دانلود و خرید کتاب صوتی سرابی بهاسم امنیت
معرفی کتاب صوتی سرابی بهاسم امنیت
سخنرانی سرابی بهاسم امنیت، صحبتهای بروس اشنایدر است که با ترجمه پوریا جارچی و صدای رضا خاکی زمانی منتشر شده است. این سخنرانی درباره مفهوم امنیت است.
درباره سرابی بهاسم امنیت
بروس اشنایدر در این سخنرانی درباره امنیت صحبت میکند. او تحلیل میکند وقتی از امینت حرف میزنیم از دو چیز صحبت میکنیم، احساس امنیت و امنیت به عنوان یک امر واقعی. او میخواهد تحلیل کند آیا این دو موضع واقعا با هم همسو هستند یا خیر.
تِد (به انگلیسی: TED، مخفف Technology, Entertainment, Design) یک مجموعه همایش جهانی است که توسط بنیاد Sapling که سازمانی غیرانتفاعی خصوصی است، با شعار «ایدهها ارزش گسترش دارند»، برگزار میشود.
شنیدن سرابی بهاسم امنیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتاب ها، سخنرانیها و موضوعات حوزه امنیت از این سخنرانی لذت خواهند برد.
بخشی از سرابی بهاسم امنیت
خیلی از مدلها هم حاصل علم هستن. مدلهای سلامت مثال خوبی به نظر میان. مثلا سرطان، آنفولانزای پرندگان، آنفولانزای خوکی، سارس. هر نوع احساس امنیتی که درباره این بیماریها داریم زادهی مدلهایی هستن که با گذشتن علم از فیلتر رسانه به ما داده شده. پس مدلها قابل تغییرند. ثابت نیستن. هرچقدر بیشتر خودمون رو با محیط اطرافمون وفق میدیم مدلهامون هم به احساسمون نزدیکتر میشن.
یه مثال. فرض کنید برگشتید به ۱۰۰ سال قبل، و برق تازه داره رواج پیدا میکنه. ترس زیادی در رابطه با برق وجود داشت. کسایی بودن که میترسیدن زنگ در رو بزنن. چون داخلش برق جریان داشت و خطرناک بود. اما ما الان به راحتی از برق استفاده میکنیم. بدون فکر کردن لامپ رو عوض میکنیم. مدلی که تو برخورد با برق داریم مدلیه که از وقتی به دنیا اومدیم وجود داشته. با بزرگتر شدن ما تغییر نکرده. و ما هم بهش واردیم. یا مثلا خطرات اینترنت در طول نسلهای مختلف. نوع برخورد والدینمون با اینترنت، نوع برخود خودمون و نوع برخورد فرزندانمون.
مدلها نهایتا پسِ ذهن ما محو میشن. مفهومی به اسم «شهودی» که در واقع همون معنی آشنا رو میده. پس هرچی که مدل شما به واقعیت نزدیک میشه و با احساستون تو یه مسیر قرار میگیره، دیگه وجودش رو متوجه نمیشید. مثال خوبی که میشه زد آنفلوانزای خوکیه. اولین بار که آنفولانزای خوکی دیده شد، اخبار اولیه واکنشهای بیش از حدی رو در پی داشت. اسم هم که روش گذاشته بودن و همین ترسناکتر از آنفولانزای معمولیش کرده بود. گرچه آنفولانزی معمولی کشندهتر بود. مردم فکر میکردن دکترها باید بتونن درمانش کنن. یجور حس عدم کنترل ایجاد شده بود. و این دو مورد، خطری که وجود داشت رو بیشتر از چیزی که واقعا بود نشون میداد.
مدتی که از شیوع بیماری گذشت، مواردی از مقاومت نسبت به ویروس دیده شد. مردم باهاش کنار اومده بودن. اطلاعات جدیدی به دست نیومده بود ولی ترسْ کمتر شده بود. تا پاییز همون سال همه فکر کردن که دکترها باید درمانش رو پیدا کرده باشن. یجور دوگانگی به وجود اومده بود. مردم باید بین ترسیدن و پذیرفتن یا درواقع بین ترسیدن و بیتفاوتی، یکی رو انتخاب میکردن. و هر انتخابی که میکردن با شک و تردید بود. و زمانی که واکسنش تولید شد به شکل حیرتآوری تعداد خیلی زیادی از مردم ازش استفاده نکردن. و این نمونهی خیلی خوبیه از اینکه چطور احساس امنیت مردم تغییر میکنه، چطور مدلشون تغییر میکنه. به سرعت و به شدت، بدون اطلاعات تازه، بدون بررسی جدید. از اینجور اتفاقها زیاد میفته.
زمان
۳۷ دقیقه
حجم
۴۲٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳۷ دقیقه
حجم
۴۲٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد