دانلود و خرید کتاب صوتی آبنبات دارچینی

کتاب صوتی آبنبات دارچینی از مجموعه کتاب‌های آبنبات نوشته‌ی مهرداد صدقی است. این کتاب طنز داستان زندگی محسن و خانواده‌اش در دهه هفتاد بین سال‌های ۷۲ تا ۷۴ است. محسن که پسری ساده است و گاه مرز پرخوری و شوخی بی‌مورد را رد می‌کند با اتفاقاتی که برایش رخ می‌دهد داستان کتاب را رقم می‌زند. این اتفاقات علاوه بر زندگی شخصی محسن بر خانواده و اطرافیانش نیز اثرگذار است. علاوه بر طنز روان نویسنده این کتاب سرشار از اتفاقات مهم سیاسی زمان است و با گویش زیبا و شیرین بجنوردی به مسائل دهه شصت و هفتاد شمسی پرداخته است. کتاب صوتی آبنبات دارچینی با صدای میرطاهر مظلومی با کمک انتشارات سوره مهر به انتشار رسیده است.

درباره کتاب صوتی آبنبات دارچینی

کتاب صوتی آبنبات دارچینی چینی سومین کتاب از مجموعه آبنبات است که به داستان پسری به نام محسن اشاره دارد. داستان شیرین زندگی محسن و خانواده‌اش همچنان ادامه دارد. سوژه‌ها و رویداد‌های متفاوت با نگرشی جدید در این کتاب ظهور پیدا می‌کنند. اینکه شخصیت محسن بزرگتر شده اما رشد عقلی چندانی نداشته است و همچنان در حاضرجوابی یکتاست.

این کتاب در اوایل دهه هفتاد شمسی می‌گذرد و به اتفاقات مهم زمان نیز پرداخته است. اتفاقاتی نظیر حمله صدام به کویت، تخریب دیوار برلین، تجزیه شوروی و دیگر رخداد‌های داخلی و خارجی. این اتفاقات و تاثیرات آن بر زندگی خانواده محسن و همسایگانشان حکایت از زندگی واقعی مردم در دهه شصت و هفتاد دارد. به نوعی می‌توان گفت این مجموعه کتاب به طور کاملا نوستالژیک سعی در پرداختن به جزئیات زندگی، پوشش و خوراک مردم در آن زمان و همچنین عقاید و افکارشان دارد به گونه‌ای که حتی اگر در آن زمان زندگی نکرده باشید، می‌توانید با آن زندگی کنید. پرداختن به جزئیات شهر بجنورد به گونه‌ای است که با مطالعه کتاب به آسانی می‌توانید این شهر را مجسم کنید. نکته جالب توجهی که می‌توان درباره انتخاب نام این اثر به آن اشاره کرد آبنبات‌های طعم‌داری است که سوغات شهر بجنورد زادگاه نویسنده و شخصیت داستانش محسوب می‌شود.

درباره کتاب‌های مجموعه آبنبات

اولین کتاب مجموعه آبنبات، آبنبات هل‌دار نام دارد. در این کتاب مهرداد صدقی به روایت شخصیت محسن و خانواده‌اش همچنین اصول و ساختار زندگی آنها پرداخته است. در این کتاب برادر بزرگتر محسن به جنگ می‌رود و هنگام خداحافظی با محسن در گوشش می‌گوید که از این به بعد مرد خانه تو هستی و نباید اجازه بدهی پدر و مادر کوچکترین اذیتی بشوند و آب در دلشان تکان بخورد. با شنیدن این حرف محسن کوچک قصه سعی در بزرگتری کردن دارد و اتفاقات بامزه‌ای رخ می‌دهد. راوی داستان خود محسن پسرک خرابکار و بازیگوشی است که جزء افراد باهوش جامعه محسوب نمی‌شود. وی به شدت به خوردن علاقه‌مند است و این ویژگی به وضوح در کتاب نمایان شده است. اتفاقات دور از انتظار و حاضرجوابی بی‌مورد محسن گاه مسائلی را برایش رقم می‌زند و مشکل‌آفرین می‌شود.

کتاب دوم این مجموعه آبنبات پسته‌ای نام دارد. در این کتاب محسن قد کشیده و بزرگتر شده است اما عقل وی همچنان کودک مانده است و دست به کارهای احمقانه‌ای می‌زند. در آبنبات پسته‌ای محسن سعی در کشف راز دوستش سعید دارد و در حین پرده‌برداری از این راز اتفاقات محسن با رویداد‌های مختلفی همراه می‌شود. این اتفاقات در فهمیدن این راز کمک کرده و محسن پس از متوجه شدن راز سعید ناامید شده و حسرت می‌خورد که ای کاش برای فهم آن تلاش نمی‌کرد. با بزرگتر شدن محسن طنز‌ها و گفتار شیرینش نیز وسیع‌تر شده است. داماد خانواده نوید در این کتاب وارد داستان می‌شود.

نویسنده با نوشتن کتاب اول بود که به فکر مجموعه کردن و ادامه دادن این قصه رسیده و برایش طرح‌ریزی کرده است. داستان زندگی پرمخاطره محسن با زبانی طنز و گویش زیبای بجنوردی این اثر را زیباتر کرده است. قصه‌ای که شاید در نگاه اول تنها قصه است اما با عمیق شدن در آن مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زمان به خوبی بیان شده است.

کتاب سوم مجموعه آبنبات دارچینی است که حضور شخصیتی به نام نرگس به عنوان یک رقیب عشقی جریان داستان را بامزه‌تر کرده است.

آخرین کتاب این مجموعه که در سال ۱۴۰۰ چاپ شده است آبنبات نارگیلی نام دارد و در زمان دانشجویی محسن در نیمه دوم دهه هفتاد می‌گذرد همچنان به طنازی‌های بی‌جا و بی‌مورد محسن در دانشگاه می‌پردازد شوخی‌هایی با افراد نامناسب مثل حراست دانشگاه که اتفاقاتی برایش به همراه دارد.

شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب صوتی آبنبات دارچینی اثر طنز مهرداد صدقی با زبان و لهجه شیرین بجنوردی نوشته شده است. اگر به کتاب‌های طنز و آشنایی با گویش‌های مختلف علاقه‌مند هستید این کتاب برای شماست. علاوه بر آن شنیدن نثر روان و شیرین کتاب و داستان‌های پرمخاطره محسن شخصیت اصلی داستان خالی از لطف نیست و خواننده را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. این کتاب علاوه بر نوجوانان برای بزرگسالان نیز مناسب است و جذابیت فراوان متن خواننده را به خود جذب می‌کند.

چرا باید کتاب صوتی آبنبات دارچینی را بشنویم؟

کتاب صوتی آبنبات دارچینی علاوه براینکه قلم روان و طنزآمیزی دارد به مسائل اجتماعی و سیاسی زمان نیز نگاهی داشته است و در کنار خنداندن خواننده سعی دارد مسائل دیگری را نیز بیان کند و از حالت خنده و طنز صرف خارج شده است. این کتاب به صورت مجموعه‌ای چاپ شده است و دو جلد پیشین آن یعنی آبنبات هل‌دار و آبنبات پسته‌ای زندگی محسن شخصیت اصلی را روایت می‌کند و این جلد ادامه دو جلد قبلی است. اگر دو جلد قبلی برایتان جذاب بوده است این کتاب نیز با همان زبان و گیرایی خاص خود شما را به خود جذب می‌کند.

درباره مهرداد صدقی

مهرداد صدقی متولد سال ۱۳۵۷ در بجنورد است. وی تحصیلات خود را در زمینه صنایع چوب تا مدرک دکترا در دانشگاه گرگان ادامه داده و هم‌اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه گنبد کاووس می‌باشد. مدیریت کتابخانه این دانشگاه نیز به عهده اوست.

اولین کتاب مهرداد صدقی نقطه ته خط نام دارد. این کتاب در سال ۱۳۷۹ برنده جایزه جشنواره طنز شده است. این نویسنده‌ی طنزپرداز با نوشتن مجموعه کتاب‌های آبنبات به شهرت رسیده است. مجموعه‌ی این کتاب‌ها به صورت جدا از یکدیگر اما پیوسته هستند به گونه‌ای که اگر یکی از کتاب‌ها را به تنهایی مطالعه کنید دچار اشکال در فهم کتاب نخواهید شد. با این حال ترتیب کتاب‌های مجموعه آبنبات به ترتیب آبنبات هل‌دار، آبنبات پسته‌ای، آبنبات دارچینی و آبنبات نارگیلی است. داستان این مجموعه‌ کتاب داستان زندگی محسن از کودکی تا زمان دانشجویی و ورود به دانشگاه است. از دیگر کتاب‌های این نویسنده می‌توان به کتاب‌های تعلیمات غیر اجتماعی، آخرین نشان مردی، دومین نشان مردی، میرزا روبات، سال سیل، دژاوو، مغزنوشته‌های یک نوزاد و مغز نوشته‌های یک جنین، همچنین رقص گربه‌ها اشاره کرد.

فهرست بخش‌های کتاب صوتی آبنبات دارچینی

بازبند، کفچه مار، حسادت زنانه، کاچه، قانون دست راست، هالیوود، بسم الله، خورشت، مطمع، بابا موسی، عمه بتول وارد می‌شود، حسنی و پری پلنگ، عروس دریایی، شصتاد، آلبوم بی عکس و حداحافظ دولانه.

بخشی از کتاب صوتی آبنبات دارچینی

آقای دکتر درِ کاپوتِ پیکان را بالا زده بود و داشت ماشین را چک می‌کرد. یک آفتابهٔ آب هم کنارش بود. گه‌گاهی یکی از سیم‌های توی موتور را می‌کشید و صدای گاز دادن ماشین می‌آمد. دایی اکبر هم، که انگار می‌خواست ادای آقای دکتر را دربیاورد، سعی کرد درِ کاپوتِ وانت را که با یک طناب محکم شده بود باز کند. برای اینکه آقای دکتر تصور کند اگر من در ماشینِ او باشم هم مثل شوفرها به او کمک خواهم کرد هم خوشمزه‌بازی در خواهم آورد تا به او خوش بگذرد، به آفتابه و موتور ماشین اشاره کردم و محض شوخی گفتم: "هر وقت کارش تموم شد بگین من بشورمش." آقای دکتر، بدون توجه به‌شوخی من، با جدیّت گفت: "توی رادیاتش مخوام آب بریزم که جوش نیاره."

آقاجان هم، که انگار همان نقشهٔ من را دنبال می‌کرد، خودش را به آقای دکتر نزدیک کرد و با لبخند گفت: "اگه جوش آورد، با آبش مشه چای دم کرد؟" خوشبختانه آقای دکتر نخندید و آقاجان به سرنوشت من دچار شد. برای جلب توجه آقای دکتر گفتم: "حتی اگه بشه هم کی با آبِ آفتابه چای مخوره؟" آقاجان به کُندکی که دایی اکبر آورده بود اشاره کرد و گفت: "چطور با این چای مخوری؟ اینم مثل آفتابه‌یه. فقط لوله نداره."

آقای دکتر ترجیح داد بی‌خیال بحث جذاب من و آقاجان بشود و رفت دست‌هایش را بشوید. دایی اکبر هم سعی کرد درِ کاپوت وانت را ببندد. اما بسته نمی‌شد. وزن خودش را هم روی آن انداخت؛ اما چفت نشد. برای همین دوباره با طناب آن را بست. آخرسر هم دست‌هایش را فقط با یک لَته پاک کرد. بعد هم با چاقوی ضامن‌دار زنگ‌زده‌ای که از جیبش درآورد سیبی را که نَشُسته بود پوست گرفت. کفِ دستش را مثل بشقاب کرد و به طرف زن‌دایی و مامان و ملیحه و مریم رفت تا به آن‌ها سیب تعارف کند. با اینکه نیت دایی اکبر خیر بود، هیچ‌کس دلش نیامد از آن سیب‌ها بخورد.

مسافرهای محترم داشتند سوار پیکان می‌شدند و ما جهان‌سومی‌ها قرار بود با وانت برویم. حتی زن‌دایی هم قید همراهی با همسرش را زده بود و به بهانهٔ اینکه همهٔ خانم‌ها پیش هم باشند بهتر است می‌خواست با پیکان برود. اگر زن‌دایی در آن مدت کمی کمتر نان خورده بود لااقل یک نفر دیگر هم می‌توانست جزء مسافران پیکان باشد. مامان آقای دکتر را به ملیحه نشان داد و با چشم و ابرو از او پرسید که موضوع بارداری‌اش را به او گفته است یا نه. ملیحه هم فقط با اشاره رساند که "هنوز نه؛ ولی توی طبر بهش مِگم." بعد هم به من که نظاره‌گر این صحنه بودم نگاه کرد و با اشاره‌ای تهدیدآمیز به من رساند که "وای به حالت اگه دهن‌لقّی کنی!"