دانلود کتاب صوتی ماده‌ گرگ با صدای نفیسه بی‌ همتا + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی ماده‌ گرگ

دانلود و خرید کتاب صوتی ماده‌ گرگ

معرفی کتاب صوتی ماده‌ گرگ

کتاب صوتی ماده‌ گرگ داستانی کوتاه از جووانی ورگا با ترجمهٔ حسین مسعودی آشتیانی و صدای نفیسه بیهمتا است و نوین کتاب گویا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی ماده‌ گرگ

داستان «ماده‌گرگ» نوشتهٔ جووانی ورگا یکی دیگر از داستان‌های زنانه در مجموعه «روایت آواهای سوپرانو» است. شخصیت‌های اصلی این داستان چند صفحه‌ای عبارت‌اند از: پینا (که اهالی روستا لقب ماده‌گرگ را به او داده بودند)، نانی و ماریکا. در داستان جووانی ورگا ماده‌گرگ زنی است که تمام دختران و زنان روستا و حتی دخترش ماریکا از او بیزارند. چرا او که زنی هرزه است و تمام مردان و پسران روستا را به سمت خود می‌کشاند.

ماریکا در این داستان زنی قربانی است؛ چراکه به دلیل رفتار مادرش هیچ‌کس حاضر نیست با او ازدواج کند. او به اصرار مادرش با نانی ازدواج می‌کند. اما آیا او پس از ازدواج می‌تواند همسرش را از نگاه‌ها و تمایلات مادرش دور کند؟ خصوصا اینکه حالا او با دختر و دامادش در یک خانه زندگی می‌کنند.

راستی، اگر شما جای این دختر بودید، چه می‌کردید؟

برای این داستان کوتاه و تامل‌برانگیز تفسیرهای زیادی وجود دارد. تمایلات یک زن بزرگسال به فرزندش، یا تمایلات پسر به مادر از جمله مسائلی است که در عمق داستان به آن پرداخته شده.

زنان، این نیمی از جمعیت جهان، که بسته به اینکه متناسب با فرهنگ زمانه در چه اوضاعی به سر ببرد، احساس خوشبختی‌شان کم یا زیاد می‌شود، هر یک داستان‌هایی ناگفته در دل دارند که اگر عیان شود، چه خنده‌ها و گریه‌ها و فریادها و آوازها که شنیده نخواهد شد؛ نوین کتاب در قالب مجموعه‌ای به نام «روایت آواهای سوپرانو» صدای لطیف و گاه حزن‌انگیز و گاه سرخوشانه جمعی از زنان تاریخ ایران و جهان را منتشر کرده است که داستان پیش رو، یکی از آنهاست.

داستان «ماده‌گرگ» یکی دیگر از داستان‌های مجموعه «روایت آواهای سوپرانو» است که هر یک به شکلی به موضوع زنان می‌پردازند و دبیری این مجموعه بر عهده حسین مسعودی آشتیانی است.

شنیدن کتاب صوتی ماده‌ گرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی ماده‌ گرگ

«ماده‌گرگ در‌حالی‌که چشمان سیاهش را به جلوی پای خود دوخته بود راهش را گرفت تا برود. کمی که جلوتر رفت پشیمان شد و دوباره به گودال برگشت و به آنچه می‌خواست رسید. تقریبا هر روز این اتفاق می‌افتاد و نانی هم دیگر اعتراضی نداشت. ماریکا از همه چیز بو برده بود و شب و روز گریه می‌کرد... .»

Khadijeh Rahimi
۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خوب بود

زمان

۱۴ دقیقه

حجم

۲۶٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۴ دقیقه

حجم

۲۶٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان