دانلود و خرید کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد

کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد کتاب دیگری از آنیتا مورجانی است که با نوشتن کتاب کی ز مردن کم شدم، مشهور و شناخته شد. او در این اثر در تلاش است تا باورهای اشتباه فرهنگی را که قبول داریم، اصلاح کند و به این ترتیب زمین را به همان بهشتی تبدیل کند که انتظارش را داریم.

نسخه صوتی این اثر را با ترجمه سعید مینویی و صدای سپیده احمدی می‌شنوید. 

درباره کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد

می‌توان گفت این کتاب که تحسین منتقدان را هم برانگیخته است، قرار است به این پرسش پاسخ دهد: باورهای اشتباه فرهنگی ما چگونه باعث جلوگیری از تجربه کردن بهشت بر روی زمین می‌شود؟ اما خوب است پیش از پرداختن به این سوال، کمی درباره تاریخچه آفریده شدن این اثر بگوییم 

زمانی که آنیتا مورجانی با نوشتن کتاب کی ز مردن کم شدم، از مبارزه با سرطان و تجربه موقعیتی شبیه به مرگ سخن گفت، به یکی از نویسندگان مشهور بدل شد. کتابش برای مدت ۹ هفته در مقام پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز قرار داشت و به ۴۵ زبان مختلف هم ترجمه شده است. علاوه بر این، ریولی اسکات، کارگردان معروف هالیوود، از روی این کتاب، فیلمی ساخت. آنیتا مورجانی که حالا از سرطان نجات پیدا کرده است، به سراسر جهان سفر می‌کند و سمینارهای مختلفی برگزار می‌کند و از تجربیاتش سخن می‌گوید. 

حالا او در کتاب آیا ممکن است اینجا بهشت باشد در تلاش است تا باورهای فکری و فرهنگی اشتباه را از میان بردارد. او در این کتاب از ده باور اشتباهی صحبت می‌کند که زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داد‌ه‌اند. اما اگر این باورها را کنار بگذاریم، زندگی ما روی زمین، می‌تواند پیشرفت کند و به عبارت بهتر، به همان بهشتی بدل شود که در انتظارش هستیم. 

کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

شنیدن کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد را به تمام علاقه‌مندان به مطالعه کتاب‌هایی در حوزه موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم. اگر کتاب اول نویسنده را خوانده و دوست داشتید، حالا نوبت این کتاب است. 

بخشی از کتاب صوتی آیا ممکن است اینجا بهشت باشد

احساس وحشت و نگرانی داشتن در نوجوانی

در همین دورانی که پا به سنین نوجوانی می‌گذاشتم و قد و هیکلم بزرگ‌تر می‌شدند، بیش‌تر از وجود خودم خجالت می‌کشیدم و تمام مدت سعی می‌کردم طوری لباس بپوشم که کم‌ترین جلب‌توجه را به خود داشته باشم و در رفتن به مدرسه و در محیط مدرسه هم سعی می‌کردم که همین‌طور باشم که کسی مزاحمم نشود.

به‌طور مثال از تمام ورزش‌ها و مراسم اجتماعی که در محیط مدرسه انجام می‌گرفت، کناره می‌گرفتم و درعوض به منزل می‌رفتم و در کنار خانواده‌ام می‌ماندم و در بعضی از مراسم رفت‌وآمدهای خانوادگی شرکت می‌کردم، اما به هیچ‌یک از اطرافیانم راجع به وقایعی که در مدرسه بر من گذشته یا می‌گذشت نمی‌گفتم.

البته وقایع زندگی بچگی و نوجوانی من همه بد نبودند و خیلی اتفاق‌های جالب و خوب هم پیش می‌آمدند، اما در هر صورت اتفاق‌های درون مدرسه متأسفانه اثر مخرّب خودشان را روی روان من گذاشته بودند و آن آثار مخرّب در وجود من به‌صورت پنهان باقی ماندند که بعداً خودشان را در زندگی بزرگسالی‌ام نشان بدهند.

دست‌انداخته‌شدن توسط دیگران در دوران بچگی و نوجوانی تغییرات عمیقی در شخصیت افراد ایجاد می‌کند. اگر این دست‌انداختن‌ها طولانی‌مدت ادامه یابند، می‌توانند نقطه‌نظر شخص دربارهٔ دنیا و ایجاد رابطه با بقیهٔ افراد را حتی سال‌های بعد از آن وقایع تحت شعاع قرار بدهند و تمام توقعات او را در زمان بزرگسالی تغییر بدهند؛ مثلاً من سال‌ها در اکثر مراسمی که قدم می‌گذاشتم، به‌طور عادی انتظار داشتم که مورد قبول آن جمع واقع نشوم و کنارم بگذارند و این احساس تا سال‌های مدیدی همراه من بود.

درنتیجه همین‌طور که سنم بالا می‌رفت، می‌بایست بسیار سخت روی خودم کار می‌کردم که من یک شخص ردشده در اجتماع نیستم و مثل سایر افراد نرمال استحقاق همهٔ مواهب و پیش‌آمدهای مثبت را دارم، اما نسبت به انتقادات منفی بسیار حساس بودم و آن‌ها را بیش‌تر از آن چیزی که بودند در فکرم بزرگ می‌کردم. یکی از چیزهایی که هنوز در من درست نمی‌شد این بود که هرگونه تعریفی از طرف دیگران نسبت به من می‌شد، خودم را لایق آن تعریف نمی‌دانستم، حتی اگر آن تعریف به‌حق بود. بنابراین می‌بایستی خیلی روی خودم کار می‌کردم تا بتوانم بپذیرم که لیاقت آن تعریف را دارم.

تمام این سخنان برای این است که بگویم آن وقایع دست‌انداخته‌شدن در دوران بچگی در مدرسه چه عوارض زیان‌باری بر شخص می‌گذارد که خودشان را بعداً در دوران بزرگسالی نشان می‌دهند.