کتاب صوتی فرار ماردوش + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب صوتی فرار ماردوش

دانلود و خرید کتاب صوتی فرار ماردوش

انتشارات:نشر سماوا
امتیاز
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی فرار ماردوش

کتاب صوتی «فرار ماردوش» نوشتهٔ سمیه سلیمانی‌شیجانی با ویراستاری بهار دانشور و گویندگی مهدی طهماسبی توسط نشر صوتی سماوا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستان‌های فارسی معاصر قرار می‌گیرد و روایتی از زندگی نوجوانی در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران را به تصویر می‌کشد. داستان با نگاهی به زندگی روزمره، دغدغه‌ها و چالش‌های یک خانواده در شمال کشور، به‌ویژه در سال‌های پرتنش پیش از انقلاب، پیش می‌رود. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب فرار ماردوش

«فرار ماردوش» اثری داستانی است که در قالب رمان نوجوان روایت می‌شود و فضای اجتماعی و خانوادگی ایران دهه ۵۰ را به تصویر می‌کشد. نویسنده، سمیه سلیمانی‌شیجانی، با انتخاب یک خانوادهٔ گیلانی و تمرکز بر شخصیت نوجوانی به نام علی، داستان را در بستر وقایع سیاسی و اجتماعی آن دوران پیش می‌برد. روایت کتاب از زاویه دید علی شکل می‌گیرد و با زبانی صمیمی و جزئی‌نگر، دغدغه‌ها، ترس‌ها و امیدهای او و خانواده‌اش را در مواجهه با فشارهای اجتماعی، فقر، تهدیدهای حکومتی و سنت‌های خانوادگی بازتاب می‌دهد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت خطی و فصل‌بندی است و هر فصل با تمرکز بر یک رویداد یا بحران خانوادگی، پیش‌برندهٔ داستان است. فضای داستان، روستا و شهرهای شمالی ایران است و عناصر بومی، لهجه‌ها و آداب و رسوم محلی در آن نقش پررنگی دارند. «فرار ماردوش» با بهره‌گیری از جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و دوستی‌های نوجوانانه، تصویری ملموس از جامعهٔ ایرانی در آستانهٔ تغییرات بزرگ ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب فرار ماردوش

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «فرار ماردوش» با روایت علی، نوجوانی اهل بندر پهلوی، آغاز می‌شود که در کنار خانواده‌اش روزگار می‌گذراند. خانوادهٔ علی با مشکلات معیشتی، فشارهای اجتماعی و سایهٔ تهدیدهای حکومتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نرگس، خواهر علی، به‌ناچار درگیر ماجرای خواستگاری اصلان خان، ارباب محلی و مردی مسن‌تر با نفوذ، می‌شود. علی و دوستانش، درگیر فعالیت‌های سیاسی و پخش اعلامیه‌های ممنوعه هستند و همین موضوع خانواده را در معرض خطر قرار می‌دهد. در بستر این بحران‌ها، علی تلاش می‌کند خواهرش را از ازدواج اجباری نجات دهد و با کمک دوستانش نقشهٔ فرار نرگس را می‌کشد. اما شرایط اجتماعی و حضور نیروهای حکومتی، کار را برای آن‌ها دشوار می‌کند. روابط خانوادگی، دوستی‌ها و تضاد میان سنت و تغییر، در سراسر داستان جریان دارد. علی با احساس گناه، ترس و امید، میان مسئولیت‌های خانوادگی و آرمان‌های نوجوانانه‌اش سرگردان است. داستان با فرازونشیب‌های عاطفی و اجتماعی، تصویری از مقاومت، ناامیدی و تلاش برای رهایی را به نمایش می‌گذارد، بی‌آنکه پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب فرار ماردوش را بشنویم؟

«فرار ماردوش» با تمرکز بر زندگی نوجوانان در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی، تصویری نزدیک از دغدغه‌ها و چالش‌های نسل جوان در دهه ۵۰ ایران ارائه می‌دهد. روایت داستان از زاویه دید یک نوجوان، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها و درک فضای خانوادگی و اجتماعی آن دوران را فراهم می‌کند. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون فشارهای اجتماعی، سنت‌های خانوادگی، فقر، مقاومت و امید، فرصتی برای شناخت بهتر تاریخ معاصر ایران و تجربهٔ زیستهٔ نوجوانان آن زمان فراهم می‌آورد. همچنین، عناصر بومی و محلی، فضای داستان را زنده و ملموس کرده‌اند و شنونده را به دل زندگی روزمرهٔ مردم شمال ایران می‌برند.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های اجتماعی و تاریخی علاقه دارند، مناسب است. همچنین، افرادی که دغدغهٔ شناخت فضای اجتماعی ایران پیش از انقلاب، روابط خانوادگی و چالش‌های نوجوانان را دارند، می‌توانند از شنیدن این اثر بهره‌مند شوند. «فرار ماردوش» برای کسانی که به روایت‌های بومی و محلی و تجربه‌های زیستهٔ نسل‌های گذشته علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب فرار ماردوش

«آقاجان جعبهٔ شیرینی را دستم داد و بدون اینکه حرفی بزند به‌سمت آنباری رفت. مامان از کنار حوض بلند شد. دست‌های خیسش را با چادری که به کمرش بسته بود پاک کرد، نگاهی به آقاجان انداخت و اشاره کرد که شیرینی را توی اتاق بگذارم. بوی شیرینی تازه زیر دماغم می‌زد. دل‌ضعفه گرفته بودم. با پا لنگه‌های در را باز کردم. جعبه شیرینی را کنار کفش و لباس سفید نرگس گذاشتم و انگشت‌هایم را به زور از گوشه جعبهٔ شیرینی هل دادم تا یکی از شیرینی‌ها را بردارم. عزیز از پشت. دستش را روی سرم گذاشت: «تی شکم سر فاکشه؟» شیرینی را به‌سمت عزیز گرفتم. از بین لبخندش گفت: «لّه نوش‌جان ببه.» هنوز مه شیرینی کامل توی دهانم نرفته بود که نرگس با چشم‌های سرخ و ورم‌کرده پیدایش شد و یک‌راست رفت پشت پنجره. عزیز آهی کشید و کنار صندوق قدیمی ته اتاق نشست. نگاه نرگس که به کفش و لباس سفید افتاد؛ های‌های گریه‌اش بلند شد. عزیز دست‌هایش را روی زمین ستون کرد و به سختی خودش را تکان داد. توی دلم گفتم: «خب زودتر می‌زدی زیر گریه که عزیز مجبور نشه دوباره از جاش بلند شه.» فکر می‌کردم که فقط خودم سنگین‌وزن هستم و نشستن و بلند شدن برایم سخت است؛ اما عزیز خیلی سخت‌تر از من بلند می‌شد. توی بغل عزیز، گریه‌اش شدیدتر شد. باید از اتاق بیرون می‌رفتم. ای کاش می‌آمد و می‌زد توی سرم؛ ای کاش بلایی سرم می‌آورد؛ ولی این طور گریه نمی‌کرد. نصفهٔ شیرینی را توی مشتم له کردم. می‌دانستم حالاحالاها گریه می‌کند. این یک هفته، کار هرروزش شده بود گریه کردن.»

نظرات کاربران

mashayekh
۱۴۰۴/۰۴/۰۳

با خواندن فرار ماردوش به انزلی سفر می‌کنیم و با ماجراهای جالب و هیجان انگیز علی و خواهرش همراه میشویم.

زمان

۴ ساعت و ۳۸ دقیقه

حجم

۶۳۷٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۴ ساعت و ۳۸ دقیقه

حجم

۶۳۷٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۳۰%
تومان