کتاب خاطرات یک بیش فعال
معرفی کتاب خاطرات یک بیش فعال
کتاب خاطرات یک بیش فعال نوشتهٔ ملیسا هود با ترجمهٔ الهام شیخی در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. این کتاب با نگاهی متفاوت به اختلال نقص توجه به جنبههای کمتر دیده شده و حتی مثبت آن میپردازد و نشان میدهد که دستاوردهای درخشان افراد بیشفعال چطور اتفاق میافتند.
افراد مبتلابه اختلال نقص توجه یا بیشفعالی سرانجام میتوانند بر تکانشگری این بیماری غلبه کنند. وقتی مغز آنها رشد میکند و تواناییهای بالقوه آنها تکامل مییابد، آنها کنترل بیشتری اعمال میکنند و مجبور نیستند دیگر تکانشی باشند. تکانشگری در دوران جوانی افراد مبتلا به اختلال نقص توجه یا بیشفعالی یک ویژگی قابلتوجه محسوب میشود.
درباره کتاب خاطرات یک بیش فعال
با مطالعه کتاب میسی سفر شما اینگونه آغاز میشود: داستان زندگی او را مطالعه میکنید و متوجه میشوید که چطور او بچهای بوده که بیشفعالیش تشخیص داده نشده و چطور طی دوران مدرسه با آن دستوپنجه نرم میکرده و در نهایت شما درکی از دنیای اختلال نقص توجه و بیشفعالی بزرگسالان بهدست خواهید آورد. در اینجا خواننده از داستانهای واقعی او در خصوص زندگی وی در دنیای اختلال نقص توجه و بیشفعالی بهطور کامل بهرهمند خواهد شد، به والدین و خواهر برادرها و همین طور به استادان و معلمها دیدگاههایی در خصوص نیازهای عاطفی، احساسی، فیزیکی و روانی بچههای نوجوان مبتلابه بیشفعالی متناسب با موفقیت آنها در منزل، مدرسه و جامعه ارائه میدهد. سپس طبق تجربیات شخصی میسی شما بهعنوان یک نوجوان و جوان در حالی که قدردان چالشهایی هستید که بهخاطر بیشفعالی باعث پیشرفتهایی در بچگی و نوجوانی شده، زندگی همراه با بیشفعالی را امتحان میکنید. در این مرحله از مطالعه، میسی درک قابلقبولی از بیشفعالی را از تجربیات شخصی خودش و شیوه مقابله با شرایط القا میکند و سپس در بخش دوم شروع به توضیح گستردهای از دیدگاه خودش در خصوص این عنوان کتاب: «چقدر خداوند در نوع خلقت من سخاوت به خرج داده است»، مینماید.
کتاب خاطرات یک بیش فعال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر شما، یکی از دوستانتان، یا شخصی در خانوادهتان مبتلابه اختلال نقص توجه یا بیشفعالی بزرگسالان است و بهدنبال راهکارهای بیشتری است تا از طریق آنها بتواند به این شرایط غلبه کند میتوانید کتاب میسی هود با عنوان «خاطرات یک بیشفعال» را به او معرفی کنید، این کتابی است که شما باید آن را مطالعه کنید و حتی بعدها باز به آن مراجعه کنید.
بخشی از کتاب خاطرات یک بیش فعال
من آن روز باید به کلاس برمیگشتم و مجبور بودم سرزنش معلم را جلوی دیگر دانشآموزان تحمل کنم، او آن روز بهخاطر هرچیز دیگری که برایش مشکل ایجاد کرده بود مرا مقصر میدانست و مدام مرا ملامت میکرد. من نتوانستم تا پایان سال صبر کنم. احساس میکردم خانم کیلیبرو هم خیلی با احساساتش درگیر است، رفتارها، تغییرات ناگهانی و تکانشگری من فقط شرایط او را بدتر میکرد. من (وقتی شب شد) شنیدم که پدرم (تلفنی) به خانم کیلیبرو میگفت که «فقط لازم بوده او را گوشمالی بدهید و چند تا در پشتش بزنید و چند تا فحش هم نثارش کنید.» من دستپاچه و وحشتزده شدم و با خودم فکر کردم: «نه! این را به او نگویید! این آخرین نصیحتی است که واقعاً لازم است او بشنود چون شما که نمیدانید وقتی نیستید او با من چه میکند و چهچیزی به من میگوید.»
رفتارهای آن روز صبح من درباره کارل و پنجره خیلی قابلقبول نبودند، اما بعد از آن حملهها و توهینهای مداومی که بهدلیل پیشامد آن روز دریافت میکردم دیگر رفتارهایم قابلپیشبینی و ضمانت شده نبودند.
من فکر میکنم والدینم نهتنها میدانستند که رفتار معلم من در قبال من چگونه است بلکه یک گفتگوی بسیار متفاوت هم با مدیر مدرسه سندوال داشتند.
ماهها پس از آن اتفاق، همکاران خانم کیلیبرو در راهرو میایستادند و وقتی میشنیدند که چطور مرا برای کوچکترین چیزها سرزنش میکند با او همدردی میکردند و چاپلوسی او را میکردند. معلم من با هرچیزی که زیر این آسمان به من مربوط میشد مشکل داشت و این موضوع بهطور قابلملاحظهای همکارانش را هم آزار میداد.
روز بعد از پیشامد قفسه کتاب، من گوشهای ایستاده و کز کرده بودم و خودم را میدیدم که گویی از بالای یک تپه کوچک بهسمت یک میدان توپ قل میخورم. من آنجا ایستادم و افکار من در خصوص اتفاقات روز قبل به من نهیب میزدند. با خودم فکر میکردم: «من متفاوت هستم! نمیدانم چرا متفاوت هستم، اما متفاوت هستم. راستش، میدانی موضوع چیست؟ فکر میکنم این تفاوت را دوست دارم!» بعدازظهر آن روز برگشتم و کنار کلاس خانم کیلیبرو نشستم و برای اولین بار در طول آنهمه سال از درون لبخند میزدم. چیزی در درونم باعث شده بود که به این اتفاق که خودم باعثوبانی آن بودم از زاویهای متفاوت بنگرم. در اعماق درونم داشتم چیزهایی را میدیدم که به دنبالشان بودم.
حجم
۱۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم داستان زندگی کسی رو که با اختلال نقص توجه وتمرکز دست وپنجه میکنه رو خیلی خوب توضیح داده
بنظرم کتاب خیلی خوبیه و ارزش خوندن رو داره. به همه ی افراد توصیه میکنم این کتاب رو بخونن و آگاهیشون رو در مورد بیش فعالی بالا ببرن. من خودم بیش فعالم و این کتاب خیلییییی به من کمک کرد که
ینظرم خیلی کتاب پرمحتوایی نبود