فرهادفر
شعردرمانی و سرطان
سحر شریفی شهریور
برنامه‌ریزی استراتژیک و عملیاتی توسعه قهرمانی
مجید سلیمانی
طراحی کمپین های تبلیغاتی
سیدامیر موسوی میرکلائی
مدیریت ایمنی در کارگاه
ریموند الیوت لویت
ب کوچک
امین فقیری
نقش زنان در انقلاب مشروطه ایران
علی سربندی
ابری که از مقابل ماه می گذرد
رویا شاه حسین زاده
آشنایی با سیمین بهبهانی
مهناز ابوطالبی
روان‌شناسی احساس و ادراک (نسل سوم)
فهیمه ندایی
سلام بر ابراهیم (۱)
گروه نویسندگان
گردان قاطرچی ها
داوود امیریان
دختر شینا: خاطرات قدم‌خیر محمدی کنعان
بهناز ضرابی‌زاده
عارفانه
گروه نویسندگان
سلام بر ابراهیم (۲)
گروه نویسندگان
من زنده‌ام
معصومه آباد
پسرک فلافل‌‌فروش
گروه نویسندگان
خداحافظ سالار
حمید حسام
دا: خاطرات سیده زهرا حسینی
سیده اعظم حسینی
من زنده‌ ام
معصومه آباد
آب هرگز نمی‌میرد
حمید حسام
رفیق خوشبخت ما
سید عبدالمجید کریمی
وقتی مهتاب گم شد
حمید حسام
دختر شینا
بهناز ضرابی‌زاده
آب هرگز نمی‌میرد
حمید حسام
شاهرخ حر انقلاب
گروه نویسندگان
در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
محسن مومنی
اسم تو مصطفاست
راضیه تجار
آن بیست‌و‌سه نفر
احمد یوسف‌زاده
پایی که جا ماند
سیدناصر حسینی‌پور

نظرات کاربران

کاربر 5261453
۱۴۰۲/۰۷/۲۱

بسیار عالی بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱)
شهید نیاکی تعریف می کرد در جلسه ای که با نمایندگان یکی از کشورهای شرقی داشتیم آنها می گفتند که شما هر اسلحه ای می خواهید به شما می دهیم. می گوید من به آنها گفتم ما اسلحه ای نمی خواهیم چون سلاحی داریم که از بمب اتم قوی تر است آنها با تعجب به من نگاه کردند گفتند سلاح شما چیست؟ می گوید من به آنها گفتم الله اکبر است، بعد به آنها گفتم وقتی نیروهای ما در عملیات وارد منطقه دشمن می شوند وقتی این شعار را می دهند دشمن چنان گیج می شود که راه فرار را هم گم می کند.
Husain Gh

حجم

۱۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان