
دانلود و خرید کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی)
معرفی کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی)
کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی) اثری از لئون تالستوی و ترجمهی سروش حبیبی است. این اثر را نشر آوانامه با روایت آرمان سلطانزاده، اکبر منانی، میکائیل شهرستانی و جمعی از گویندگان منتشر کرده است. این رمان بلند یکی از مهمترین آثار ادبیات جهان بهشمار میآید و روایتی گسترده از زندگی اشراف روسیه در دوران جنگهای ناپلئونی ارائه میدهد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی)
جنگ و صلح از «لئون تالستوی» یکی از برجستهترین رمانهای کلاسیک جهان است که در قالب داستانی بلند و چندجلدی، تصویری از جامعهی روسیه در آغاز قرن نوزدهم را ترسیم میکند. این کتاب، با ساختاری چندلایه و شخصیتهایی پرشمار، زندگی اشراف، سربازان، خانوادهها و تحولات اجتماعی و سیاسی روسیه را در بستر جنگهای ناپلئونی روایت میکند. روایت کتاب همزمان با وقایع تاریخی و زندگی روزمرهی شخصیتها پیش میرود و بهگونهای درهمتنیده است که مرز میان تاریخ و داستان را محو میکند. تالستوی در این اثر به نبردها و سیاستهای بزرگ میپردازد و همچنین به احساسات، تردیدها و آرزوهای شخصیتهایش نیز توجه ویژهای دارد. جنگ و صلح اثری است که هم بهعنوان یک رمان تاریخی و هم بهعنوان اثری فلسفی و روانشناسانه شناخته میشود و در آن دغدغههای انسانی، معنای زندگی، عشق، مرگ و سرنوشت بهشکلی عمیق و چندوجهی بررسی شده است. این کتاب با روایت چندصدایی و جابهجایی میان صحنههای جنگ و صلح، تصویری جامع از جامعهی روسیه و تحولات آن دوران ارائه میدهد.
خلاصه کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان جنگ و صلح با توصیف محافل اشرافی سنپترزبورگ و مسکو آغاز میشود؛ جایی که شخصیتهای اصلی مانند پیر بزوخوف، پرنس آندری بالکنسکی، ناتاشا روستوف و خانوادههایشان معرفی میشوند. در همان ابتدا، فضای اجتماعی روسیه در آستانهی جنگ با ناپلئون و نگرانیهای اشراف دربارهی آیندهی کشور به تصویر کشیده میشود. پیر، جوانی سرگشته و وارث ثروت عظیم، در جستوجوی معنای زندگی و جایگاه خود در جامعه است. آندری، اشرافزادهای جاهطلب و اندیشمند، به جبههی جنگ میپیوندد تا از روزمرگی و بیمعنایی زندگی اشرافی فاصله بگیرد. ناتاشا، دختر نوجوان خانوادهی روستوف، با شور و شوق جوانی و آرزوهای عاشقانهاش، نمایندهی معصومیت و امید است. با آغاز جنگ، سرنوشت شخصیتها بهشدت تحتتأثیر تحولات سیاسی و نظامی قرار میگیرد. تالستوی در کنار روایت زندگی خصوصی و روابط خانوادگی، صحنههایی از نبردهای بزرگ مانند آوسترلیتز و بورودینو را با جزئیات فراوان بازسازی میکند. شخصیتها در مواجهه با بحرانها، دگرگونیهای عمیقی را تجربه میکنند؛ «پیر» درگیر بحران هویت و معنویت میشود، «آندری» با تلخی و امید دستوپنجه نرم میکند و «ناتاشا» با فرازونشیبهای عشق و بلوغ روبهرو میشود. در کنار این شخصیتها، خانوادههای دیگر مانند روستوفها و کوراگینها نیز درگیر مسائل مالی، اجتماعی و اخلاقی هستند. تالستوی با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، روابط عاشقانه، خیانتها، دوستیها و فداکاریها، تصویری زنده و چندوجهی از جامعهی روسیه ارائه میدهد. روایت کتاب همزمان با پیشروی ارتش ناپلئون و مقاومت روسها به بررسی مفاهیمی چون سرنوشت، ارادهی فردی، معنای زندگی و نقش انسان در تاریخ میپردازد. پایان داستان، بدون افشای جزئیات، با دگرگونی شخصیتها و نگاه تازهای به زندگی و صلح همراه است.
چرا باید کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی) را بشنویم؟
جنگ و صلح علاوهبر روایت گسترده و شخصیتپردازی عمیقش بهخاطر نگاه فلسفی و تاریخی به زندگی، جنگ و معنای هستی، اثری متمایز در ادبیات جهان است. این کتاب فرصت نادری برای آشنایی با فرهنگ، تاریخ و روحیات مردم روسیه در یکی از پرآشوبترین دورههای تاریخ اروپا فراهم میکند. شنیدن این اثر، مخاطب را با پرسشهایی بنیادین دربارهی سرنوشت، عشق، مرگ و معنای زندگی روبهرو میکند و امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را میدهد که در برابر بحرانها و انتخابهای دشوار قرار میگیرند. روایت چندصدایی و جابهجایی میان صحنههای جنگ و صلح، تجربهای متفاوت و پررمزوراز از شنیدن یک رمان کلاسیک را رقم میزند.
شنیدن کتاب صوتی جنگ و صلح (مجموعه کامل ۴ جلدی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات کلاسیک، کسانی که به فلسفهی زندگی و مسائل انسانی میاندیشند و مخاطبانی که بهدنبال درک عمیقتری از تاریخ و فرهنگ روسیه هستند، مناسب است. همچنین به کسانی که دغدغهی معنای زندگی، سرنوشت و نقش فرد در جامعه را دارند، شنیدن این اثر پیشنهاد میشود.
درباره لئو تولستوی
لِئو نیکلایویچ تولستوی، نویسنده، فیلسوف، مصلح اجتماعی و متفکر بزرگ روس، در نهم سپتامبر سال ۱۸۲۸ در ملک خانوادگیشان، یاسنایا پالیانا، در ۱۶۰ کیلومتری جنوب مسکو، در خانوادهای اشرافی و با پیشینهای بسیار کهن به دنیا آمد. خانوادهی تولستوی از خاندانهای قدیمی و صاحبنام روس بودند که نسب خود را به نجیبزادگان قرن چهاردهم میرساندند. پدرش کنت نیکلای ایلیچ تولستوی و مادرش شاهزاده ماریا نیکلایونا والکونسکایا بود. لئو در دوسالگی مادر و در نهسالگی پدر خود را از دست داد و پس از آن تحت سرپرستی عمهاش تاتیانا بزرگ شد. این فقدانهای پیاپی در سالهای نخست زندگی تأثیری عمیق بر روح حساس و تأملگر او گذاشت و بعدها بازتابی آشکار در بسیاری از آثارش یافت. تحصیلات ابتدایی را در خانه و زیر نظر آموزگاران خصوصی گذراند و در ۱۶سالگی وارد دانشگاه قازان شد. ابتدا رشتهی زبانهای شرقی (عربی و ترکی) را انتخاب کرد اما پس از مدتی به رشتهی حقوق روی آورد زیرا میخواست با آموختن قوانین و علم وکالت بتواند به وضعیت کشاورزان و رعایایی که پس از مرگ والدین به او سپرده شده بودند، سامان دهد. با وجود نیت خیرخواهانهاش، از فضای خشک دانشگاه و آموزش رسمی دلزده شد و درنهایت تحصیل را نیمهکاره رها کرد. در همین سالها به مطالعهی آثار فیلسوفان و نویسندگان بزرگ اروپایی چون روسو، شاتو بریان، گوته و بایرون پرداخت که بر افکار و نگاه اجتماعی و اخلاقی او تأثیری ژرف نهاد. در سال ۱۸۵۱ به دعوت برادرش نیکلای به ارتش پیوست و به قفقاز رفت. حضور در جبهههای جنگ و مشاهدهی بیواسطهی چهرهی خشن و بیرحم نبرد، نقطهی عطفی در زندگی فکری او بود. در همان زمان نخستین اثرش با عنوان «کودکی» را نوشت که در سال ۱۸۵۲ در مجلهی «معاصر» منتشر شد و تحسین عمومی را برانگیخت. این اثر سرآغاز سهگانهی معروف او شد که با «نوجوانی» و «جوانی» ادامه یافت و تصویری از رشد روحی و اخلاقی انسان ارائه داد. در طول خدمت نظامی، تولستوی با شرکت در نبردهای کریمه و سواستوپل تجربیاتی گرانسنگ به دست آورد که بعدها در مجموعه داستانهای «حکایتهای سواستوپل» به بار نشست. او در این داستانها با نگاهی انسانی و واقعگرایانه، تصویری متفاوت از جنگ ارائه داد؛ جنگی که در آن نه قهرمانپروری بلکه رنج، ترس، خون و بیهودگی حاکم است. در سال ۱۸۵۶ از ارتش کناره گرفت و تصمیم گرفت به اروپا سفر کند تا با اندیشهها و شیوههای آموزشی نوین آشنا شود. طی این سفرها با نویسندگان و اندیشمندانی چون ایوان تورگنیف، چارلز دیکنز، فریدریش فروبل و آدلف دیستروگ دیدار کرد و تجربههای تازهای از نظامهای آموزشی غرب آموخت. پس از بازگشت به روسیه، در ملک شخصیاش مدرسهای برای کودکان روستایی بنا کرد و خود آموزش آنها را برعهده گرفت. او معتقد بود آموزش باید آزاد و خلاقانه باشد و کودک را بهجای انضباط اجباری، با اشتیاق و درک بهسوی دانایی ببرد. نتیجهی این تفکر، نگارش کتابهای آموزشی و اخلاقی برای کودکان بود که تا دههها در مدارس روسیه تدریس میشد.
در سال ۱۸۶۲، تولستوی با سوفیا آندرییونا بئرز، دختر ۱۸سالهای از خانوادهای آلمانیتبار، ازدواج کرد. این ازدواج آغازگر یکی از مهمترین و در عین حال پرتنشترین روابط زناشویی در تاریخ ادبیات شد. سوفیا در کنار تولستوی نقشی مهم در ساماندادن به زندگی و کارهای ادبی او داشت و گفته میشود پیشنویس رمان جنگ و صلح را هفت بار از ابتدا تا انتها بازنویسی کرد. حاصل این ازدواج ۱۳ فرزند بود که تنها ۹ نفر از آنان تا بزرگسالی زنده ماندند. تولستوی در میان سالهای ۱۸۶۳ تا ۱۸۶۹ بزرگترین اثر خود، «جنگ و صلح» را نوشت؛ رمانی سترگ و چندلایه که از نظر گستردگی شخصیتها، تنوع مضامین و عمق فلسفی بیهمتاست. این رمان حماسهای از مقاومت روسها در برابر حملهی ناپلئون و در عین حال جستوجویی فلسفی در باب معنای تاریخ، سرنوشت، ایمان و آزادی است. او پس از آن، در سال ۱۸۷۷، رمان «آنا کارنینا» را منتشر کرد؛ اثری که بسیاری آن را کاملترین رمان روانشناختی قرن نوزدهم میدانند. داستان تراژیک عشق و خیانت در این اثر بهانهای برای واکاوی تضادهای اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی در جامعهی روسیه آن زمان است. در دهههای بعد تولستوی دچار بحران فکری و روحی شد. با وجود شهرت، ثروت و احترام اجتماعی، در درون خود احساس پوچی میکرد و به گفتهی خودش در «اعترافات»، بارها به اندیشهی خودکشی افتاد. او در جستوجوی معنای زندگی به سراغ دین و فلسفه رفت و از طریق مطالعهی انجیل و آثار متفکران شرقی به نوعی بینش عرفانی دست یافت. در سال ۱۸۸۲، هنگام همکاری با ادارهی آمار مسکو، از نزدیک با فقر، محرومیت و فلاکت کارگران و دهقانان روبهرو شد. این تجربه او را به تأملی عمیق دربارهی نابرابری اجتماعی و ریاکاری اخلاقی کشاند و در نتیجه زندگی خود را دگرگون کرد.
تولستوی از سالهای میانسالی به گیاهخواری روی آورد، از سیگار و الکل دست کشید، شکار را کنار گذاشت، لباسهای سادهی دهقانی پوشید و املاک خود را به خانواده بخشید. او معتقد بود ثروت و قدرت سرچشمهی فسادند و انسان تنها با بازگشت به سادگی و صداقت طبیعی میتواند به آرامش برسد. در همین دوران، فعالیتهای اجتماعی و دفاع از عدالت در آثارش نمود بیشتری یافت. او از زندانیان سیاسی و سربازان فراری حمایت میکرد و با حکومت تزاری و کلیسای ارتدکس درافتاد. انتشار رمان «رستاخیز» در سال ۱۸۹۹ که در آن فساد کلیسا و دستگاه قضایی روسیه بهشدت نقد شده بود، سبب شد کلیسای ارتدکس در سال ۱۹۰۱ او را تکفیر و از جامعه دینی طرد کند. با وجود این فشارها، نفوذ فکری تولستوی در جهان روزبهروز افزایش یافت. اندیشههای او دربارهی پرهیز از خشونت و مقاومت صلحآمیز الهامبخش بسیاری از رهبران بزرگ قرن بیستم، از جمله مهاتما گاندی، مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا شد. او در نامهای به گاندی دربارهی مبارزهی بدون خشونت نوشت و گاندی نیز بعدها اذعان کرد که آموزههای تولستوی چراغ راه او در جنبش استقلال هند بوده است. در سالهای پایانی عمر، تولستوی با فشار روحی و اختلافات خانوادگی عمیقی روبهرو شد. تغییر ناگهانی سبک زندگیاش و بخشیدن داراییها، موجب رنج و دلخوری همسرش شد و رابطهشان به تیرگی گرایید. در اکتبر ۱۹۱۰، در حالی که ۸۲ سال داشت، خانه را بیخبر ترک کرد و همراه با پزشک و دختر کوچکش بهسوی جنوب روسیه رفت اما در میانهی راه در ایستگاه راهآهن آستاپوفو بیمار شد و در بیستم نوامبر همان سال درگذشت. دو روز بعد، پیکر او بدون تشریفات رسمی در باغ خانوادگی یاسنایا پالیانا به خاک سپرده شد. میراث تولستوی در ادبیات، اخلاق، فلسفه و اندیشههای اجتماعی ماندگار است. او هنر را نه برای لذت بلکه برای خدمت به حقیقت، نیکی و انسانیت میخواست. به باور او، ادبیات باید وجدان انسان را بیدار کند، درد دیگران را به یادش آورد و او را بهسوی مهربانی و صلح سوق دهد. از میان آثار بیشمار او میتوان به رمانهای جنگ و صلح، آنا کارنینا، رستاخیز، مرگ ایوان ایلیچ، حاجی مراد، قزاقها، سهگانهی کودکی، نوجوانی، جوانی و نمایشنامههایی چون قدرت تاریکی و مردهی متحرک اشاره کرد. تولستوی را بسیاری در کنار هومر، دانته، شکسپیر و گوته، از ستونهای ادبیات جهان میدانند. نفوذ او در عرصهی ادبیات و تفکر اخلاقی بهقدری است که آثارش هنوز هم از پرفروشترین و پرمطالعهترین کتابهای جهان بهشمار میآیند. از او علاوهبر نویسندهای بزرگ، بهعنوان وجدان بیدار انسان معاصر و پیامآور صلح، حقیقت و عشق جاودانه یاد میکنند.
درباره سروش حبیبی
سروش حبیبی، مترجم برجسته و نویسندهای نامدار در عرصه ادبیات ایران، در هفتم خردادماه سال ۱۳۱۲ در تهران در خانوادهای اهل فرهنگ و ادب به دنیا آمد. از همان سالهای نوجوانی به مطالعه علاقهمند بود و زبان فارسی و آثار کلاسیک ایران را بهخوبی میشناخت. دوران تحصیل خود را در دبیرستان فیروز بهرام گذراند و پس از پایان دورهی متوسطه وارد مدرسهی عالی پست و تلگراف شد. او پس از فارغالتحصیلی به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و مدتی بعد ریاست دروس دانشکدهی مخابرات را برعهده گرفت. در همین دوران بود که استعداد و نظم فکریاش که بعدها در ترجمههای دقیق و شفاف او جلوهگر شد، آشکار گردید. در سال ۱۳۳۹ برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشگاه فنی دارمشتات در رشتهی الکترونیک مشغول به تحصیل شد. اقامت چندساله در آلمان فرصتی برای آموختن زبان آلمانی و آشنایی با ادبیات و فلسفهی این کشور فراهم کرد. او در کنار تحصیل به مطالعهی آثار گوته، نیچه، کافکا و هرمان هسه پرداخت و علاقهاش به ترجمه در همین سالها شکل گرفت. بازگشت به ایران همزمان شد با آغاز دوران تازهای از فعالیتهای فرهنگی او. در دههی ۱۳۴۰ همکاری خود را با مجلهی معتبر «سخن» آغاز کرد و بهتدریج بهعنوان مترجمی توانا شناخته شد. نخستین اثر مهمی که از او منتشر شد، ترجمهی کتاب «زمین انسانها» نوشتهی آنتوان دو سنتاگزوپری بود اما شهرت اصلیاش با ترجمهی درخشان رمان «بیابان تاتارها» از دینو بوتزاتی آغاز شد. او در سفری به پاریس قطعاتی از این اثر را از رادیو شنیده بود، جذب فضای شاعرانه و فلسفی داستان شد و تصمیم گرفت آن را به فارسی برگرداند. انتشار این کتاب در سال ۱۳۴۹ نقطهی عطفی در کارنامهی او بود و نشان داد که میتواند آثاری دشوار و فلسفی را با نثری شیوا و دقیق برای خوانندهی فارسیزبان قابلفهم کند.
سروش حبیبی در دههی ۱۳۵۰ پس از ۲۰ سال خدمت از وزارت پست و تلگراف بازنشسته شد و بهعنوان سرویراستار در انتشارات دانشگاه صنعتی شریف به کار پرداخت. در آن دوران، ویراستاری و ترجمهی چندین کتاب علمی را برعهده داشت اما علاقهی اصلیاش همواره به ادبیات بود. در سال ۱۳۵۶ به ایالات متحده رفت و پس از انقلاب ۱۳۵۷ برای همیشه در فرانسه اقامت گزید. اقامت در پاریس، شهری که به زادگاه نویسندگان و اندیشه بدل شده است، زمینه را برای گسترش کار او در حوزهی ترجمه فراهم آورد. در همین سالها بود که با پشتکار و دقت مثالزدنی به یادگیری زبان روسی پرداخت تا بتواند شاهکارهای ادبی روسیه را مستقیماً از زبان اصلی ترجمه کند. سروش حبیبی مترجمی چندزبانه است که به چهار زبان روسی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط دارد. در میان ترجمههای فراوان او آثار نویسندگان بزرگی چون داستایوفسکی، تولستوی، هرمان هسه، رومن گاری، گونتر گراس، نیکوس کازانتزاکیس، جان اشتاینبک و دینو بوتزاتی جایگاهی ویژه دارند. از داستایوفسکی، رمانهای ابله، شیاطین، شبهای روشن، همزاد و بانوی میزبان را ترجمه کرده است. از تولستوی، آثار بزرگ و ماندگاری همچون جنگ و صلح، آنا کارنینا، رستاخیز، مرگ ایوان ایلیچ و سونات کرویتسر را برگردانده است. ترجمهی او از جنگ و صلح که در سال ۱۳۷۷ منتشر شد، بهعنوان یکی از وفادارترین و روانترین ترجمههای این شاهکار ادبی در زبان فارسی شناخته میشود. از دیگر آثار مهم ترجمهشدهی او میتوان به زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس، موشها و آدمها و مروارید از جان اشتاینبک، طبل حلبی از گونتر گراس، سیدارتها، نارسیس و گلدموند و سفر به شرق از هرمان هسه و سگ سفید و خداحافظ گاری کوپر از رومن گاری اشاره کرد.
سروش حبیبی در ترجمههایش سبکی ویژه دارد که او را از دیگر مترجمان متمایز میکند. نثر او در عین وفاداری به لحن و ساختار زبان اصلی، فارسیوار و لطیف است. او از آن دسته مترجمان نادری است که زبان فارسی را نه فقط وسیلهی انتقال معنا بلکه بستر خلق دوبارهی اثر میدانند. حبیبی باور دارد که ترجمه باید چنان طبیعی و زنده باشد که خواننده احساس کند نویسندهی اصلی فارسی مینوشته است. در ترجمههایش از واژگان کهن و ادبی در کنار نثر معاصر بهره میگیرد تا هم اصالت اثر حفظ شود و هم روانی زبان آسیب نبیند. همچنین در مقدمهها و پاورقیهای آثارش، توضیحاتی دقیق دربارهی زمینههای تاریخی و فرهنگی هر اثر ارائه میدهد و همین ویژگی باعث شده است که ترجمههای او به متونی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقهمندان به ادبیات جهانی بدل شوند. در طول سالهای فعالیتش او همواره بر این نکته تأکید کرده که ترجمه از زبان واسطه، خیانت به متن اصلی است، چرا که با هر واسطه، لایهای از معنا از بین میرود. همین دقت و وسواس در کار باعث شده آثار او در میان منتقدان و خوانندگان از جایگاهی خاص برخوردار باشند. بسیاری از نسلهای جدید خوانندگان ادبیات جهان برای نخستینبار از طریق ترجمههای سروش حبیبی با نامهایی چون داستایوفسکی، تولستوی و هسه آشنا شدهاند. امروز سروش حبیبی در پاریس زندگی میکند و همچنان به ترجمه و پژوهش در حوزهی ادبیات مشغول است. با وجود سالهای طولانی فعالیت و سن بالا همچنان نثری زنده و ذهنی پویا دارد و ترجمههایش بارها تجدید چاپ میشوند. او در گفتوگوهایش همیشه از عشق به زبان فارسی سخن گفته و معتقد است که ترجمه برایش نوعی تمرین اندیشیدن در قالبهای تازه است. به تعبیر بسیاری از منتقدان، سروش حبیبی از آن مترجمان نادری است که همزمان زبان و روح ادبیات را میشناسد؛ مترجمی که میان جهان پیچیدهی داستایوفسکی، عمق فلسفی هرمان هسه و لطافت زبان فارسی پلی ساخته است که در حافظهی فرهنگی ما ماندگار خواهد ماند.
زمان
۷۶ ساعت و ۴۶ دقیقه
حجم
۷ گیگابایت, ۹۶۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷۶ ساعت و ۴۶ دقیقه
حجم
۷ گیگابایت, ۹۶۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب عالی و محشری هست طوری که نیاز نی من بگم همه میدونن فقط اینکه یکم گرونه ولی واقعا ارزش داره من پیشنهاد میکنم که حتما این کتاب رو بخونید عالیه
یک شاهکار ادبی در کنار یک شاهکار دوبله و گویندگی. جنگ و صلح تولستوی که اقیانوسی از اخلاق و جامعه شناسی و فلسفه و سیاست و انسان شناسی و... است. گروه حرفه ای گویندگان، توانسته اند حق مطلب رو در