دانلود و خرید کتاب صوتی انسان در جست و جوی معنا
معرفی کتاب صوتی انسان در جست و جوی معنا
کتاب انسان در جست و جوی معنا نوشتهٔ ویکتور فرانکل و ترجمهٔ علیرضا ارجاع و با صدای صالح جراح نجفی است و انتشارات شمشاد آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی روایتی سخت اما تأثیرگذار از تلاش ویکتور فرانکل برای حفظ امید در طول ۳ سال زندانیبودنِ او در اردوگاههای کار اجباری نازیهاست. این کتاب یکی از برجستهترین کمکها به اندیشهٔ روانشناختی در پنجاه سال گذشته است.
درباره کتاب انسان در جست و جوی معنا
معنای زندگی چیست و انسان به دنبال چه معنایی به زندگیاش ادامه میدهد؟ برای ساختن چهارچوبی استوار و مملو از معنا و مسئولیت از رشتههای باریکِ یک زندگی شکستخورده، پای معنادرمانی به میان میآید که تعریف دکتر فرانکل از تحلیل هستیگرایی نوین است. دکتر فرانکل در این کتاب تجربهای را که منجر به کشف معنادرمانی شده است توضیح میدهد. در مدت زمان طولانیای که دکتر فرانکل در اردوگاه کار اجباری زندانی بود هیچ چیز جز تن برهنه برایش باقی نمانده بود. پدر و مادر و برادرش و حتی همسرش هم در اردوگاه و کورههای آدمسوزی جان باخته بودند، فقط خواهرش بود که از این فلاکت جان سالم به در برده بود. با وجود این همه سختی و مشقت، ازدستدادن تمام داراییها و ازبینرفتن تمام ارزشها، گرسنگی، سرما، خشونت و ساعتها کار طاقتفرسا، چگونه زندگی را قابل زیستن میدانست؟ حرفهای روانپزشکی که خودش شخصاً با چنین مشقتهایی روبهرو بوده است ارزش شنیدن دارد. تنها چنین شخصیتی میتواند زندگی بشر را کاملاً عاقلانه و دلسوزانه تحلیل کند. صحبتهای دکتر فرانکل عمیقاً به دل مینشیند، زیرا برگرفته از تجربیاتِ او و عاری از هرگونه احساس فریبکارانه است.
داستان پیشرو اگرچه کوتاه است، اما به گونهای هنرمندانه و گیرا نوشته شده است. در قسمتی از داستان دکتر فرانکل فلسفهٔ معنادرمانی را به شنونده میفهماند و آنچنان ملایم و باوقار این کار را انجام میدهد که شنونده پس از اتمام داستان احساس میکند که یک مقالهٔ مهم علمی شنیده، نه صرفاً یک داستان خشونتآمیز از اردوگاه کار اجباری.
این زندگینامهٔ کوتاه آموزههای بسیاری برای شنونده به همراه دارد. او میآموزد هنگامی که بشر ناگهان متوجه میشود هیچچیز «جز تن عریان و تسخیرشده برایش باقی نمانده» چه واکنشی از خود نشان میدهد. توصیفی که فرانکل از ترکیب احساسات و بیتفاوتی به ما ارائه میدهد بسیار جالب است. اولین چیزی که به نجات انسان میآید یک کنجکاوی سرد و جدامانده است که او را از سرنوشتش آگاه میکند و بلافاصله پس از آن استراتژیهایی برای نجات باقیماندهٔ زندگی به سراغش میآید، اگرچه شانس زندهماندن بسیار ناچیز است. تمام گرسنگیها، تحقیرها، ترسها، و عصبانیت از ناعدالتیها از طریق فکرکردن به کسانی که عاشقشان هستیم، مذهب، شوخطبعی، و حتی زیباییهای کوچکِ طبیعت مانند یک درخت یا یک غروب آفتاب قابل تحمل میشوند. اما این لحظات آرامشبخش میل به ادامهٔ زندگی را برنمیانگیزند، مگر اینکه به زندانی کمک کند تا معنای ژرفی برای رنجهای به ظاهر بیهودهاش بیابد. اینجاست که ما با مفهوم مرکزی هستیگرایی روبهرو میشویم: زندگی یعنی رنجبردن و زندهماندن؛ یعنی یافتن معنا در رنجهایی که میبریم. اگر در زندگی غایتی وجود دارد، پس باید معنایی در رنجکشیدن و مُردن وجود داشته باشد؛ اما هیچکس نمیتواند بگوید که آن غایت و معنا چیست. هرکس باید خودش معنای زندگی را پیدا کند و مسئولیت آن را بپذیرد. اگر در این امر موفق شود، با وجود همهٔ تحقیرها باز هم رشد خواهد کرد. فرانکل به این گفتهٔ نیچه علاقهٔ خاصی دارد: «کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
نویسندهٔ این کتاب بهعنوان یک رواندرمانگر میخواهد بداند که چگونه میشود به بشر کمک کرد تا به این توانایی دست یابد. چگونه میشود بیمار را آگاه کرد که با تمام شرایط سخت و دشوارِ موجود باز هم چیزهایی هست که بهخاطر آنها در برابر زندگی مسئول است؟ فرانکل نمونهای تکاندهنده از جلسهٔ گروه درمانیای را که با زندانیان برگزار کرده به ما نشان میدهد.
شنیدن کتاب انسان در جست و جوی معنا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به دنبال معنایی برای زندگیتان میگردید، کتاب انسان در جست و جوی معنا را بشنوید. اگر دوست دارید که از ناامیدی بیرون بیایید و میخواهید دربارهٔ معنادرمانی بدانید، کتاب انسان در جست و جوی معنا، گزینهٔ خوبی برای شماست.
درباره ویکتور فرانکل
ویکتور فرانکل با نام کامل ویکتور امیل فرانکل در ۲۶ مارس ۱۹۰۵ در وین به دنیا آمد. فرانکل یکی از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری آشویتس و داخاو است. او روانپزشک و عصبشناس اتریشی بود که به دلیل یهودیبودن، سالها در اردوگاههای کار اجباری، زندانی بود. فرانکل پدر و مادر، نامزد و برادرش را در اردوگاههای کار اجباری از دست داد و همین به او انگیزهای داد تا معنایی برای زندگیکردن پیدا کند. بعدها، با آزمایش این طرح بر روی مراجعانش، معنادرمانی را طراحی کرد. ویکتور فرانکل مدتی بعد از جنگ جهانی دوم سخنرانی در شهر وین داشت. بعد از مدتی این سخنرانی به یکی دیگر از کتابهای او یعنی انسان در جست و جوی معنای غایی، تبدیل شده است.
بخشی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
«روز خیلی بدی بود. در مراسم صبحگاهی اعلام کردند که از این به بعد بعضی فعالیتها بهعنوان خرابکاری تلقی میشود و جریمهٔ آن اعدام فوری است. در میان آن جرایم کارهایی مانند بریدن نوارهای باریک از پتوهای کهنه برای محافظت از مچ پا و حتی دزدیهای کوچک هم قرار داشتند. چندروز قبل یک زندانی که از گرسنگی رنج میبرد، به انبار سیبزمینی دستبرد زده بود تا مقداری سیبزمینی بدزدد. دزدی او لو رفت و شخصی که از آنجا دزدی کرده بود توسط چند نفر از زندانیان شناسایی شد. وقتی مسئولین زندان از دزدی باخبر شدند، دستور دادند که فرد سارق خودش را معرفی کند، در غیر این صورت جیرهٔ غذایی اردوگاه برای یک روز قطع خواهد شد. طبیعتاً ۲۵۰۰ نفر زندانی آن روز تصمیم گرفتند روزه بگیرند.
غروب آن روز همگی غمگین بر روی زمین در کلبههایمان دراز کشیده بودیم. بهندرت کسی حرفی میزد و از هیچجا صدایی درنمیآمد. کمی بعد مسئولین زندان برای اینکه اوضاع را بدتر کنند، برق را هم قطع کردند. زندانیان داشتند از کوره درمیرفتند و طاقت خودشان را از دست میدادند، اما نگهبان ارشد ما که مردی دانا و عاقل بود، شروع به صحبت درمورد چیزهایی کرد که آن لحظه از ذهنمان میگذشت. راجعبه دوستانمان که این اواخر چه بهخاطر بیماری و چه بهخاطر خودکشی از دنیا رفته بودند صحبت کرد و اشاره کرد که چه چیزی ممکن است باعث مرگشان شده باشد؛ بله، ازدستدادن امید. او گفت که باید راهی باشد تا از وقوع چنین اتفاقاتی برای قربانیان احتمالی آینده جلوگیری کرد و در تمام طول سخنرانیاش مدام به من اشاره میکرد.
خدا میداند که من اصلاً حوصلهٔ این را نداشتم که از روانشناسی صحبت کنم یا دوستانم را نصیحت کنم تا مواظب سلامت روح و روان خود باشند. گرسنه و سردم بود، بیقرار و خسته بودم، اما مجبور بودم تمام تلاشم را برای استفاده از این فرصت بکنم. امید و اشتیاق در آن لحظه بیش از هر زمان دیگری لازم بود.
سخنم را با بدیهیترین خوشیها شروع کردم. گفتم که حتی در ششمین زمستان از جنگ جهانی دوم اوضاعمان به وخیمی آن چیزی که فکر میکردیم نیست و از آنها خواستم به چیزهای غیرقابل جایگزینی که از دست دادهاند فکر کنند. گمان میکردم که بیشتر آنها چیزهای بیارزشِ اندکی از دست داده باشند. هرکسی که تا الان زنده مانده حتماً دلیل و امیدی برای زندگی داشته است. سلامتی، خانواده، شادی، حرفه، شانس، موقعیت اجتماعی... تمام اینها میتوانند دوباره به دست بیایند یا جایگزین شوند. از آن گذشته استخوانهای ما همچنان سرپا بودند. هر چیزی که تا الان پشت سر گذاشتهایم میتوانند سرمایهای برای آیندهمان باشند. و در آخر، این سخن از نیچه را برایشان بازگو کردم: آنچه مرا نکُشد، هرآینه قویترم میکند.»
زمان
۴ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۴۲۳٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۴۲۳٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
گویندگی اصلا خوب نیست واقعا نتونستم کتاب رو تموم کنم
کتاب مطلب خاصی برای ارائه نداره و من واقعا جذبش نشدم علاوه بر اینکه گویندگی به شدت ضعیف بود من به سختی تونستم تموم کنم کتاب رو با اینکه فقط ۴ ساعت بود