کتاب بری لیندون
معرفی کتاب بری لیندون
بری لیندون نخستین بار در سال 1844 به شکل سریالی در مجله ی فریزر منتشر شد. ویلیام تکری در این رمان، که دومین اثر سرشناس او پس از بازار خودفروشی است، با استفاده از قالب رمان های پیکارسک زندگی پرفرازونشیب جوانی را روایت می کند که برای رسیدن به شکوه و عظمت، از هیچ عملی فروگذار نمی کند: قمار، دوئل و سرقت. راوی جاه طلب، عیاش، خودخواه و بی اخلاقی که خواننده از ورای زندگی اش با حوادث جنگ های هفت ساله در اروپا، وضعیت کشورهای در حال جنگ و خاصه زندگی در بریتانیای آن دوران آشنا می شود. اقتباس سینمایی استنلی کوبریک از این اثر در سال 1975سبب شهرت دوچندان بری لیندون شد. این رمان با ترجمهٔ محمود گودرزی در نشر برج چاپ شده است.
درباره کتاب بری لیندون
«بری لیندون» در رمانهای تاریخ ادبیات انگلستان از حیث نوآوری فرم، طنّازی، استفاده از راوی اول شخص ناصادق و نقد صریح جامعهی طبقاتی و به خاصه طبقه اشراف متمایز است. رمانی که از بسیاری جهات شباهتهای غیرقابل انکاری به «تریسترام شندی»، دیگر شاهکار ادبیات انگلستان دارد، گویی باز کردن دریچهای دیگر به آن جامعه در یک قرن بعد است، با همان شوخطبعی اما بسیار تلختر و گزندهتره. «ویلیام تکری» که با وجود عمر کوتاهش، نویسندهای پرکار بود، با جسارتی عجیب همچون انقلابیون قرن نوزدهمی اروپا، زندگی شیادانه و بی اخلاقیهای پی در پی مردم را هجو میکرد و در بزرگترین رمانش، «بری لیندون» با دستمایه قرار دادن زندگی و احوالات شخصیتی که نام رمان از نام او گرفته شده، آن هم با قرار دادن خود او در مقام راوی، شیادی دروغگو، بی اخلاق و البته سراشر از حماقت را روایت میکند که همهکار میکند تا به زندگی اشرافی و عیاشانه برسد و در آن بماند. کار بزرگ تکری در بری لیندون، قرار دادن خواننده در موقعیتیست که جملههای راوی دروغگویی را میخواند و همزمان میخندد، از تأسف سر تکان میدهد و حتی به ناگه خودش را در مواجهه با وضعیتی تراژیک میبیند. این رمان از آن دست آثار بزرگیست که میتوان هم به مثال آینهای دیدش که برابر جامعهای قرار گرفته که مدتهاست به درستی خودش را با جزئیات تماشا نکرده و از زشتیها و فرتوتیهای خودش بی اطلاع است و هم میتوان به مثال تصویری از انسان عصر جدید تا همین امروز و پسازاین به آن نگاه کرد؛ انسانی که دورزمانیست فراموش کرده اخلاق انسانی چیست و شریف بودن یعنی چه! شاید بی دلیل نباشد که «استنلی کوبریک» در دههی هفتاد قرن بیستم، از این رمان کلاسیک و سرشار از شوخی و هجو تکری، اقتباسی درجه یک و به غایت مدرن و تلخ را بر پردهی سینما نشاند.
درباره ویلیام تکری
درباره ویلیام مِیکپیس تَکری در سال ۱۸۱۱ و در کلکته به دنیا آمد چراکه پدرش عضو کمپانی هند شرقی بود. کودکی تکری در مدارس مختلف انگلستان سپری شد و مدرسه هایی در ساوتهمپتون و چیسویک به تحصیل پرداخت. در جوانی حقوق خواند. مدتی نقاشی را پیشه خود کرد تا اینکه سال ۱۸۳۲ از پدرش بیستهزار پوند به او ارث رسید اما ویلیام این ثروت را با قماربازی و سرمایهگذاریهای نابهجا هدر داد. رفتاری که به نظر میرسد بازتاب آشکاری در «ماجراهای بریلیندون» داشته است. تکری کار نویسندگی را با نوشتن هجویه آغاز کرد و موفق به خلق شخصیت های منحصربه فرد و کم نظیری در آثارش گشت. او آثار اولیه اش را با نام های مستعاری چون چارلز جیمز یلوپلاش، مایکل آنجلو تیتمارش و جرج سوج فیتزبودل به انتشار می رسانید و جوامع بالادستی، قدرت های نظامی، ازدواج و تزویر را به سختی مورد انتقاد قرار می داد. سال ۱۸۳۶ که تکری در پاریس هنر میخواند، با دختر ایرلندی فقیری ازدواج کرد که پدرش روزنامهای داشت. ویلیام در این روزنامه تا زمان ورشکستگیاش مشغول به کار بود. سپس به بلومزبری انگلستان رفت و شغل روزنامهنگاری را به صورت تماموقت ادامه داد. مرگ یکی از دخترانش در سال ۱۸۳۹ دیوانگی همسرش را در پی داشت. از آن پس تکری مردی بود تنها که خود را وقف دو دختر دیگرش میکرد. انتشار سریالی «بازار خودفروشی» در سالهای ۱۸۴۷ و ۱۸۴۸ او را در مقام نویسندهای برجسته به جامعه انگلستان معرفی کرد. عشق نافرجام تکری به جین بروکفیلد، همسر یکی از دوستان سابقش، جز نومیدی و افسردگی نویسنده حاصلی نداشت. تکری برای التیام این درد و فراموشکردن سرخوردگیهایش مدتی به آمریکا رفت. پس از بازگشت به انگلستان و استقرار در لندن با دوست و رقیب قدیمیاش چارلز دیکنز درگیر مرافعهای شد که به «ماجرای باشگاه گاریک» معروف است. پس از مرگش در سال ۱۸۶۳، تندیس یادبودی از او در کلیسای وستمینستر قرار دادند.
کتاب بری لیندون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به کسانی که به ادبیات انگلستان و رمانهای پیکارسک علاقه دارند، توصیه میکنیم مطالعهٔ این اثر را از دست ندهند.
بخشی از کتاب بری لیندون
اکنون چه تحولی! آه ای خدایان، چه تحول شگرفی! چقدر فانی ادواردز عوض شده! چه بر سرش آمده که از دیروز فرشتهای شده یا شما دچار چه افسون غریبی شدهاید که او همچون فرشتهای به نظرتان میرسد؟ میخواهید همینطور ادامه بدهیم و تمام این فصل در باب ماهیت و ویژگیهای عشق و تأثیرات آن بر دل جوانان سخن بگوییم؟ نه، نه! بهتر است به این مسائل بیندیشیم و چیزی دربارهشان نگوییم. بگذارید هر که چنین نیتی دارد روی صندلیاش لم بدهد، کتاب را از دست خود رها کند _ روی صندلیاش لم بدهد و خاطرات شیرین روزهای عاشقانهی نخست را تداعی کند، خیلی قبل از آنکه خانم جونز را ببیند. او، این زن نیکسرشت، تاکنون پنجشش بار کسی را پایین فرستاده تا بگوید که چای آماده است. مهم نیست؛ جونز، بیحرکت بنشینید و به رؤیاپردازی ادامه بدهید. دوباره آن عشق اول زودهنگام، درخشان و جاودان را تداعی کنید. چه اهمیتی دارد هدفِ این عشق که بود؟ چهبسا دختر قصابی در روستا؛ چهبسا معلم سرخانهای فرانسوی، دراز، لاغر و هیز؛ چهبسا دختر چاق، خجول و موبورِ کشیشی که از قضا ده سال از شما مُسنتر بود.
مهم نیست که بود؛ این موضوع کمترین اهمیتی ندارد. قاعدهی کلی این است که عشق اول نتیجهای نداشته باشد و این اتفاقی نیکو و فرخندهاست، چون از هر یازده مورد ده موردشان بیارزشاند و چنانچه اینعشق کامیاب شود، پسری را تا آخر عمر تیرهروز میکند و همواره چنین به نظرم رسیده که عشق پرشور در فصل خود بهطور غریزی از قلب مرد بیرون میتراود و همانطور که پرنده میخواند و گل میشکفد، او نیز بهطور طبیعی عشق میورزد، چون در اختیار خودش نیست. همانطور که در یکی از دیوانهای اشعار ایرانی خواندهام:
بلبل در باغ نغمه سر میدهد: چهبسا شاهدختی به نوایش گوش میسپارد.
گل در باغچه سرخ میشود: چهبسا سیاهزنگیِ آشپز آن را چیده، همو که آمده است برای شام سبزی بچیند.
ما بازیچهی سرنوشتیم رفقا؛ زنان از روزگار حضرت آدم بر ما حکم راندهاند. فصل من با این احساس آغاز میشود و با همان به پایان میرسد.
حجم
۴۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
اگر از رمان ها سبک پیکارسک (رند نامه)مثل «حاجی بابای اصفهانی» یا «ژیل بلاس» خوشتون میاد این کتاب رو هم حتما بخونید. رمان بسیار جذاب با داستان های خنده داره. ترجمه ی آقای گودرزیم واقعا خوب و روانه. در ضمن
بسیار عالی بود حتما این کتاب را توصیه میکنم خیلی رمان جذابی بود این رمان فیلم سینمایی هم دارد