دانلود و خرید کتاب ازدواج های مرده آزیا سرنچ تودوروویچ ترجمه احمد پرهیزی
تصویر جلد کتاب ازدواج های مرده

کتاب ازدواج های مرده

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ازدواج های مرده

کتاب ازدواج های مرده نمایشنامه‌ای نوشتهٔ آزیا سرنچ تودوروویچ و ترجمهٔ احمد پرهیزی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. ازدواج‌های مرده سفری است میان واقعیت و تخیل، دنیای مرده‌ها و زنده‌ها و پیوند آنان. رؤیا و کابوس، مرگ و زندگی، عشق و وحشت، اسرار و واقعیت در این نمایشنامه درهم آمیخته‌اند و از آن متنی شاعرانه ساخته‌اند.

درباره کتاب ازدواج های مرده

تابستان سال ۱۹۹۸ جام جهانی فوتبال در فرانسه. سالن‌های تئاتر خالی می‌شدند و نمایش‌ها به ناکامی خود در برابر محبوب‌ترین ورزش جهانی پی می‌بردند. برخی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان ناامید به دنبال نمایشنامه‌هایی بودند که درباره فوتبال حرف می‌زدند، با این خیال که شاید دوباره تماشاگرانی را به تالارهای تاریک برگردانند.

در این میان، بهترین و موفق‌ترین همایش را تئاتر ملی حومه پاریس، تئاتر ژرار فیلیپ در شهر سَن دونی برگزار کرد. سی‌ودو نمایشنامه از سی‌ودو کشوری که در جام جهانی شرکت می‌کردند برای اولین‌بار ترجمه شدند و در همان تئاتر، همزمان با مسابقه‌ها نمایشنامه‌خوانی شدند. از ایران هم نمایشنامه معمای مهیار معمار اثر رضا قاسمی ترجمه و اجرا شد.

نمایشنامه ازدواج‌های مرده «نماینده» کشور کرواسی در این جشنواره بود. 

آزیا سرنچ تودوروویچ در سال ۱۹۶۷ در زاگرب به دنیا آمده. پس از تحصیلات عالی در مدرسه هنرهای دراماتیک زاگرب، چندین نمایشنامه نوشته است و بسیاری از آن‌ها را در کرواسی، انگلستان یا آلمان روی صحنه برده یا به صورت رادیویی اجرا کرده است. او در سال ۱۹۹۷ جایزه شبکه بی‌بی‌سی را برای بهترین نمایشنامه رادیویی از آن خود کرد. ازدواج‌های مرده سال ۱۹۹۰ در کرواسی و ۱۹۹۴ در فرانسه اجرا شد.

از جمله نمایشنامه‌های دیگر این نویسنده: زندگی، ۱۹۸۹؛ اتاق سبز، ۱۹۹۲؛ در چشمان جنگل من، ۱۹۹۳؛ به یخستان خوش آمدید، ۱۹۹۵.

فیلمنامه: شکاف، ۱۹۹۳.

داستان کوتاه: عقب‌نشینی، ۱۹۹۰.

خواندن کتاب ازدواج های مرده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ازدواج های مرده

«پدر: چی کار می‌کنی؟ راحتش بذار.

دختر (از گنجه دور می‌شود.)

من بیدارش نکردم.

پدر: خودت که می‌دونی بارونای پاییزی حوصله مادرت رو سر می‌بره. بذار بخوابه. تازه دوستت هم اومده.

دختر:اون دوست من نیست.

پدر:زود باش! منتظرته.

دختر (آه می‌کشد.)

زندگی همه چیزش زوری‌یه.

دختر لباس مشکی‌اش را درمی‌آورد. زیر آن لباس سفیدش پیدا می‌شود.

پدر با سر تأیید می‌کند و موهای او را مرتب می‌کند.

دختر آرام کشوی سمت راست گنجه را باز می‌کند و لباس مشکی‌اش را در آن می‌گذارد.

پدر در را باز می‌کند تا داماد وارد شود.

داماد مردی جوان و خوش‌چهره است که لباس آبی جشن پوشیده است.

پدر: بفرمایید تو! خیس نشدید؟

داماد: مهم نیست. سردم نیست.

(به دختر نگاهی می‌کند و به سمت او می‌رود. ناشیانه گردن او را می‌بوسد.)

امشب بی‌نظیر شدین.

پدر: بفرمایید بنشینید!

داماد: نه، نه. ازتون ممنونم، نمی‌تونم برای شام بمونم.

پدر: حرفشم نزنید! باید بمونید. اگه ننشینیم و چیزی نخوریم که حوصله‌مون سر می‌ره.

پدر می‌نشیند.

داماد می‌نشیند.

دختر نزدیک گنجه می‌ماند.

از پشت دیوار صدای باران می‌آید.

داماد (سرفه می‌کند.)

ما برای ازدواج باید توافق کنیم. من برای این اومدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان