دانلود و خرید کتاب صوتی ویولن سیاه
معرفی کتاب صوتی ویولن سیاه
کتاب صوتی ویولن سیاه داستانی از مکسنس فرمین است که با ترجمه احمد سلامت راد میخوانید. این اثر ماجرای آدمی است که میخواهد از فشارها و تنشهای زندگی رها شود و عالم رویاها سفر کند...
نشر صوتی واوخوان این داستان را با صدای گرم صادق وفایی منتشر کرده است.
ویولون سیاه کتابی است که درست مانند نویسندهاش، بازتابی از مینیمالیسم را در زندگی نمایان میکند. این داستان حکایتگر آدمی است که تصمیم گرفته است برای مدتی هرچند کوتاه از فشارهای زندگی ماشینی و تنشهای آن رها شود و برای رسیدن به این مقصود سفری به عالم رویاها و عشقهای راستین را آغاز میکند.
کتاب صوتی ویولن سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران داستانهای خارجی هستید، شنیدن کتاب صوتی ویولن سیاه را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره مکسنس فرمین
مکسنس فرمین ۱۷ مارچ ۱۹۶۸ در فرانسه متولد شد. او چندین رمان و مجموعه داستان کوتاه در کارنامه ادبی خود دارد اما با نوشتن و انتشار کتاب برف در سال ۱۹۹۹ نامش را به عنوان یک نویسنده حرفهای بر سر زبانها انداخت و تحسین منتقدان را به خود جذب کرد. در سال ۲۰۰۰ با نوشتن رمان جدیدش، جوایز زیادی از جمله جایزه دل دوکا و جایزه مورات را از آن خود کرد. سال ۲۰۰۴ نیز برنده جایزه اروپا شد.
مکسنس فرمین مدتی را در پاریس و آفریقا زندگی کرده و مدتی هم در تونس دریک دفتر طراحی مشغول به کار بوده است. او از سال ۲۰۱۰ مشغول همکاری با مجله اپل شده و در حال حاضر با همسر و دو دخترش در ساووی زندگی میکند.
درباره صادق وفایی
صادق وفایی در دانشگاه هنر تهران به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش مشغول است. او دوره بدن و بیان میکائیل شهرستانی را گذرانده است و از سال هشتادوشش کار در تئاتر را آغاز کرده است و تعدادی اجرای صحنهای، نمایشنامه خوانی و تولید نمایشنامه رادیویی را در کارنامه هنری و حرفهای خود دارد.
بخشی از کتاب ویولن سیاه
یوهانس کارلسکی ویولونیست بود و چه بسا فراتر از آن. یوهانس نابغهای بی همتا بود و سودای نهانش، زیباترین اپرای تمام اعصار. یوهانس به سال ۱۷۹۵ در پاریس پایتخت فرانسه میزیست. عشق یوهانس به ویولن زمانی شکل گرفت که فقط پنج سال از عمرش سپری شده بود. صبحی تابستانی در باغ های توییلری، نوازندهای کولی شمهای از شادی به او ارزانی داشت و برای همیشه زندگی او را دستخوش دگرگونی ساخت. یوهانس نزدیک چشمهای مشغول بازی بود و ناگاه غریبهای سیاه موی و ریشو از خم گذری رخ نمود. ایستاد و بر زمین چمباتمه زد و ویولنی را از جعبهاش به در آورد. کولی چنان بلند بالا بود که ویولن در دستانش به بازیچهای میمانست. سرو وضع نامتعارفش عدهای را به گرد او کشاند که البته یوهانس هم یکی از ایشان بود.نوازنده ابتدا به کمک پایش ضربآهنگی گرفت و سپس نوایی چنان دل انگیز سر داد که طفل با دهانی گشوده از حیرت به او چشم دوخت. یوهانس مفتون شده بود. هرگز نوایی از آن دست به گوشش نرسیده بود. کولی نوازندهای کارآزمونده نبود. و درواقع نواختن را فقط از طریق گوش آموخته بود.
زمان
۲ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۱۱۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۱۱۲٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
قطعه های کلاسیک و موسیقی پس زمینه به طرز بسیااار زیبایی ، متناسب و بهجا بود. گویندگی خوب داستانی زیبا و احساسی درباره سرگذشت ویالونیستی فوق العاده و نفرین ویالونی سیاه ؛ با پایانی غمانگیز.
من قبلا این کتاب را ب صورت فیزیکی خواندهام بسیار زیاد ب شما پیشنهاد میکنم حتما این کتاب خوب را مطالعه کنید )به