کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول
معرفی کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول
کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول نوشته سی. آر. استوارت و ترجمه آزاده حسنی است. کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول
تام پسر جوانی است که بخش زیادی از عمرش را پشت دیوارهای سرد یتیمخانه ودرلی گذرانده است، او یک روز با یک سرنخ؛ کلمه مرموز «بریتفیلد»، خبـردار میشـود که والـدینش شـاید هنـوز زنده باشند، او به همراه دوست صمیمیاش سارا از یتیم خانه فرار میکنند تا والدین تام را پیدا کنند.
در همین زمان یکی از مشهورترین کارآگاههای نیواسکاتلندیارد که متخصص پیدا کردن یتیمهای فراری است و نیمی از مامورهای پلیس انگلستان به دنبال آنها هستند تا هر جور شده دستگیرشان کنند. درکنار مردان قانون یک آدمکش خطرناک هم بعد از مدتی به جمع این تعقیبکنندگان اضافه میشود.
اما چه چیزی در گذشته تام وجود دارد که همه تام را تعقیب میکنند، آیا بالاخره میتوانند به مقصد برسند و از گذشته پر رمز و راز تام پرده بردارند؟
خواندن کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانانی که داستانهای پرهیجان دوست دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بریتفیلد و تاج گمشده؛ جلد اول
اگر یتیمها یک لحظه وقت آزاد گیر میآوردند، بیشتر از هر کاری دوست داشتند کتاب بخوانند؛ فقط از همین راه بود که میتوانستند به دنیای دیگری فرار کنند. کتابخانهشان کمد خاکآلود کوچکی بود که در سرداب قرار داشت و کلاً هشتتا کتاب توی آن بود. شاید هر کدام از آن کتابها را بیست باری خوانده بودند، ازجمله یک فرهنگ لغت، یک دایرةالمعارف و تاریخ امپراتوری بریتانیا. ولی با این تعداد اندک کتاب، باید راهی پیدا میکردند تا کتابهای بیشتری به دست بیاورند، برای همین یک سیستم مبادله اختراع کردند. هر ماه، یکی از یتیمها اواخر شب، مخفیانه به آنطرف مزرعه میرفت، از دست سگ بدذاتی به نام ویند فرار میکرد، خودش را از پنجرهٔ کوچکی بالا میکشید و وارد عمارت زیبا و ویکتوریایی خانوادهٔ گریوس میشد که در همان نزدیکی قرار داشت. یکی از کتابهای توی قفسهٔ پروپیمان اتاق مطالعه را موقتاً برمیداشت و یکی از کتابهای خودشان را به جای آن میگذاشت.
وقتی صدای زنگ ساعت بالاخره هفت عصر را اعلام کرد، یتیمها با عجله ابزارشان را کنار گذاشتند و محل کارشان را تمیز کردند.
دوتا دوتا بهصف از کارخانه خارج و وارد راهروی تاریک درازی شدند. این یکی از آن لحظات کوتاهی بود که هیچیک از نابکارها آنها را نمیپایید یا بالای سرشان نبود. نابکار کلمهٔ رمزی بود که یتیمها موقع حرف زدن دربارهٔ مسئولان یتیمخانه از آن استفاده میکردند.
سارا دوید تا به پشتسر تام رسید و پیراهنش را بهسرعت کشید. پچپچکنان با هیجان گفت: «پس تو امشب میری؟»
تام که سعی میکرد اضطرابش را مخفی کند، با خونسردی جواب داد: «چند ساعت دیگه راه میافتم.»
سارا پرسید: «میترسی؟ من اگه جات بودم میترسیدم... مخصوصاً از ویند.»
«یه ذره... ولی یکی باید این کار رو بکنه دیگه، درسته؟»
«درسته.» سارا حرفش را تأیید و یک لحظه مکث کرد و بعد گفت: «ای کاش من هم باهات میاومدم.»
«این مأموریت همیشه یهنفره بوده... بیشتر از یه نفر خیلی خطرناکه.»
حجم
۴۸۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۴۸۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
نظرات کاربران
بی صبرانه منتظر جلد و دوم و سوم هستم... حیف نیست این مجموعه ناقص بمونه؟ کاش زودتر ترجمه کنن😕😕
کتاب «بریتفیلد و تاج گمشده» رمانی نوشته «سی آر استوارت» است که اولین بار در سال 2019 انتشار یافت. با این که اکنون قرن بیست و یکم است، یتیمخانه «ودرلی» که توسط آقا و خانم «گریوس» اداره می شود، انگار
خب این کتاب قشنگ بود ازش خوشم اومد و منتظر جلد بعد هستم اما به نظر من مشکل اینجا بود که خیلی بهشون کمک میشد اما به جز این خوب بود
داستان بسیار پرکشش و هیجانی داشت 👌💙
یه کتاب خیلی عالی بود پر از هیجان شخصیت ها هر دفعه با شانس از گرفتاری های اغراق آمیزشون در می رفتند ولی بازم از جذابیت کتاب کم نمیکرد و توصیفاتی که از مکان ها داشت به شدت عالی و
بامزه
عالی بود