کتاب نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن
معرفی کتاب نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن
نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن کتابی نوشته امیرمحسن عرفان و از مجموعه مجموعه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی است که در دفتر نشر معارف به چاپ میرسد.
دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد و در سال ۱۳۷۹ به صورت رسمی آغاز به کار کرد. این انتشارات تلاش میکند از دریچه اسلام ناب به بازخوانى، بررسى، نقد و تولید اندیشه در عرصههاى مختلف بپردازد.
از جمله این فعالیتها میتوان به چاپ بیش از ۱۱۰۰عنوان کتاب در زمینه دروس معارف اسلامى دانشگاهها، اندیشههای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبرى، پرسشها و پاسخهاى دانشجویى، معارف قرآن و اهل بیت (ع)، دینپژوهى، اخلاق و عرفان، انقلاب اسلامى و تاریخ معاصر، مسائل جهان اسلام، غربشناسی، شبهات فکری و عقیدتی، مسایل تاریخی و فلسفی، علوم انسانی، مسائل تربیتى، زن، خانواده و نقد فمینیسم و… اشاره کرد.
نشر معارف اخیراً نیز گامهایی در حوزه ادبیات داستانی برداشته است. این انتشارات با راه اندازی ۳۰ مرکز فروشگاهی با عنوان تجاری «پاتوق کتاب» و همچنین برگزاری ۱۲ دوره مسابقات کتابخوانی «پویش روشنا» در سطح ملی، توانسته است گامهای مفید و موثری در توزیع و ترویج کتابخوانی کشور بردارد.
آنچه این روزها بیش از هرچیز دغدغه نسل انقلابی است آشنایی جوانان و دانشجویان با حقیقت دین و معارف اسلام است، انتشارات در این زمینه پیشرو است و تلاش دارد پاسخی علمی و دینی برای تمام سوالات این نسل داشته باشد.
درباره کتاب نقش باورداشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی
سخن از ابعاد و کارکرد مهدویت و پیامدهای باور به آن، پیشینهای به درازای تاریخ حیات انسان دارد. موعودباوری در همه ادیان، اعم از ابراهیمی و غیرابراهیمی، از آموزههای زنده و پویا بوده و هست. نگاه بسیار خوشبینانه ادیان ابراهیمی به آینده حیات و سیر رو به کمال انسان، ریشه در این باور دارد؛ چنانکه بازتاب گسترده اندیشه منجی موعود در تاریخ اسلام و متون و منابع کلامی، تفسیری و حدیثی در همه فرقههای مذهبی و مکاتب فکری و معنوی مسلمانان بر این امر صحه میگذارد. در این میان، نگرش ممتاز شیعه به مهدویت و باور به وجود، حضور و ظهور حجتی الهی که تحقق همه حقایق در هستی بهطور عام و رستگاری و نجات انسان بهطور خاص در پرتو نوظهور و حضور او محقق میشود، نشان از اهمیت بیبدیل آن در میان تعالیم و اندیشههای ناب اسلامی ـ شیعی دارد.
در اثر حاضر، امیرمحسن عرفان به تبیین تأثیر و نقش آموزه جاودانه مهدویت و باور به آن در شکلگیری، پویایی و پایایی فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته است؛ قدم نخستی که امید است افقهای جدیدی را پیش روی محققان این حوزه قرار دهد.
نگارنده بعد از تبیین کلیات تحقیق، در فصل دوم میکوشد تا رویکردها را در نسبتسنجی میان تمدن و دین جستجو کند و سپس به بررسی تمدن در نظام معنایی اسلام بپردازد.
در فصل سوم، باورداشت آموزه مهدویت در فرایند تکوین تمدن اسلامی بازکاوی شده است. رویکرد نجاتبخشی صِرف به آموزه مهدویت، نگاه سطحی و عاطفی به آن و مهدویتگرایی ابزاری ازجمله دلایل رویکرد منفعلانه به آموزه مهدویت در گسترهٔ تاریخ اسلام است که در این فصل به آن اشاره شده است.
در فصل چهارم ـ که مهمترین فصل این نوشتار است ـ به موضوعاتی از قبیل: «چیستی احیای تمدن اسلامی»، «ضرورت رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت»، «کارکردهای رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت» و «قابلیتهای آموزه مهدویت در عرصهٔ تمدنسازی» اشاره شده است.
«تقویت بُعد فرجامگرایانه و آرمانگرایی»، «الگوبرداری از تمدن مهدوی و ساماندهی و شبیهسازی رویکردها»، «آموزه مهدویت و ایجاد هویت غایی برای تحولات سیاسی و اجتماعی» و «آموزه مهدویت و معنابخشی به حیات جمعی در تاریخ» یافتههای محقق در تبیین تمدنسازی آموزه مهدویت است.
در ادامه نیز موانع تحولزایی آموزه مهدویت در سه حوزهٔ آسیبهای محتوایی، آسیبهای رویکردی و روشگانی و آسیبهای تدبیری پیگیری میشود.
خواندن کتاب نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مباحث حوزه مهدویت مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن
هستها و بایستههای تمدنی، تمدن را با صفت واقعی و حقیقی پیوند زدهاند. تمدن حقیقی از جنس ارزشهای الهی است و تمدن واقعی لزوماً از جنس ارزشهای الهی نیست؛ بلکه تمدنها گاه با حقیقت الهی پیوند میخورند و بدینسبب ماندگار میشوند و گاه صرفاً «عجیب بودن»، «خیرهکننده بودن» و «متفاوت بودن» آنها را برای دورهای از تاریخ، مهم میکند و بعد تبدیل به آلبوم «تصویر تمدنی» میشوند.
تمدن اسلامی، رکورددار حضور مستمر و مقتدر در عرصهٔ اجتماعی است. متجاوز از دوازده قرن، مرزهای این تمدن از یک نیروی مقتدر سیاسی که دعوای مشروعیت اسلامی داشته، تهی نبوده است و این درمورد هیچ دین، آئین و نظام حقوقی دیگر سابقه ندارد؛ قرنهای متوالی در درون سرزمینهای پهناور، حکومتهای نیرومندی خود را ملزم دیدهاند تا بهنام اسلام بر مردم حکومت کنند؛ حکومتهایی که رفتار تاریخی آنها نشان میدهد در جهانبینی اسلامی و در اعتقاد راسخ مردم در دین خود، چیزی دیدهاند که ناگزیر از گردن نهادن به آن دین گشتهاند.
این چه سنخ جهانبینی بوده است که توانسته چنین نیروی حیاتی نیرومندی در مؤمنان خویش بیافریند و بهسرعت، حتی مهاجمان به خود را پس از درآوردن به آئین خویش، به پرچمداران راسخ خود تبدیل کند؟ ملت این تمدن، درپی احیای عظمت خویش بوده و هنوز از پای ننشستهاند. چه چیز، این ملت را اینچنین پابرجا نگاه داشته است؟
یک جهانبینی با یک سازه نظری پر و پیمان و مدون که مردم بسیاری را طی زمانهای طولانی راهنمایی کرده است، باید بهقدر کافی توانمند باشد تا بتواند ما را در رسالت سترگی که در بازسازی تمدن در پیش داریم، کمک کند.
مراد نگارنده این نیست که مسلمانان با مراجعه به متون معتبر دینی (کتاب و سنت) از نو به زایش تمدن جدیدی همت گمارند و فقط با تکیه بر آموزههای نقلی، تمدن جدیدی پدید آورند؛ نه، چنین گفتمانی مقصود نمیباشد. مسئله اصلی این است که بین عقلانیت کنونی بشر و درک متعارف انسانها از آموزههای وحیانی، ناسازگاری پدید آمده و بحث از احیای تمدن اسلامی بر سر این است که آیا میتوان تمدنی داشت که هم عقلانیت بشری را جدی بگیرد و هم توجه جدی و عمیقی به آموزههای وحیانی داشته باشد؟
حجم
۶۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه
حجم
۶۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه