کتاب به دنبال ژاندارک
معرفی کتاب به دنبال ژاندارک
کتاب به دنبال ژاندارک نوشته ژان میشل دککر فرگون است و با ترجمه بیتا شمسینی برای کودکان و نوجوانان علاقهمند به تاریخ جهان در اگروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است.
درباره کتاب به دنبال ژاندارک
کتاب به دنبال ژاندارک داستان زندگی ژاندارک، یکی از مبارزان مشهور تاریخ فرانسه را روایت میکند. او دختر شجاع فرانسوی بود که در راه دفاع از وطن، جان خود را فدا کرد و به یکی از قهرمانان ملی تاریخ فرانسه تبدیل شد.
ژاندارک که در زمان جنگهای صدساله علیه انگلستان رهبری فرانسویها را به عهده داشت، نزدیک شهر کُنپیینی، به خاطر خیانت شهردار این شهر توسط بورگینیونها اسیر و به انگلیسیها فروخته شد. پس از آن در یک دادگاه کلیسایی به جرم ضدیت با قوانین کلیسا، محکوم و در میدان ویومارشه شهرِ روآن سوزانده شد.
کتاب به دنبال ژاندارک از مجموعه کتابهای به دنبال ... است که کتابهای دیگری از این مجموعه «به دنبال فردوسی»، «به دنبال بنیانگذاران رم»، «به دنبال دزدان دریایی»، «به دنبال مولانا»، «به دنبال اسکندر» و ... منتشر شده است.
خواندن کتاب به دنبال ژاندارک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از به دنبال ژاندارک
این پیشگویی را به خاطر میآورم، البته نمیدانم چطور خبرش به روستای ما رسید. برایم تعریف کردهاند که سالها پیش از آن که ما، یعنی خواهرم و من، به دنیا بیاییم، زنی روستایی که اهل نواحی کوهستانی جنوب فرانسه بود با صدای بلند پیشگوییاش را اعلام کرده بود. آن زن گفته بود که فرانسه به دست باکرهای اهل شهر مرزی لورِن آزاد خواهد شد. روزی، کمی پیش از آزاد شدن اورلئان، ژان این پیشگویی را به یادم آورد، بیش از آن وقت را از دست نداد و به راه افتاد. بیشک ماجرای ندایی که به گوشش میرسید به سالها قبل از آن زمان برمیگشت. آن ندا برای ژان به مراتب واضحتر و رساتر شده بود، ندایی که به او امر میکرد تا محاصره اورلئان را درهم بشکند، در مراسم تدهین شارل که قرار بود در رنس برگزار شود همراه او باشد، انگلیسیها را از فرانسه بیرون کند و... .
امروز این وقایع به نظرم قدیمی و دوردست میآید. جنگهای صد ساله هم داستانی کهنه و قدیمی شده است. وقتی به کشتیهایی نگاه میکنم که به آرامی به سمت بالای رود لوار پیش میروند، وقتی در تابستان به گندمهایم نگاه میکنم که در زیر نور خورشید مانند طلا میدرخشند، به سختی میتوانم خودم را متقاعد کنم که به راستی زمانی، غارت و چپاول و مرگ وجود داشته و از این بابت ناراحت میشوم. به یاد دودهای سیاهی میافتم که در افق سر به فلک میکشید و خبر از قتلعام و مرگ میداد. به یاد میآورم که از ترس و وحشت برای یافتن پناهگاهی در پشت دیوارهای نوشاتو از دونرِمی فرار میکردیم. خیلی چیزهای دیگر را به خاطر میآورم که دیگر فراموش شدهاند: هیاهوی جنگهایی که در آن شرکت میکردم، فریادهایی که با شروع حملههادر هوا طنین میانداخت، نالههای زخمیهای محتضر، فساد جسدها در میدان جنگ، بوی نعشها و خون، سیاهچالها و... . پادشاه ما پیروز شده است. فرانسه دیگر زیر یوغ انگلیسیها نیست
حجم
۲۷٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۲۷٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه