دانلود کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه با صدای علی کلجه‌ای + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه

دانلود و خرید کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه

معرفی کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه

کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه، داستانی پرمعنا و شگفت‌انگیز از استوارت ایوری گلد است که درباره‌ی تلاش برای تغییر و غلبه بر موانع حرف می‌زند.

داستان پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه را حسن هاشمی میناباد به فارسی برگردانده است. نسخه صوتی این داستان زیبا را می‌توانید با صدای علی کلجه‌ای گوش کنید.

درباره‌ی کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه

کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه داستانی است که درباره‌ی موضوعی به ظاهر پیش‌پا افتاده و در باطن بسیار خاص و مهم صحبت می‌کند. استوارت ایوری گلد نویسنده‌ی داستان پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه در این داستان و دیگر نوشته‌هایش در تلاش است تا موضوعی مهم را به ما یادآوری کند؛ برای داشتن یک آینده‌ی درخشان که همیشه انتظارش را می‌کشیم باید تلاش کنیم. اما این تلاش‌ها نه فقط برای خودمان، بلکه برای بهبود جامعه نیز باید باشد. پینگ، قورباغه‌ای است که در برکه زندگی می‌کند و توانایی پریدن او، مشهورش کرده است. پینگ می‌تواند آن‌چنان بپرد که همه دست از کارشان بکشند و برای تماشا و تشویق او بیایند. اما پینگ به سفر می‌رود. پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه است چون برکه‌ای که او در آن زندگی می‌کند دیگر چندان آبی ندارد. این سفر، چیزهای زیادی برای آموختن به پینگ دارد. او با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود و چالش‌های زیادی دارد که برای حل کردنشان باید بجنگد....

کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

همه‌ی دوست‌داران تغییر و داستان‌های آموزنده از شنیدن کتاب صوتی پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه لذت می‌برند.

بخشی از کتاب پینگ قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای تازه

موجود فرهیخته و عاقل آن را انجام می‌دهد و سرمشق دیگران می‌شود.

هنگامی‌که جغد و پینگ به رودخانه آب های خروشان رسیدند با صدای ترسناک رود مواجه شدند. امواج خروشان باقدرت به صخره‌های سنگی برخورد می‌کرد که صدای مهیبی در شب ایجاد کرده بود. پینگ روی تخته سنگی رفت تا رودخانه را بررسی کند. هیبت رودخانه او را ترسانده بود، برای لحظه‌ای دچار تردید شد ولی اجازه نداد این حس بر او غالب شود. جغد گفت: ((این همان چالشی است که باید با آن مقابله کنی.)) پینگ با صدای لرزان گفت: ((این که چیزی نیست. شبیه بازی‌های دوران کودکیم است.)) بعد همه‌جا ساکت شد. چون صدای ترسناک موج‌های رودخانه بالا گرفته بود. جغد به امواج خروشان رودخانه اشاره کرد و گفت: ((نگاه کن. رودخانه شکل خاصی ندارد. او در محدودهٔ پیچ‌وخم‌هایی که خودش ایجاد کرده حرکت می‌کند. تو هم مانند این رودخانه هستی و اگر حدومرزی داری خودت برای خودت درست کرده‌ای.)) جغد به چشمان پینگ خیره شد و گفت: ((برای اینکه زندگی آگاهانه و هدفمند داشته باشی به دو چیز نیاز داری: ایمان و اراده. تو با داشتن این دو چیز به هرچه بخواهی می‌توانی برسی. راه و مسیر تو در بیرون نیست بلکه در قلب توست.)) پینگ با فروتنی گفت: ((از تو بابت همهٔ رهنمودهایی که به من دادی ممنونم.)) جغد گفت: ((درس‌ها و آموخته‌های تو نیست که باعث می‌شود اوضاع تغییر کند بلکه کارهایی است که به کمک آن درس‌ها انجام می‌دهی. به یاد داشته باش که یک شمع می‌تواند هزاران شمع دیگر را روشن کند، پس تلاش کن به دیگران نیز نور و روشنایی بدهی و با عملکرد خوب خود در زندگی برای دیگران الگو باشی.)) پینگ به آرامی سرش را تکان داد و گفت: ((حالا ببین که چه کار خواهم کرد.)) جغد به پرواز درآمد و تا جایی که می‌توانست به‌خوبی رودخانه را ببیند اوج گرفت. در همان جا ایستاد و منتظر ماند تا ببیند پینگ چه‌کار می‌کند. پینگ به امواج خروشان رودخانه خیره شد. کش‌وقوسی در بدنش داد و تمرکز کرد. ابتدا سعی کرد همهٔ جزئیات را در نظر بگیرد. سرعت باد و جهش آن را محاسبه کند، زاویه پرش خود را حساب کند، چه مقدار ارتفاع بگیرد. در میان این محاسبه‌ها ناگهان اتفاق عجیبی افتاد و ذهنش خالی و صاف شد. ذهنش از هرگونه شک و تردید پاک شد. به جغد نگاه کرد و لبخندی زد. چند نفس عمیق کشید. درحالی‌که همهٔ وجودش عزم و اراده شده بود، بلندترین پرش عمرش را انجام داد. جغد نیز هم‌زمان فریاد زد: ((پرواز کن!)) پینگ نیز همین کار را کرد. ذهنش که عاری از هرگونه تنش بود با هوا یکی شده بود و همین باعث شد طولانی‌ترین و بلندترین پرش عمرش را انجام دهد. اگر جغد می‌دید که پینگ چطور بر نیروی جاذبه غلبه کرده احساس غرور می‌کرد اما جغد چیزی ندید. او متوجه حملهٔ بال‌های مرگباری که از بالا به سمتش می‌آمدند نشد. جثهٔ بزرگ عقابی را که به طرفش حمله می‌کرد را ندید. در یک چشم به هم زدن همه‌چیز رخ داد، پنجهٔ تیز عقاب در پشت جغد فرو رفت و جغد دیگر چیزی نفهمید.

mahdi
۱۳۹۹/۰۳/۰۳

درباره فراز و نشیب زندگی است بنظر من از کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت تقلید کرده ولی در کل کتاب خوبیه پیشنهاد میکنم هردو این کتابها رو باهم بخونید

زمان

۲ ساعت و ۶ دقیقه

حجم

۲۸۳٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۶ دقیقه

حجم

۲۸۳٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۳۳,۶۰۰
۴۰%
تومان