کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی؟
معرفی کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی؟
کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی نوشته باربارا دی آنجلیس را محبوبه رمضانزاده به فارسی بازگردانده است و انتشارات کتاب درمانی آن را چاپ کرده است. خواندن کتاب آیا تو آن نیمه گمشدهام هستی به منزله همراه شدن با یک مشاور است. پس از خواندن این کتاب یاد میگیرید برای رفع مشکل بیتفاوتی در روابط خود به گفتوگو بنشینید و با راهکارهای مناسب این چالشها را پشت سر بگذارید. بدون شک کسب احساس رضایت یک زوج از کنار هم بودن را باید از نتایج مطالعه این کتاب دانست. نگاه نو و جذاب این نویسنده به مشکلات خانوادهها، آن را در صدر کتابهای پر فروش قرار داده است.
درباره کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی
در کنار نامزدتان نشستهاید و همانطور که به چهره او مینگرید، به آینده زندگیتان میاندیشید. قرار است با هم ازدواج کنید. دوستش دارید و زندگی بدون او برایتان مفهومی ندارد، ولیکن دو دل هستید. چگونه مطمئن شوید که او واقعاً نیمهٔ گمشده شماست؟
همراه همسرتان در حال خوردن پیتزا و تماشای تلویزیون هستید. باورش سخت است که ماه بعد دهمین سالگرد ازدواجتان میباشد. سالهای خوبی بود و مشکل حادی در زندگی مشترکتان نداشتید. گاهی اوقات در انتخاب درست خود شک میکنید. او را دوست دارید ولیکن در هنگام ملاقات،عشق را حس نمیکنید. به او نگاه میکنید و از خود میپرسید،” آیا واقعاً خوشبختم؟ آیا میتوانستم با فرد دیگری خوشبختتر شوم؟ آیا او بهترین فردی است که انتخاب کردم؟“
در دفتر وکیلتان نشستهاید و به پرونده طلاق خود مینگرید. یکبار برای ثبت ازدواج این دفاتر را امضا کردهاید. خودکار در دستتان میلرزد و با مرور خاطراتتان، چشمانتان پر از اشک میشود. شب خواستگاری و لذت روز ازدواج، خریدن اولین خانه، حس صمیمیت با او در هنگام تولد فرزندتان و احساس امنیت در کنار او، رؤیاها و آرزوهایتان برای آینده را بهخاطر میآورید. حتی در بدترین رؤیاهایتان نیز تصور چنین لحظهای را نداشتید و همواره مطمئن بودید که او بهترین انتخاب شماست، اما اکنون امضای شما پیوند زناشوییتان را برای همیشه قطع میکند. از خود میپرسید،” چرا این اتفاق افتاد؟ چطور میتوانستم متوجه شوم که این ازدواج پایدار نیست؟ چرا در انتخابم اشتباه کردم؟“
مطالب کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی در سه بخش کلی به شرح زیر نوشته شده است:
بخش اول
شناخت و درك انتخابهای عشق و احساس
بخش دوم
اجتناب و دوری از افراد نامناسب
بخش سوم
نحوه شناخت و شناسایی فرد مناسب برای برقراری رابطه و ازدواج
باربارا دی آنجلیس از سالهای گذشته تاکنون کوشیده است تا آموزشهایی را درخصوص ایجاد رابطهای سالم همراه با عشق، نحوه خلق یک زندگی آزاد واقعی و چگونگی رشد شخصی افراد، ارائه کند. باربارا در کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی به مخاطب خود کمک میکند تا درک درستی از شرایط خود به دست آورد و برای رفع مشکلات تلاش کند. او در این کتاب جامعه آماری نسبتا بزرگی را مورد بررسی قرار میدهد؛ به سوالات و مشکلات این افراد درخصوص ازدواج و آشنایی میپردازد؛ درنهایت نیز راهکارهایی علمی و مناسب در اختیار آنان قرار میدهد.
کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
عاشق شدن تجربهای خاص و شگفتانگیز است که در زندگی اغلب انسانها رخ میدهد. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است،حفظ احساس عاشقی است. کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی به تمامی کسانی که درگیر عشق هستند یا زمانی آن را تجربه کردهاند پیشنهاد میشود؛ چراکه کمک قابل توجهی به حفظ و ماندگاری روابط شما میکند.
بخشی از کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی
۲. رابطهٔ بدون عشق را ادامه میدهید و مدام با خود میگویید،” اگر بیشتر به او محبت کنم تغییر خواهد کرد.“
کیمبرلی بیست و هشت ساله همراه با شوهرش دیوید که سیساله بود برای نجات زندگی مشترکشان نزد من آمدند. پس از شش سال زندگی مشترک بهنظر میرسید که قادر نیستند بدون بحث و دعوا با هم زندگی کنند. کیمبرلی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اظهار داشت، دیوید را دوست دارم ولیکن مدام از او انتقاد میکنم و اینکار من او را دیوانه میکند. از کیمبرلی خواستم فهرستی از شکایات خود تهیه کند. او نوشته بود:” دیوید مردی آرام و ساکت است. کاملاً درونگراست و تمایل چندانی به معاشرت با دیگران ندارد و من کاملاً برعکس او هستم. من انسانی برونگرا و پرحرفم که از گذراندن وقت با دوستانم لذت میبرم و عاشق هیجان در زندگی هستم. دوست ندارم این جمله را بگویم ولی حقیقت این است که اکثر اوقات از بودن با او حوصلهام سر میرود و حس میکنم حرفی برای گرفتن نداریم و باید بطور مرتب او را وادار به گفتوگو کنم.“
دیوید مضطرب پاسخ داد، ” به کیم گفتهام که چه ویژگیهایی دارم، دوست دارم او را خوشحال کنم ولی او از من میخواهد فرد دیگری بشوم. من شخصیت خود را دوست دارم و نمیخواهم تغییر بکنم.“
با ادامه گفتوگو متوجه شدم که علت ازدواج کیمبرلی با دیوید، جستوجوی ثبات در زندگی پس از خیانت نامزد قبلیاش به او بوده است. کیمبرلی در آن زمان آنقدر نگران خوب بودن دیوید بود که فراموش کرد از خود بپرسد آیا با هم تفاهم دارند یا نه!
کیمبرلی و دیوید در سبک زندگی، خلقوخو و شخصیت تفاوتهای زیادی داشتند. بطوریکه زندگی مشترک برایشان غیرممکن بود. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند ولی عشق بهتنهایی برای خوشبختی و رابطه موفق کافی نبود.
از آنجایی که کیمبرلی به افسانه عاشقانه اول معتقد بود، ” عشق بر همه چیز فائق میآید“ پس به رابطهاش با دیوید ادامه داد و امید داشت که اگر بیشتر به او مهر بورزد حتماً دیوید تغییر خواهد کرد و هرگز این احتمال را در نظر نمیگرفت که دیوید قصد تغییر کردن ندارد. او با این باور سعی داشت همسری ایدهآل و مناسب باشد تا محبت و عشق او دیوید را تغییر دهد.
متأسفانه، اعتقاد به افسانههای عاشقانه میتواند باعث دلشکستگی، درد و رنج و حتی صدمات جسمانی شود، زیرا رابطهای ناسالم و نامناسب را ادامه میدهید. افراد با اعتماد بهنفس پایین یا کسانی که در دوران کودکی خود سابقه نادیده گرفته شدن یا سوء استفاده دارند اغلب در یک رابطه ناسالم میمانند به این امید که اگر عشق بیشتری نثار همسرشان کنند رفتار ناشایست او ناپدید شده و با عشق و محبت جایگزین میشود. باید بدانید که در دام افسانه عشقی گرفتار شدهاید زیرا رفتار ناشایست همسر شما ربطی به میزان عشقتان به او ندارد.
حجم
۹۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۹ صفحه
حجم
۹۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۹ صفحه
نظرات کاربران
من این کتاب رو ۱۸ .۱۹ سال پیش خوندم.اوایلی ک این کتاب در ایران ترجمه شده بود.فوق العاده عالی بود.شاید همه موارد دقیقا در ایران قابل اجرا نباشه ولی معیارهای قابل اتکایی در انتخاب ب آدم میده.جالب بود ک سالها
خودکتاب،کتاب خیلی خوبیه اما کیفیت صداگذاری توبرنامه افتضاحه!هی بین حرف زدنش صداقطع و وصل میشه!واقعا کیفیت کتابو اورد پایین