کتاب سه گانه بد؛ جلد سوم

کتاب جادوی بد جلد سوم مجموعه‌ی سه جلدی سه‌گانه‌ بد است. مجموعه کتاب سه گانه بد نوشته چی‌نیموس بوش را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره مجموعه سه‌گانه بد

دانش‌آموزان باید درباره جادو در یک نمایشنامه شکسپیر یک مقاله بنویسند، کلی که برادرش عاشق جادو بوده و بی‌خبر ترکشان کرده از جادو متنفر است، او در دفترش می‌نویسد گندش بزنند جادو و فردا همان نوشته با خط خودش روی دیوار مدرسه نوشته می‌شود. او را برای تنبیه به یک جزیره آتش‌فشانی می‌فرستند و همه‌ چیز از همینجا شروع می‌شود.

کِلِی این‌دفعه در یک دهانه‌ شهاب‌سنگی وسط بیابان گیر افتاده؛ در یک مأموریت غیرممکن. در محاصره‌ دشمنان خون‌خوار و چند تا اژدهای ترسناک.

خواندن مجموعه کتاب سه گانه بد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سه گانه بد؛ جلد سوم

«اژدها چنان قدرتمند است که حتی کوچک‌ترین تکان بال ایشان بادی بر پا خواهد کرد چنان سهمگین که شما را به سوی دُم اژدها پرتاب خواهد کرد. آن هنگام که اژدها به پرواز درآید، احساس می‌کنید صورتتان در آستانهٔ از هم شکافتن است. موی سرتان بر پشتتان شلاق خواهد نواخت، یا به‌کلی از سرتان کنده خواهد شد. وقتی از کنار ابرها می‌گذرید، ابرها در چشمتان تار خواهند نمود. پرندگان گویی شهاب‌هایی هستند که از کنارتان می‌گذرند و به سوی عقب سرتان پرتاب می‌شوند، آن‌قدر که شما سریع‌تر از آنان پرواز می‌کنید.»

«هیجان‌انگیز است و سرمست‌کننده؟ قطعاً هست. البته اگر بتوانید قاپ آن را محکم بچسبید. بگذارید ببینم، آیا من در مورد سوار شدن بر اژدها از این عبارت «خود را رها کن؟» استفاده کرده بودم؟ آن عبارت را سهواً و بنا بر شیوهٔ معمول در کلام خویش به کار بردم، آه از این پریشان‌حواسی!»

مشهور است به این بخش از بیانات خویشتن که می‌رسم، به انگشت ضربتی سقلمه‌وار در سینهٔ شنونده‌ام می‌کوبم. (نصیحتی دیگر: این نیز از آن کارهاست که اگر در کاخ هستید، هرگز تصور انجام دادنش را به سر راه ندهید.)

«شما واقعاً نخواهید توانست خود را رها کنید، این امری واضح و ناگفته پیداست. ناچار خواهید شد گردن پرتوان اژدها را در آغوش گیرید، ناخن انگشتان خود را در پوست فلس‌دار اژدها فروکنید و پاهای خود را بر پهلوهای عظیم اژدها محکم بفشارید. و حتی برای یک لحظه نیز خود را رها نکنید. حتی کمتر از یک لحظه.»

«و آن دم که اژدها به یکی از آن جهش‌های افسانه‌وار خود اقدام کند ـ این اتفاقی است که گاه و بی‌گاه می‌افتد ـ فقط اژدها نیست که باید محکم بچسبیدش، بلکه باید سر خویش را نیز بگیرید. خردمندان روزگار قدیم چه درست گفته‌اند: اگر سوار بر اژدهایی، مگذار از جا بجهد، والّا عقل توست که از سر تومی‌جهد!»

این بخش مشهور از سخن بزرگان که اکنون به ضرب‌المثل بدل گشته، سخنی است درست و این نیز درست است که جهش اژدها برای آنان که قلبی ضعیف دارند، به هیچ روی مناسب نیست. اما این سخن دنباله‌ای نیز دارد که فقط پیروان اوکولتا دراکو با آن آشنایی دارند. البته من بقیهٔ آن را برای اغیار بازگو نخواهم کرد، بلکه فقط برای تو خواهم گفت ای شاگرد عزیز رام‌کنندهٔ اژدها، کل آن را با تو در میان می‌گذارم:

اگر سواره بر اژدهایی، مگذار از جا بجهد،

والّا عقل است که از سر تو به دیگر سو می‌جهد، 

لیکن اگر به این سفر سرگیجه‌آور ناچاری،

سه چیز هم مایهٔ گیجی تو باشد و هم هوشیاری،

نخست، شمشیرِ دشمنت را بیاور که راهنمای توست،

سپس سپری که ساخته‌ای، از اشباح دورت دارد و تندرست،

دست آخر اگر عقل باختی در این کارزار

لطفاً کلاهخودی از خانه آمده بر سر بگذار