دانلود کتاب صوتی جاده یوتیوب با صدای مجید تیزرو + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی جاده یوتیوب

دانلود و خرید کتاب صوتی جاده یوتیوب

گوینده:مجید تیزرو
انتشارات:نشر سماوا
امتیاز:
۴.۴از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی جاده یوتیوب

کتاب صوتی جاده یوتیوب نوشتهٔ محمدعلی جعفری و با صدای مجید تیزرو است و نشر سماوا آن را منتشر کرده است. این کتاب مسیر سفر به دمشق است، راهی که مدافعان حرم می‌روند و در آن تجربیات یک مسافر را می‌شنویم. کتاب جاده یوتیوب روایتی روان و جذا است که گاه با ترس و گاه با تعلیق امیخته می‌شود تا ما را با خود همراه کند. از جذابیت‌های کتاب جاده یوتیوب، زاویه نگاه راوی از دریچه نویسنده‌ای دغدغه‌مند، پیگیر و کمی بازیگوش است!

درباره کتاب صوتی جاده یوتیوب

جاده یوتیوب سفرنامه محمدعلی جعفری به سرزمین شام است. وی این کتاب را همچون «عمار حلب» به‌صورتی روان روایت می‌کند با این تفاوت که در اینجا به خاطر برخی موقعیت‌ها مخاطب را با هول و ولای بیشتری مواجه می‌کند.

جاده یوتیوب که روایتی جاده‌ای محسوب می‌شود، خواننده را با فضای اعزام مدافعین حرم به دمشق آشنا می‌کند. این اثر هم دربردارنده موقعیت‌های طنز است و هم برش‌هایی جدی و اندوهناک. اوج داستان اما آنجاست که راوی با کمین تروریست‌ها مواجه می‌شود.

شنیدن کتاب صوتی جاده یوتیوب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به تمام علاقه‌مندان به سفرنامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی جاده یوتیوب

«مجید داشت نماز شب می‌خواند که بیدار شدم. با هم رفتیم پایین توی مصلا. گوشه‌گوشه، عده‌ای دست راست را قنوت کرده بودند و با دست چپ تسبیح می‌انداختند. یکی، مؤذن‌زاده‌وار اذان گفت. هنوز گوشه و کنار، شانه‌هایی تکان می‌خورد. بعد از اذان که چراغ‌ها را روشن کردند، صورت‌های خیس نمایان شد.

بعد از نماز و قرائت «دعای عهد» برگشتیم توی اتاق. تمام مدت با مجید غر زدیم که این‌ها فیلم بازی می‌کنند یا واقعاً بی‌برنامگی است. نه رفته بودیم حلب، نه امروز می‌شد برویم زیارت! بنا به نوشتهٔ روی درِ مهمان‌سرا، شنبه‌ها، زیارت تعطیل بود. کاری جز خوابیدن از دستمان برنمی‌آمد.

صفِ تلفن کم از صفِ بربری نداشت. عده‌ای هم زنبیل گذاشته بودند. چند دفعه از توی اتاق سرک کشیدم که نوبت ما شده یا نه. اول که شمارهٔ محمدباقر را گرفتم و هرچه فریاد داشتم، بر سرش زدم. خاطرجمعم کرد که زنگ می‌زند و هماهنگ می‌کند.

- یه سر برو نیرو انسانی، پیش آقای بخشی.

وقتی به همسرم زنگ زدم، پرسید: «رفتی زیارت؟» گفتم: «نه.» شاکی شد که: «چرا این‌قدر رسمی حرف می‌زنی؟» گفتم: «محیط، نظامیه و دیوار موش داره.» ذوق‌زده گفت: «یعنی شنود می‌شیم؟» خندیدم که: «خُب حالا نیاز نیست شما توضیح بدی.»

از حاج‌خلیل سراغ بچه‌های حفاظت را گرفتم. راهنمایی‌ام کرد طبقهٔ سوم. از پله‌ها رفتم پایین. از بین درهای دور سالن، راحت پیدا شد. روی درش نوشته بود: «راه شهدا حفاظت شده است، خطایی ندارد».

هرچه در زدم، کسی باز نکرد. رفتم قسمت نیروی انسانی. همین که از در وارد شدم، پرسید: «چرا نرفتین؟» قدّ بلند و هیکلِ چهارشانه‌اش خیلی به چشم می‌آمد. توی مصلا دیده بودمش. مخصوصاً که رنگ لباسش از بقیه متفاوت بود؛ ۵-۱۱ شیری‌رنگ. گفتم: «کسی با ما حرفی نزده بود!» گوشی تلفن را برداشت و گفت: «حالا باید منتظر باشین تا پروازی جور بشه برا حلب.» شماره‌ای گرفت. از صحبتش فهمیدم به مطار زنگ زده؛ «دو نفر جا موندن. اگه پروازی بود، ما رو بی‌خبر نذارین.»

تا ظهر مدام هواپیماهای جنگی تیک‌آف کردند. وقتی از فرودگاه دور می‌شدند، تازه شیشه‌ها به لرزه می‌افتاد. از حرف‌های دیشبِ حاج‌غلام و تحرکات امروز و شلوغی ساختمان شیشه، می‌شد حدس زد که خبرهایی شده. نیمی از جمعیتی که صبح در مصلا دیدم، تازه‌وارد بودند.»

لاکپشت کتابخون🐢
۱۴۰۲/۰۴/۱۳

کتاب واقعا زیبا و گیرا بود یک سفرنامه به سوریه یه جاهاییش خنده تون می گیره یه جاهایی دلهره و ترس رو تجربه می کنید در کل کتاب زیبایی بود من این کتاب رو در یک روز مطالعه کردم🤍

کاربر 7404393
۱۴۰۳/۰۲/۲۲

گوش کنید عشق کنید

kazem
۱۴۰۲/۱۱/۳۰

خوب بود

محمد مرادی
۱۴۰۲/۱۱/۲۷

واقعا بد بود

دارا
۱۴۰۲/۰۹/۰۷

کتاب خوبی هست و ارزش یک بار گوش کردن دارد و برای آشنایی با فضای جنگ سوریه مناسبه گرچه نکته یا روایت خیلی ویژه ای نداشت و زیاد تاثیرگذار نبود زیبا ترین قسمت توصیف زمان برگشت به کشور بود آرامش و امنیت توی غرب

- بیشتر

زمان

۶ ساعت و ۲۲ دقیقه

حجم

۸۷۴٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۶ ساعت و ۲۲ دقیقه

حجم

۸۷۴٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۳۰%
تومان