کتاب درباره اضطراب
معرفی کتاب درباره اضطراب
درباره اضطراب نوشته رناتا سالکل است که با ترجمه عباس خورشیدنام و سیاوش طلاییزاده در انتشارت شوند به چاپ رسیده است. در این کتاب با انواع اضطرابهای جمعی و فردی و نظرات مختلف درباره آنها اشنا خواهید شد.
درباره کتاب درباره اضطراب
رناتا سالکل در این کتاب، اضطراب را از دو بعد اجتماعی و روانشناختی بررسی کرده است. او از انواع اضطرابهای جمعی مانند اضطرابهای ناشی از جنگ، همهگیری بیماریها، تروریسم و... گرفته تا اضطرابهای فردی مانند اضطراب ناشی از فقدان، عشق، تغییر وضعیت و تغییر نقش و....را در کتابش واکاوی و بررسی کرده است.
در این کتاب میتوانید نظریات روانشناسان و متفکران مختلف همچون فروید، لکان و دیگران را نیز درباره اضطراب بخوانید.
خواندن کتاب درباره اضطراب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقه مندان و پزوهشگران حوزه روانشناسی و علوم اجتماعی مخاطبان این کتاب اند.
بخشی از کتاب درباره اضطراب
اگر قانون برحسب فهم فرد روانپریش از درست و غلط دربارهی او قضاوت میکند، جای شگفتی بسیار است وقتی سوژهی روانپریشی را میبینیم که هیچ گونه تردیدی دربارهی آنچه درست و غلط است ندارد و بهعنوان نمونه اصرار دارد جنایتی که مرتکب شده کار درستی بوده است. در حالی که قانون بر این واقعیت استوار است که سوژه به معنای حقوقی و قانونی کلمه احساس گناه میکند و همچنین در رابطه با اطاعت خود از قانون مردد است (یعنی دائماً دربارهی آنچه قانون بهعنوان درست و غلط تعریف میکند، در حال گمانه زنی است)، روانپریش در رابطه با آنچه درست است اطمینان دارد. این واقعیت که روانپریشان هیچگونه اضطرابی در ارتباط با بازداریهای قانونی ندارند، آنها را خارج از سلطهی قانون قرار میدهد. روانکاوی چطور میتواند به ما کمک کند این چشمپوشی از قانون را بفهمیم که در مورد روانپریشان اغلب به اعمال جنایتکارانهشان کمک میکند؟
یک سوژهی رواننژند «بهنجار» و یک روانپریش دریافتهای بسیار متفاوتی از واقعیت دارند. در حالی که سوژهی رواننژند، جهان خود را در قالب یک سناریوی فانتزی ساختاربندی میکند که فقدان (امر واقعی) را میپوشاند، در روانپریشی این «امر واقعی» اغلب بهمثابهی یک صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده ظهور میکند که شروع به تسخیر سوژه میکند و از این طریق دریافت سوژه از واقعیت به صورت ریشهای دگرگون و یا حتی دچار فروپاشی میشود. بیشتر اوقات، روانپریش برای رها شدن از این صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده دست به جنایت میزند و درنتیجه میکوشد دریافت خود را از واقعیت تغییر دهد. همچنین گهگاه روانپریش سوژهی دیگری را بهعنوان یک منبع خطر میپندارد و این میتواند به بیرحمانهترین جنایات بیانجامد.
اجازه دهید نخست بر این موضوع متمرکز شویم که چرا انسانی دیگر ممکن است برای سوژه خطرناک پنداشته شود. روانکاوی از مفهوم دیگری بزرگ بهره میگیرد که هم ناظر بر یک انسان دیگر است و هم ناظر بر دیگری زبان؛ یعنی نظم نمادین اجتماعی. در حالی که فروید دلمشغول این پرسش بود که چرا مواجهه با دیگران خصوصاً والدین فرد میتواند برای سوژه تروماتیک باشد، لکان نگاه خود را متوجه علل ساختاری تروماهای احتمالی کرد. مواجهه با دیگری زبان نوع ویژهای از تروما برای سوژه ایجاد میکند که لکان آن را “troumatisme” مینامد. واژهی “trou” در زبان فرانسوی شامل مفاهیم شکاف، فقدان و حفره میشود. از این رو، سوژه در مواجههی خود با دیگری دقیقاً با فقدان در دیگری دچار مشکل میشود؛ یعنی با این واقعیت که دیگری کامل نیست و غیرمنسجم است.
با وجود این، در این مواجهه با دیگری دو گونه وحشت وجود دارد. از یک طرف، سوژه از عدم انسجام دیگری وحشتزده میشود و این به طور مشخص ارتباط او با قانون را تحت تأثیر قرار میدهد (بهعنوان مثال، سوژهی رواننژند دائماً از ناتوانی مراجع اقتدار و عدم انسجام قوانین شکایت میکند و از آنجا که انگار کسی کنترل اوضاع را در دست ندارد، احساس ناامنی میکند). اما از طرف دیگر، سوژه اغلب این احساس را دارد که یک دیگری وجود دارد که کیف را از او ربوده است. یعنی در جایی مرجع اقتدار قدرتمندی وجود دارد که گویی بدون فقدان و در نتیجه قادر به کیف کردن به شیوهای است که دیگران را از آن بینصیب میگذارد.
سوژه در رابطهی خود با دیگری زبان چیزی را از دست میدهد. روانکاوی از آغاز، تولد را بهعنوان فرآیند تروماتیکی در نظر گرفته است که در آن سوژه برای نخستین بار با این خسران مواجه میشود و میتوان آن را بهعنوان خسران پناهگاه در رحم مادر و همچنین خسران یک بخش بسیار مهم از بدن فرد - جفت - پنداشت. نظریهی نخستین اضطراب بسیار دلمشغول این پرسش بود که آیا اضطراب از لحظهی تولد فیزیکی سرچشمه میگیرد. بهعنوان نمونه، از نظر اتو رنک تولد اولین تجربهی اضطراب انگیز و تروماتیک سوژه را ایجاد میکند. فروید با این نظریه مخالف بود و یادآور میشد که سوژه در لحظهی تولد هنوز با مشکل خسران ابژه سروکار ندارد - این مسئله بعدها تنها در ارتباط با مادر یا یک مراقب اولیهی دیگر پدید میآید.
لکان خسرانی را که سوژه به هنگام ورود به جهان با آن مواجه میشود همچون یک خسران ساختاری میپندارد. زمانی که سوژه به وسیلهی زبان نشاندارمیشود، با یک فقدان نشاندار میگردد و هرچند این یک خسران نمادین ناب است، سوژه اغلب آن را برحسب خسران یک تکه از گوشت بدن میپندارد. یا همانگونه که لکان میگوید، انگار سوژه به هنگام ورود به نظم نمادین یک پوند از گوشت بدن را قربانی میکند.
همانگونه که پیشتر گفتم سوژهی مالیخولیایی، فقدان را با خسران اشتباه میگیرد و برای مشکل فقدان که مشخصهی سوژه است راهحل ویژهای مییابد؛ آن هم از طریق پافشاری بر یک دلبستگی مالیخولیایی به ابژهای که از دست رفته است. یک نمونه در این مورد مادری است که پس از زایمان به یک مالیخولیای عمیق دچار میشود و قادر نیست از پس فقدان خود برآید. اما در موارد روانپریشی، سوژه با فقدان نشاندار نشده است و به همین دلیل در اینجا بحران مادر از منطق دیگری پیروی میکند. در روانپریشی، سوژه اضطرابی دربارهی خسران احساس نمیکند. بلکه برعکس بهخاطر ظهور یک عامل آزاردهندهی وحشتناک خاص دچار اضطراب میشود.
حجم
۱۹۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
حجم
۱۹۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
نظرات کاربران
برای مطالعهی این کتاب ، لازمه که با نظریات فروید و به خصوص لکان آشنایی داشته باشید؛ حداقل مفاهیم اولیهشون بلد باشید ، در غیر اینصورت چیز زیادی از این کتاب متوجه نمیشید.