کتاب فرشتگان سپید جامه
معرفی کتاب فرشتگان سپید جامه
کتاب فرشتگان سپید جامه نوشتهٔ محمد دهقان و حمزه کلهر است. انتشارات نظری این کتاب تاریخی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فرشتگان سپید جامه
کتاب فرشتگان سپید جامه حاوی تاریخ شفاهی ۵ پرستار در دوران جنگ میان ایران و عراق است. «تاریخ شفاهی خانم فرح لک امدادگر سالهای دفاع مقدس»، «تاریخ شفاهی خانم مریم سایبان پرستار بازنشستهٔ صنعت نفت»، «تاریخ شفاهی خانم کبری طیبی سرپرستار بیمارستان صنعت نفت و همسر شهید»، «تاریخ شفاهی خانم سهیلا فرجامفر پرستار پایگاه نیروی هوایی دزفول در دوران دفاع مقدس» و «تاریخ شفاهی خانم مهری فلاحی پرستار دوران دفاع مقدس» بخشهای این کتاب را تشکیل دادهاند. یک آلبوم تصاویر در انتهای این کتاب قرار گرفته است.
خواندن کتاب فرشتگان سپید جامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران و قالب گفتوشنود پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرشتگان سپید جامه
«"تاریخ شفاهی خانم مهری فلاحی پرستار دوران دفاع مقدس"
طبق روال همهٔ گفت وگوها لطفا خودتان را معرفی بفرمائید؟
خواهش می کنم. متشکرم از اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید.
من مهری فلاحی هستم فارغ التحصیل دانشکده پرستاری آبادان (دانشکده نفت). سال ۱۳۵۸ درسم را تمام کردم. تا زمان شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران من در آبادان زندگی می کردم و در آبادان ازدواج کرده و صاحب ۳ فرزند پسر شدم به نام های محسن مجید رضا.
شما از جمله بانوانی بودید که در زمان جنگ تحمیلی به جبهه رفتید آن زمان چند سال داشتید؟
من ۲۱ سالم بود که فارغ التحصیل شدم و چون همان جا (آبادان) زندگی می کردم از همان جا به جبهه رفتم.
آیا در خانواده قبل از شما کسی هم چنین فعالیتی یا فعالیتی درباره انقلاب داشت؟
بله برادرم مهندس مسعود فلاحی فعالیت زیادی در حوزه انقلاب داشت که البته همیشه من و مسعود با هم در این زمینه فعالیت می کردیم تا زمانی که حضرت امام خمینی (ره) تشریف آوردند. به علاوه پدرم هم حدود سال ۱۳۳۲ فعالیت هایی داشتند و یک سال در زندان به سر بردند.
جرقه اولیه ای که به ذهن تان آمد که شما هم می توانید برای دفاع از مملکت به جبهه بروید چه سالی بود و چه مدت از شروع جنگ گذشته بود؟
من به دلیل اینکه کارمند بیمارستان نفت بودم از همان شروع جنگ احساس کردم می توانم در رشته خودم مثمرثمر باشم. چون ساکن همان منطقه بودم جنگ را با تمام وجودم احساس می کردم. بنابراین به صورت نیروی داوطلب اعزام شدم و در تمام مدت سعی کردم خدمتگزار باشم. فقط گاهی چند روزی مرخصی می رفتم و دوباره برمی گشتم؛ چون دوست داشتم همیشه آنجا حضور داشته باشم، سعی می کردم کمتر از مرخصی استفاده کنم. در نتیجه همیشه داوطلب رفتن به جبهه بودم.
شما از اینکه به عنوان یک بانو در محیطی جنگی و مردانه خدمت می کردید نگران نبودید؟»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه