کتاب یادمان صمد
معرفی کتاب یادمان صمد
کتاب یادمان صمد نوشته علی اشرف درویشیان است. این کتاب را نتشارات موغام منتشر کرده است.
درباره کتاب یادمان صمد
صمد بهرنگی متولد ۲ تیر ۱۳۱۸ در تبریز است و ۹ شهریور ۱۳۴۷ درگذشته است. بهرنگی در ۱۹ سالگی نخستین داستان منتشرشدهاش به نام عادت ۱۳۳۹ را نوشت. یک سال بعد داستان تلخون را که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود، با نام مستعار در سال ۱۳۴۲ در هفتهنامه کتاب، انتشارات روزنامه کیهان منتشر کرد. بعدها از بهرنگی مقالاتی در روزنامه مهد آزادی، نشریه توفیق و غیره با امضاهای مختلفی مانند «داریوش نوابمرغی»، «چنگیز مرآتی»، «بابک»، «افشین پرویزی»، «ص. آدام» و «آدی با تمیش» به چاپ رساند. او از چهرههای مشهور ادبیات داستانی بود. در این کتاب علی اشرف درویشیان به آثار این نویسنده مشهور میپردازد. در این کتاب مجموغه مقالاتی از نویسندگان مختلف گردآوری شده است.
خواندن کتاب یادمان صمد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار صمد بهرنگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یادمان صمد
مطلبی که در این قصهها بیش از هر چیز جلب نظر میکند، استفاده و تأثر نویسنده از فولکلور و ادبیات ملی آذری است تا جایی که گاهی، اثر، کاملا از مواد فولکلوریک گرفته میشود و به عبارت دیگر صورت تحریف شدهی یک افسانهی ملی را مییابد، مانند (کچل کفترباز) . اما نحوهی این استفاده، غالباً عاقلانه، اثربخش و با ارزش است. مثلا در اکثر قصهها و افسانههای آذربایجان، کلاغ (و اغلب نوع آلاکارکار) مظهر دوستی، محبت و پیغام رسان است. برای مثال در یک قصه معروف مربوط به روباه، این حیوان که عمدهترین نقش را دارد، ایلچی میان سلطان جابر و جوان فقری رانده شدهای است که به سبب خواستگاری دختر سلطان نفی بلد شده و در بیابانها مسکن گزیده است. کلاغ همپای حیوانات دیگر، با وفاداری و با صداقتی بیش از آنها برای رهایی و پیروزی جوان ساری و رانده شده کمر همت میبندد و عاقلانه کارها را پیش میبرد و جوان را بر ظلم پیروز میکند. یا باز در یکی از افسانهها از سلسلهی افسانههای مربوط به روباه، کلاغ با لکلکی مواجه میشود که روباه مکار و ظالم با حیله و افسون جوجههایش را میخورد، بر او دل میسوزاند و راه درست و نقشهی صحیح مبارزه با این ظلم را به او یاد میدهد.
لکلک گفتههای وی را به کار میبندد و پیروز میشود. اما این ظالم که معاند و مبارز سرسخت خود و حامی لکلکها را همیشه میشناسد، پی کلاغ را میگرید تا «حقش را کف دستش بگذارد» .افسانهساز آذربایجان، این دو را که در مقابل هم قرار میگریند، به نهایت حیله گری و مکاری و «عاقلی» توصیف میکند و مخصوصاً کلاغ را به درایت و عقل و دوربینی و بسیار دانی میستاید و سرانجام هم روباه، حیلهگرترین شخصیت فولکلور آذربایجاین را مغلوب کلاغ مبارز و حامی لکلکها میکند.
نويسندهی قصهها با قدرت تمام از اين مطلب استفاده کرده است. او جمع کلاغها را برای نجات و رهايی اولدوز اسير انتخاب میکند و میگويد «اگر قضيهی کلاغها پيش نمیآمد شايد اولدوز دق مرگ میشد.»
حجم
۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه
حجم
۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه