کتاب سه گانه بد؛ جلد اول

کتاب جادوی بد جلد اول مجموعه‌ی سه جلدی سه‌گانه‌ بد است. مجموعه کتاب سه گانه بد نوشته چی‌نیموس بوش را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

 درباره مجموعه سه‌گانه بد

دانش‌آموزان باید درباره جادو در یک نمایشنامه شکسپیر یک مقاله بنویسند، کلی که برادرش عاشق جادو بوده و بی‌خبر ترکشان کرده از جادو متنفر است، او در دفترش می‌نویسد گندش بزنند جادو و فردا همان نوشته با خط خودش روی دیوار مدرسه نوشته می‌شود. او را برای تنبیه به یک جزیره آتش‌فشانی می‌فرستند و همه‌ چیز از همینجا شروع می‌شود.

خواندن مجموعه کتاب سه گانه بد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سه گانه بد؛ جلد اول

حدس می‌زنی کدام کلمهٔ بد؟

صبر کن ببینم، وایستا! بلند نگویی ها! حتی فکرش را هم نکن. تا همین حالا هم به اندازهٔ کافی باهاش دردسر داشته‌ام.

رک و پوست‌کنده، یک‌کلام، بی‌خود دلت را صابون نزن که توی این کتاب کلمات بدبد پیدا کنی. اگر آمده‌ای لای این کتاب را باز کرده‌ای بلکه داخلش از این قبیل چیزها باشد، فقط بدان که اشتباه آمده‌ای. چرا ندارد دیگر؛ خودت باید بدانی. چون توی ذوقت می‌خورد و بدجوری حالت گرفته می‌شود. من خودم بلدم چطور تروتمیز بنویسم، دیگر توی این کار اوستا شده‌ام. البته کار سختی هم هست۱.

متأسفانه موقعی که قهرمان کتاب، همین آقا پسر شاخ شمشادی که اسمش کلِی۲ است، برای اولین بار همین کلمه‌ای را بر زبان آورد که الان گفتم یا شاید بهتر بود اصلاً نمی‌گفتم، این کلمه‌ای که باهاش فحش می‌دهند، باهاش نفرین می‌کنند، این کلمهٔ خیلی خیلی بد، این کلمه‌ای که من نه تکرارش می‌کنم و نه حاضرم بگویم که چیست، نمی‌دانست گفتنش ممکن است ایرادی داشته باشد؛ آن موقع فقط سه سالش بود.

شاید بپرسید بچه‌ای که هنوز دهانش بوی شیر می‌دهد، این حرف‌های گنده‌گندهٔ بی‌تربیتی را از کجا یاد گرفته است؟ من چه می‌دانم! من یکی که قطعاً یادش نداده‌ام.

لابد پدرش یک‌وقت ناغافل شست پایش را محکم کوبیده به پایهٔ میز و عربده‌اش درآمده و این کلمه را هم لابه‌لای داد و هوارش گفته. شاید دایه‌ای، پرستار بچه‌ای، خلاصه یک‌نفری بوده که وقتی فکر می‌کرده کلِی خواب است، داشته پشت تلفن غر می‌زده و به زمین و زمان بد می‌گفته و این کلمه هم لابه‌لای غرغرهایش از دهانش پریده. شاید هم یک پسر بزرگ‌تر به او یاد داده؛ چون معمولاً این پسر بزرگ‌ها فکر می‌کنند حرف‌های بی‌تربیتی کاشتن توی دهان یک بچهٔ سه‌ساله خیلی باحال است و وقتی بشنوند کلّی می‌خندند.

حالا اصلاً این‌که کلِی این کلمه را از کجا یاد گرفته، آن‌قدرها مهم نیست و مخصوصاً مهم‌تر از این نیست که خود کلمه چی هست؛ فقط همین‌قدر بدانید که وقتی این کلمه را گفت، گفت.