دانلود و خرید کتاب صوتی دموکراسی بدون مرز اروپایی را تصور کنید
معرفی کتاب صوتی دموکراسی بدون مرز اروپایی را تصور کنید
در این فایل صوتی گئورگ پاپاندرئو، سیاستمدار اهل یونان در یک سخنرانی تد با شما درباره دموکراسی بدون مرز اروپایی صحبت میکند.
تِد (به انگلیسی: TED، مخفف Technology, Entertainment, Design) یک مجموعه همایش جهانی است که توسط بنیاد Sapling که سازمانی غیرانتفاعی خصوصی است، با شعار «ایدهها ارزش گسترش دارند»، برگزار میشود.
شنیدن دموکراسی بدون مرز اروپایی را تصور کنید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابها، سخنرانیها و موضوعات حوزه مطالعات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی
بخشی از دموکراسی بدون مرز اروپایی را تصور کنید
میخوام راجع به رهبری ناکارآمد تو عرصهی سیاست جهانی و اقتصاد جهانی صحبت کنم. و راه حلهای حاضر و آمادهای هم ندارم. اما در آخر صحبتهام شما رو مجاب میکنم تا دوباره در این باره فکر کنید و در واقع خطراتش رو بپذیرید و به اونچه که من اسمش رو تکامل دموکراسی جهانی گذاشتم بپیوندید.
رهبری ناکارآمد. امروز رهبری ناکارآمد به چه معناست؟ و چرا دموکراسیهای ما به درستی کار نمیکنن؟ به عقیدهی من دخالت ندادن مردم تو روند کارهایی که انجام میشه معنیش رهبری ناکارآمده. پس بذارید با استفاده از تجربیات خودم درکی از این مسئله بهتون بدم تا دوباره در جریان قرار بگیرید و سختیهای روبرو شدن با چالشهای این روزها و به بنبست رسیدن سیاست رو متوجه بشید.
بیاید از اول شروع کنیم. از دموکراسی. اگر برگردید به زمان یونان باستان، اون زمان مثل مکاشفه بود، فهمیدیم که ظریفتش رو داریم، تا سرنوشتمون در دست خودمون باشه، تا قادر باشیم امتحان کنیم، یاد بگیریم، تصور کنیم و زندگی بهتری رو بسازیم. ما از ترس حاکمان مستبد و عقاید متعصبانه آزاد شده بودیم تا ذهنهامون و افکارمون تعیینکننده باشن. به همین دلیل دموکراسی رو پایهریزی کردیم تا از این آزادی محافظت کنه. دموکراسی یه بدعت سیاسی بود که به ما اجازه داد قدرت پادشاهان ظالم یا کشیشهای ردهبالا و تمایلات ذاتیشون برای افزایش قدرت و ثروت رو محدود کنیم.
وقتی ۱۴ سالم بود شروع به درک این مسئله کردم. از انجام تکالیفم شونه خالی میکردم و قایمکی میرفتم اتاق نشیمن تا بحثهای پرشور و حرارت سیاسی پدر و مادرم و دوستانشون رو گوش کنم. یونان تحت سلطهی حکومت قدرمندی بود که تو کشور خفقان ایجاد کرده بود. و پدر من رهبر جنبش نویدبخشی بود تا تصویر جدیدی از یونان بسازه. تصویری که در اون آزادی حرف اصلی رو میزنه و مردم و شهرونداش حاکمان اصلی اون کشور هستن.
تو خیلی از کمپینهای مبارزاتیش حضور داشتم. رسیدیم به سال ۱۹۶۷. انتخابات در راه بود، کارها تو کمپین خوب پیش میرفت. همهچیز تو خونه عالی بود. واقعا میتونستیم حس کنیم که تغییر بزرگ و رو به جلویی تو یونان قراره اتفاق بیفته.
تا اینکه یه شب کامیونهای نظامی دم خونهمون اومدن. سربازها در رو شکستن. من تو تراس بودم. یه گروهبانِ مسلسلبهدست اومد بالای سرم و نوک مسلسل رو گذاشت رو سرم و گفت «بگو پدرت کجاست وگرنه میکشمت.» پدرم که همون دور و بر قایم شده بود خودش رو نشون داد و بدون معطلی بُردنش زندان.
خب، ما زنده موندیم. اما دموکراسی زنده نموند. هفت سال دیکتاتوری وحشیانهی دیگه که البته ما کل اون مدت رو تو تبعید بودیم.
زمان
۲۴ دقیقه
حجم
۲۸٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۴ دقیقه
حجم
۲۸٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
عالی ، توصیه ی خوانش به همه افراد با هر دیدگاه را میکنم بخصوص آخرین جمله از آخرین فصل که نیاز مبرم جامعه ی جهانی و بخصوص جوامع موسوم به جهان سومی هاست.