دانلود کتاب صوتی مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد ششم: روزگار رنج، کین ایرج) با صدای فرهاد اتقیایی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد ششم: روزگار رنج، کین ایرج)

دانلود و خرید کتاب صوتی مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد ششم: روزگار رنج، کین ایرج)

معرفی کتاب صوتی مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد ششم: روزگار رنج، کین ایرج)

کتاب صوتی روزگار رنج، کین ایرج گردآوری‌شده و نوشتهٔ محسن دامادی و با صدای فرهاد اتقیایی است و انتشارات کتاب‌سرای نیک آن را منتشر کرده است. این کتاب ششمین جلد از مجموعه داستان‌های شاهنامه است.

درباره کتاب صوتی روزگار رنج، کین ایرج

دورانِ پادشاهی فریدون برای ایرانیان روزگاری سرشار از شادمانی و سرور بود. دیوها که نمایندگان رنج، سیاهی، تباهی و اندوه بودند در بَند شدند تا مردم به کار و بارِ خود خشنود باشند.

فریدون سه پسر داشت: سلم، تور و ایرج. او پس از آزمودنِ دانایی و توانایی پسران، سرزمین بزرگ پادشاهی خود را بینِ پسران تقسیم کرد. ایران و جانشینی پدر، به ایرج کوچک‌ترین فرزند رسید. این بخش‌بندی از نگاه سَلم، پسر بزرگ نادرست آمد، تور را با خود همراه کرد و بر پدر و ایرج شوریدند.

فریدون دانست سلم و تور با ایرج سرِ جنگ و کین دارند، از ایرج خواست برای مبارزه آماده باشد، اما ایرج از پدر تمنا کرد به دیدارِ برادران برود و با آن‌ها از درِ مهر و آشتی گفت‌وگو کند. او چندان بر این خواسته پای فشرد تا فریدون به‌ناچار پذیرفت. ایرج در دیدار با برادران گفت: از پادشاهی و جانشینی می‌گذرد، اما برادران کینه‌جو، ناجوانمردانه ایرجِ مهرجو را کُشتند و سرِ بریدهٔ او را برای پدر فرستادند.

این داستان در جلدِ پنجمِ این مجموعه آمد، بهتر است پیش از شنیدن این کتاب صوتی، جلدِ پنجم شنیده شود. در پایانِ آن داستان دانستیم، فریدون تا پایانِ عمر تنها یک رنج و آرزو داشت: اینکه روزی کسی از نسلِ ایرج، کین‌خواهِ خونِ به ناحق ریختهٔ او باشد.

اکنون داستان را دنبال کنیم تا بدانیم پس از آن چه گذشت، بر سرِ سلم و تور چه آمد؟ در نبودِ جانشینی برای فریدون، سرنوشت و آیندهٔ ایران چه شد؟

شنیدن کتاب صوتی روزگار رنج، کین ایرج را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به تمام کسانی که می‌خواهند شاهنامه را به صورت روان یا برای کودکان و نوجوانان بخوانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی روزگار رنج، کین ایرج

«تمنای سلم و تور از پدر

پسران به مردِ سخن‌گو آموختند که پیامِ آن‌ها را با نامِ خدا و ستایش از فریدون آغاز کند.

بدادند نزدِ فریدون پیام

نخست از جهاندار بُردند نام

که جاوید باد آفریدونِ گُرد

که فَرِ کِیی ایزد او را سپُرد

سَرَش سبز بادا و تَنَش ارجمند

مَنِش برگذشته زِ چرخِ بلند

فرستاده چنین بگوید: جاوید باد پادشاهی که یزدان به او فَرِ ایزدی داده. ما پسران آرزومندیم که دورانِ پادشاهیِ پدر ماندگار و وجودِ او گرامی باشد؛ زیرا آوازهٔ نیکویی و منشِ فریدون جهانگیر است.

سپس فرستاده از قولِ آن‌ها بگوید: ما دو پسر، دور مانده از پدر، پیامی برای درگاه بلندِ شاه ایران داریم. باور داریم به برادرِ کوچکِ خود بیداد کردیم؛ چنان شرمساریم که روز و شب اشکِ چشمِ ما خشک نمی‌شود؛ داغِ پشیمانی بر سینه داریم و راهی برای پوزش‌خواهی می‌جوییم.

پیامی گُزارم زِ هر دو رَهی

بدین بُرزِ درگاهِ شاهنشهی

بدان کان دو بدخواهِ بیدادگر

پُر از آب دیده زِ شرمِ پدر

پشیمان شده داغِ دل پُرگناه

همی سوی پوزش بیابند راه

سپس فرستاده از زبانِ پسران بگوید: ما دو فرزندِ بدکردار، چشمِ امید داریم که برای سخنِ ما گوشِ پدر شنوا باشد و ما را ببخشاید. گرچه خردمندان به‌درستی گفته‌اند: کسی که بَد کند باید کِیفَر ببیند و مجازات شود، اما ما با دلی پر از درد، امیدوار به بخشایش و تیمارِ پدر، شاه جوانمردِ ایران هستیم.

ازیرا کجا چشمِ ایشان نبود

که گفتارشان کس تَوانَد شنود

چه گفتند دانندگانِ خرَد

که هر کس که بَد کرد کیفر برَد

بِمانَد به تیمار و دل پُر زِ درد

چو ما مانده‌ایم ای شه رادمرد

پس از آن فرستاده از نقشِ سرنوشت بگوید: سرنوشت (بُوِش) چنین خواست که دستِ ما به خونِ ایرج آلوده شود، پدر جان! شما بهتر می‌دانید از سرنوشت (تقدیر) گریز نیست، ولو کسی اژدهایی نر یا شیری خشمگین باشد، با دستِ سرنوشت (تقدیر، قضا) نمی‌توان جنگید!

نوشته چنین بودمان از بُوِش

به رسمِ بُوِش اندر آمد مَنِش

هُژَبرِ جهانسوز و نَر اژدها

زِ دام قضا هم نیابد رها

پس از آن، فرستاده بگوید: پدر جان بهتر می‌داند وقتی دیوِ نَفس بر خِرَدِ آدمی سوار شود، سر از فرمانِ پادشاه عالمیان (کیهان خدیو، خداوند) هم خواهد پیچد. در زمانی که ما آن جنایتِ بزرگ را انجام دادیم، مغزِ ما که باید جای اندیشه‌ورزی باشد به فرمانِ این دیوِ ناپاک بود.

و دیگر که فرمانِ بی پاک دیو

بِبُرد دل از بیمِ کیهان خَدیو

به ما بَر چنین چیره شد رای او

که مغزِ دو فرزانه شد جای او

سلم و تور پس از آنکه گناه را به گردنِ سرنوشت انداختند، به فرستاده گفتند از زبانِ آن‌ها به فریدون بگوید: چنین انتظار داریم (چشم داریم) پدر جان ما را ببخشد و جنایتِ زشتِ ما را به حسابِ بی‌دانشی و بی‌خردیِ ما بگذارد، از کین‌خواهی بگذرد و بر ما بخشایش بیاورد تا به راه راست بیاییم.

همی چشم داریم از آن تاجوَر

که بخشایش آرد به ما بر مگر

اگر چه بزرگست ما را گناه

به بی دانشی برنَهَد پیشگاه

اگر پادشا را سر از کینِ ما

شود پاک و روشن شود دینِ ما

آنگاه فرستاده از قولِ آن‌ها از پدر تمنا کند که منوچهر جان، همراه با سپاهی بزرگ نزدِ آن‌ها برود تا سرِ بندگی و خدمتگزاری بر آستانِ او بگذارند و این بهترین تدبیر است.

منوچهر را با سپاهی گران

فرستد به نزدیکِ خواهشگران

بدان تا چو بنده به پیشش به پای

بباشیم جاوید اینست رای

فرستاده در پایانِ پیام از زبانِ سلم و تور بگوید: امیدوارند آن درختِ کینه که ریشه در خونِ ایرج دارد، با آبِ دیدگانِ آن‌ها شُسته و رنجش بزرگِ پدر از پسرانِ بدکردار نیز پاک شود تا آن‌ها جان و مالِ خود را در پای درختِ برومندِ پادشاهیِ منوچهر بگذارند.

مگر کان درختی که از کین بِرُست

به آبِ دو دیده توانیم شُست

بپوییم تا آب و رنجش دهیم

چو تازه شود تاج و گنجش دهیم

*

می‌توان در آینهٔ خیال دید کسی که پیوسته با ترس و تشویش دست به گریبان است چه حالی دارد! گویی زمان برای او بایستد، هرچند سلم و تور به بخشش پدر نیز امید داشتند.»

معرفی نویسنده
عکس ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی
ایرانی

در فرهنگ ایران‌زمین شخصیت‌های اثرگذار بسیاری نقش‌آفرینی کرده‌اند، اما هیچ‌کدام را نمی‌توان هم‌پای حکیم ابوالقاسم فردوسی پرچم‌دار هویت ایرانی دانست. در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آن‌طور که باید قدر نمی‌دید، فردوسی نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایه‌ی عمر، به جنگ با نادیده‌انگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد.

مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد پنجم، پسران فریدون)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان های شاهنامه (جلد هفتم: بامداد افراسیاب)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان های شاهنامه (جلد نهم: از کی قباد تا کی کاوس)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد چهارم: قیام کاوه سرنگونی ضحاک)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد سوم: زال و رودابه)
ابوالقاسم فردوسی
مجمومه داستان های شاهنامه (جلد دهم: از آغاز تا جمشید)
محسن دامادی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد اول: هفت خان رستم)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد دوم، رستم و سهراب)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان های شاهنامه (جلد هشتم: ایران بدون شاه)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد سیزدهم: سودابه و سیاوش)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد یازدهم: رزم و بزم در هاماور)
ابوالقاسم فردوسی
مجموعه داستان‌ های شاهنامه (جلد دوازدهم: شاه آسمان و هفت گردان)
ابوالقاسم فردوسی
ضحاک ماردوش
علی‌اکبر سعیدی سیرجانی
تاریخ ایران باستان ـ باب چهارم: جنگ های ایران و یونان
حسن پیرنیا
گزیده طنز عبدالرحمن جامی (آثار منثور)
عبدالرحمن بن احمد جامی
شعله‌ طور
عبدالحسین زرین‌کوب
تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن
اکرم پریمون
گزیده طنز عبدالرحمن جامی (آثار منظوم)
عبدالرحمن بن احمد جامی
مثل‌ها و قصه‌هایشان: اردیبهشت
مصطفی رحماندوست
نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۳ ساعت و ۱۵ دقیقه

حجم

۱۸۲٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۳ ساعت و ۱۵ دقیقه

حجم

۱۸۲٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان