دانلود و خرید کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول:بیداری)
معرفی کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول:بیداری)
کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) اولین جلد از مجموعه رمانی به همین نام نوشتهی لیزا جین اسمیت است. اولین سهگانهی این مجموعه در سال ۱۹۹۱ روانه بازار شد. این مجموعه که در ژانر فانتزی نوشته شده و ماجرای یک مثلث عاشقانه بین دختری دبیرستانی (الینا) و دو برادر خونآشام (استفن و دیمن) را روایت میکند، به پرفروشترین مجموعه نیویورک تایمز تبدیل شده است.
کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول)؛ بیداری با ترجمهی محمد حسینی مقدم و گویندگی نوتاش نیکنژاد توسط انتشارات ماه آوا منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری)
تصور کنید یک دختر دبیرستانی هستید و تازه با همکلاسی جذاب و خوشتیپتان آشنا شدهاید و هر بار به چشمهای سبز و پررنگش خیره میشوید، فراموش میکنید نزدیک شدن به این آدم، چقدر با غریزهی انسانیتان برای دور ماندن از خطر در تضاد است.
این درست همان موقعیتی است که الینا گیلبرت با آن مواجه شده است. او اول با خودش میگوید لابد مثل همهی دختران دبیرستانی، در یک ماجرای عاشقانهی ساده قرار گرفته؛ اما عشق پرهیجانش به استفن او را وارد مسیری میکند که هیچوقت انتظارش را نداشته. مثلا چشم باز میکند و میبیند پسری که عاشق اوست، یک خونآشام اصیل با گذشتهای تاریک و مبهم است؛ و از این مسیر وهمآلود هیچ راه برگشتی ندارد!
ماجرای جلد اول از مجموعه خاطرات خونآشام که با نام «بیداری» منتشر شده و از زبان الینا گیلبرت و استفن سالواتوره روایت میشود، همین درگیریهای عاشقانه بین الینا و استفن است. جلد دوم این مجموعه «کشمکش» و جلد سوم «خشم» نام دارد. البته شاید برایتان جالب باشد که بدانید از خاطرات خونآشام تا به حال ۱۳ جلد منتشر شده است.
کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول)؛ بیداری در بسیاری بخشها از زاویه دید استفن نوشته شده؛ پسری که در گذشتههای دور، عاشق زنی خونآشام به نام کاترین بوده؛ زنی که برای نجات خودش از چنگال بیماری به خونآشام تبدیل میشود و بعد از اینکه استفن را به سمت خودش میکشاند، او را هم به خونآشام تبدیل میکند! حالا سالهای بسیاری گذشته و استفن در قرن ۲۱، در یک شهر کوچک، با دختری زیبا و دلفریب روبهرو میشود که شباهت بینظیری به کاترین دارد. استفن با همان نگاه اول، محبت کاترین را به خاطر میآورد و مجذوبِ الینا میشود.
اما داستان صرفا روی رفت و برگشتهای عاشقانهی الینا و استفن حساب نمیکند. کشمکش اصلی زمانی شکل میگیرد که سر و کلهی دیمن، برادر استفن پیدا میشود. دیمن باطنی شرور و بیرحم دارد، اما این روحیه چیزی از جذابیتهای مردانهاش کم نمیکند. دیمن به خاطر کینهای قدیمی در پی انتقام گرفتن از استفن است، انتقامی که با دلباختگی او به الینا، پیچیدهتر هم میشود. حالا الینا باید در میانهی احساسات متناقضش به دو برادر خونآشام کشف کند که دلبستگیاش به استفن واقعیتر است یا دیمن؟
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
نوجوانان و جوانانی که به رمانهای فانتزی، وحشت و ماورا الطبیعه علاقهمند هستند حتما از شنیدن کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) لذت خواهند برد.
چرا باید کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) را بشنویم؟
اگر در بین فیلمهای محبوبتان چند فیلم ژانر وحشت و علمیتخیلی هم به چشم میخورد، پس شک نکنید که از هیجان جاری در این کتاب شگفتزده خواهید شد. مخصوصا که تلفیق حال و هوای عاشقانه و وهمآلود داستان، ما را به یاد سهگانهی محبوب «گرگ و میش» یا همان «Twilight Saga» میاندازد. برای اینکه پا به پای الینا و استفن و دیمن، وارد جهان خونآشامها و موجودات ماورایی شوید، شنیدن کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) جذاب را از دست ندهید.
درباره ال جی اسمیت
لیزا جی اسمیت، نویسندهای آمریکایی است که در سال ۱۹۶۵ در فلوریدای آمریکا متولد شد. خودش میگوید اولین بار جایی بین مهدکودک و کلاس اول ابتدایی، وقتی معلمش شعر احمقانهاش را تحسین کرد، فهمید که باید یک نویسنده شود.
لیزا در دانشگاه سانتا باربارای کالیفرنیا روانشناسی خواند و بعد تحصیلاتش را در رشته آموزش ابتدایی و آموزش کودکان استثنایی ادامه داد. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه سن فرانسیسکو، به عنوان یک معلم ابتدایی مشغول به کار شد؛ و همزمان در سال ۱۹۸۷ رمان «شب تحول» را به عنوان اولین اثرش روانهی بازار کرد.
هر چند این کتاب با استقبال خوبی روبهرو نشد و لیزا جی اسمیت را در ناامیدی فرو برد. البته لیزا در سال ۱۹۸۹ تصمیم گرفت شانس دوبارهای به خودش بدهد؛ پس تدریس را رها کرد و تماموقت به نوشتن مشغول شد. و در همان سالها بود که سهگانهی اولِ خاطرات خونآشام را نوشت.
لیزا بعد از این موفقیت بزرگ، به مدت ۱۰ سال از نوشتن فاصله گرفت تا از فرزندان خواهرش مراقبت کند؛ و بعد با مجموعه داستانهای کوتاه به عرصه نوشتن بازگشت.
ال جی اسمیت بین نوجوانان و جوانان جهان کلی طرفدار دارد؛ و خوانندگانش همیشه او را با رمانهای رازآلود و تخیلیاش به خاطر میآورند. شهرت او بیشتر به خاطر نگارش مجموعه خاطرات خون آشام است؛ با این حال دو مجموعهی دیگرش با نامهای «دایره مخفی» و «دنیای شب» هم خوانندگان خودشان را داشته است.
با اینکه ناشر خاطرات خونآشام، در اقدامی پیشبینینشده، نوشتن برخی از جلدهای آخر این مجموعه را از لیزا پس گرفت و به چند نویسنده ناشناس (ghostwriter) سپرد، اما هنوز هم طرفداران او، لیزا جی اسمیت را خالق و صاحب اصلی قصه میدانند.
لیزا در حال حاضر در کالیفرنیا زندگی میکند و به خلق آثار تازهاش مشغول است.
درباره سریال خاطرات خون آشام
اولین کتاب مجموعهی خاطرات خون آشام در سال ۱۹۹۱ منتشر شد؛ و انتشار باقی جلدها تا سال ۲۰۱۴ ادامه داشت. به خاطر فروش بسیار بالای این مجموعه و محبوبیتش بین خوانندگان جوان و نوجوان، کمپانی Variety در سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفت تا به صورت آزمایشی یک سریال تلویزیونی براساس این کتاب بسازد و ذائقهی مخاطبین را بسنجد.
استقبال مخاطبین بینظیر بود و نه تنها سازندگان را وادار کرد تا سال ۲۰۱۷ ده فصل از این سریال را منتشر کنند، بلکه باعث شد با الهام از شخصیتهای اصلی، دو مجموعهی تلویزیونی دیگر (Spinoff) با نامهای «اصیلها» و «میراثها» هم بسازند.
«الینا گیلبرت» با بازی نینا دوبرو، «استفن» با نقشآفرینی پاول وزلی و «دیمن» با بازی ایان سامرهلد تا سالها بهعنوان محبوبترین شخصیتهای داستانی در میان جوانان جهان شناخته میشدند.
درباره بازی ویدئویی خاطرات خونآشام
در سال ۱۹۹۶ کمپانی HeR Interactive با اقتباس از داستان خاطرات خون آشام یک بازی ویدئویی رایانهای با سبک «نشانهگیری و کلیک» منتشر کرد که بیشتر حول اتفاقات کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) پیش میرود. بازیکن با زاویه دید اول شخص، به جای الینا گیلبرت نقشآفرینی میکند و شهر را از مخمصه نجات میدهد.
در بخشی از کتاب صوتی خاطرات خون آشام (جلد اول؛ بیداری) میشنویم
«استفان قبول نکرده بود با آنها به قبرستان برود. تمام احساسش در این مورد منفی بود. آخرین باری که آن جا رفته بود قضیهی پیرمرد پیش آمد. خاطرهی پیرمرد در دلش جای خود را به ترس میداد. استفان میتوانست قسم بخورد که آنقدر از خون پیرمرد نخورده که به کما برود. وقتی رهایش کرد به پیرمرد آسیبی نرسیده بود، اما بعد از آن شب همه چیز به هم ریخته بود. استفان گیج بود. آیا واقعا موج دیگری از نیرو در قبرستان بود با این تنها توهم او بود؟ آیا غیر از او کس دیگری هم آنجا بوده یا این که نه، خودش آن همه خون را خورده و پیرمرد را به کما فرو برده بود؟
میدانست که وقتی اختیار نیرویش را از دست میدهد ممکن است هر کاری بکند ولی.. چشمانش را بست. وقتی که شنیده بود پیرمرد نزدیک به مرگ است و در بیمارستان بستری شده شوکه شده بود. چطور به خودش اجازه داده بود که تا این حد جلو برود؟ تا حد کشتن یک انسان. استفان کسی را نکشته بود، حداقل از زمانی که... نمیخواست دوباره به این چیزها فکر کند. حالا که جلوی در قبرستان ایستاده بود تنها چیزی که دلش میخواست این بود که بگذارد و از آنجا برود. برگردد به مهمانی پیش کارولین؛ آن موجود نرم و انعطافپذیر با آن پوست برنزه که بودنش برای استفان هیچ معنایی نداشت و به همین دلیل استفان آسیبی به او نمیرساند.»
زمان
۸ ساعت
حجم
۴۸۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت
حجم
۴۸۹٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
لطفا نسخه متنی رو هم بگذارید و در بی نهایت قرار دهید
نسخه متنی رو بگذارید لطفا
عالییعه
خسته نباشید برنامه عالیه