کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری)
معرفی کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری)
کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری) نوشته عبدالحسین خسروپناه است. کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری) به بررسی علوم انسانی به عنوان علومی که جامعه را میسازد، میپردازد.
درباره کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری)
علوم انسانی غربی به دلیل وجود مبانی غیردینی و بنیادهای سکولار و اومانیستی، گرفتار آسیبهای معرفتی و دینی است و تنها راه درمان این آسیبها، جایگزینی مبانی و بنیادهای فلسفی و تئوریکی، هم برای تفسیر اسلامی از نظریههای پیشگفته علوم انسانی و هم برای تحقق و تولید علوم انسانی اسلامی است.
بررسی و تحلیل نظریههای علوم انسانی غربی در استخراج مبانی و بنیادهای تئوریکی علوم انسانی غربی مفید است؛ هم چنانکه بهرهگیری از منابع فلسفی و تئوریکی، برای کشف بنیادهای بایسته تئوریکی علوم انسانی اسلامی فایده دارد.
این نوع نگرش، نگرشی فلسفی به علوم انسانی است و فیلسوفان علوم انسانی اسلامی باید بدان توجه پیدا کنند. فلسفه علوم انسانی به چیستی علوم انسانی و مبانی هستیشناختی (شناخت هستی انسان)، معرفتشناختی، روششناختی علوم انسانی میپردازد. تحقیقات فلسفی در حوزه علوم انسانی، نشان میدهد که علوم انسانی معاصر ایران بیش از آموزش، به پژوهشهای مسألهمحور، نیازمحور، بهرهمند از منابع دست اول، ناظر به ساحتهای مختلف انسان، توجه به تفکیک میان واقعیت انسان و نظریههای در باره واقعیت انسان، توجه به روش داوری و عینی، استفاده از روشهای مختلف توصیفی و تحلیلی و انتقادی نیازمند است.
بخشهای این کتاب عبارت است از: فصل اول: چیستی علوم انسانی، فصل دوم: مبانی علوم انسانی سکولار، فصل سوم: مبانی علوم انسانی اسلامی، فصل چهارم: قلمرو اسلام در عرصه علوم انسانی، فصل پنجم: تأثیر مبانی بر نظریههای علوم انسانی.
خواندن کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به لوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه علوم انسانی (بنیادهای نظری)
علوم انسانی از مهمترین ضرورتهای حیات آدمی است که از زوایای گوناگونِ تاریخی، اجتماعی، کلامی و فلسفی قابل توجه است. گزارههای علوم انسانی نظری و عملی، متعلق کاوش پژوهشگران و روشنفکران قرار گرفته و تحقیقات علمی را در جامعه اسلامی به ارمغان آورده است. هر چند پارهای از این پژوهشها، از قوّت بالایی برخوردارند و نهادهای اجتماعی و رفتارهای فردی را به سمت کمال و قرب الاهی سوق میدهند و به مقصد و مقصود حق تعالی نزدیک میسازند؛ لیکن برخی دیگر، گرفتار آفات و آسیبها و بحرانهای نظری و عملیاند؛ بحرانهای نظری که در بردارنده چالشهای معرفتشناختی، فلسفی، کلامی و بحرانهای عملی نیز شامل آسیبهای اجتماعی و رفتاری هستند. آسیبشناسی در اصطلاح علوم طبیعی، به معنای مطالعه و شناخت عوامل بینظمیها در ارگانیسم انسانی، جهت درمان بیماریهای جسمانی است.
علوم اجتماعی در اثر مشابهتسازی (در قرن نوزدهم) میان کالبد انسانی و کالبد جامعه و بیماریهای عضوی و بحرانهای اجتماعی، دانش نوی به نام آسیبشناسی اجتماعی social pathology) ) جهت مطالعه عوامل و ریشههای بینظمیها و بیماریهای اجتماعی پدید آورد.
وظیفه آسیبشناسی در علوم انسانی عبارت از کشف مبانی و بنیادهای تئوریکی علوم انسانی تحقق یافته و شناسایی بنیادهای بایسته علوم انسانی اسلامی است. روش تاریخی یعنی تاریخ علوم انسانی به ما کمک میکند تا بتوانیم نگرش کلان به علوم انسانی و رشتههای مختلف آن پیدا کنیم و سپس با بهرهگیری از فلسفه علوم انسانی به کشف مبانی تأثیرگذار بر نظریههای علوم انسانی پی ببریم. آنگاه با استفاده از روش منطقی به نقد مبانی غربی بپردازیم و مبانی فلسفی اسلامی را جایگزین آنها سازیم تا به نظریههای علوم انسانی اسلامی دست یابیم.
حجم
۴۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه
حجم
۴۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه