
کتاب امید همچنان باقی است
معرفی کتاب امید همچنان باقی است
کتاب الکترونیکی «امید همچنان باقی است» نوشتهٔ نجاح ابراهیم و با ترجمهٔ علی رضایی، توسط نشر معارف منتشر شده است. این اثر در قالب داستان و روایتهای مستند، به بررسی وقایع و تحولات سوریه در سالهای اخیر میپردازد و از زاویهٔ دید شخصیتها و راویان مختلف، تجربههای زیسته در دل بحران و جنگ داخلی را بازگو میکند. کتاب با نگاهی انسانی و اجتماعی، به موضوعاتی چون امید، مقاومت، هویت و رنج مردم سوریه میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب امید همچنان باقی است
«امید همچنان باقی است» اثری داستانی-مستند است که در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی سوریه شکل گرفته است. نجاح ابراهیم، نویسندهٔ کتاب، با بهرهگیری از روایتهای شخصی و جمعی، تصویری از زندگی مردم در دوران جنگ داخلی و ظهور گروههای افراطی مانند داعش ارائه داده است. کتاب در قالب خاطرهنگاری و روایتهای اولشخص، تجربههای تلخ و شیرین شخصیتها را در مواجهه با بحران، ناامنی و مهاجرت به تصویر میکشد. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای پیوسته و گفتوگوهای میان شخصیتهاست که فضای اجتماعی و روانی جامعهٔ سوریه را در سالهای پرآشوب به خواننده منتقل میکند. این اثر نهتنها به رخدادهای سیاسی و نظامی میپردازد، بلکه به لایههای عمیقتر زندگی روزمره، دغدغههای خانوادگی، روابط انسانی و تلاش برای حفظ امید در شرایط دشوار نیز توجه دارد. نویسنده با زبانی صمیمانه و جزئینگر، تلاش کرده است تا واقعیتهای تلخ و امیدبخش زندگی در سوریه را به تصویر بکشد و مخاطب را با فرازونشیبهای این دوران همراه کند.
خلاصه داستان امید همچنان باقی است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «امید همچنان باقی است» با روایت زندگی راوی و خانوادهاش در شهر الطبقه سوریه آغاز میشود؛ شهری که در میانهٔ بحرانهای سیاسی و اجتماعی، به نمادی از مقاومت و رنج بدل شده است. راوی که خود از فعالان فرهنگی و اجتماعی است، درگیر برگزاری جشنوارههای ادبی و هنری میشود، اما بهتدریج با گسترش ناامنی، تظاهرات و ظهور گروههای مسلح، زندگی روزمرهاش دستخوش تغییرات عمیق میشود. قتلهای هدفمند، تهدیدهای فرقهای و کوچ اجباری خانوادهها، فضای شهر را به سمت ترس و بیاعتمادی سوق میدهد. در این میان، راوی تلاش میکند خانوادهاش را از خطر دور نگه دارد و در عین حال، امید به بازگشت آرامش و همزیستی را زنده نگه دارد. گفتوگوهای مجازی با شخصیتهایی مانند «الطریق» و «هانیبال» به دغدغههای فکری و فلسفی دربارهٔ ریشههای خشونت، نقش استعمار و بحران هویت در جهان عرب میپردازد. کتاب با روایتهایی از دلهره، اندوه، امید و تلاش برای بقا، تصویری چندلایه از جامعهای ارائه میدهد که میان ویرانی و آرزوی بازسازی، در جستوجوی معنای زندگی و آیندهای روشن است.
چرا باید کتاب امید همچنان باقی است را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی نزدیک به تجربههای زیسته، تصویری ملموس از زندگی مردم سوریه در دل بحران و جنگ داخلی ارائه میدهد. «امید همچنان باقی است» نهتنها به رخدادهای سیاسی و نظامی میپردازد، بلکه به لایههای انسانی و اجتماعی بحران توجه دارد و تلاش میکند امید و مقاومت را در دل ناامیدی و ترس به تصویر بکشد. خواندن این اثر فرصتی است برای درک عمیقتر از تأثیر جنگ بر زندگی روزمره، روابط خانوادگی و هویت جمعی، و همچنین آشنایی با روایتهایی که کمتر در رسانهها بازتاب مییابند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات معاصر عرب، پژوهشگران حوزهٔ خاورمیانه، فعالان اجتماعی و کسانی که دغدغهٔ شناخت ریشهها و پیامدهای بحران سوریه را دارند، مفید است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتهایی انسانی از جنگ و مقاومت هستند، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب امید همچنان باقی است
«کتاب را بستم و سرم را از روی تأسف و پشیمانی تکان دادم. انگار گناه امتی را بهدوش میکشیدم که حل مشکلاتش در دست خودش است. ول ترجیح میدهد بخوابد تا آن را نبند و نشناسد. چشمانم را از شدت تأثر بست. شاید هم به خاطر اندوهی که قدرت محملش را نداشت, مثل حلزونی به لاک خود خزیدم. احساس ناامیدی و فروپاشی میکردم. ناگهان ناخوداً گاه پریدم و ترسیدم. قلبم با قدرت میتپید. صدای بلند و بهسرعت به بالکن رفتم تا ببینم چه شدهاست. در حیاط مسجدی که در چندمتری خانهام بود» یک عب منفحر شده بود! مردم دواندوان به هر سو میگرختند. بعضی بهسمت نقطه انفجار و برخی از مسجد به بیرون. دستهدسته به هر سو میشتافتند و برای انتقال همهمه از مکان اصابت ب بالا گرفت. یکی گفت: «از مت روستا اومد تا بخش امنیت نظامي نزدیک مسجدجامعو بزنه, ولی اشتباه هدف گرفتن و عب افتاد توی حیاط مسجد. خسارت جانی و مالی زد». اعتراف میکنم که خیلی ترسیدم. به چهرةُ زرد فرزندام نگاه کردم. حس مرا داشتند. یقین کردم فرات طغیان کرده و راهی برای توقف خشمش نیست. نه عقل این مزدوران را متوقف میکند و نه منطق و نه احساسات. مثل گرگی بیمنطقواحساس که به گله میزند. بهعت اعمال سنگدلانه کشیده میشوند. این یک صخرةُ عظیم است که با قدرت از بالا غلتانده شده و راهی جلویش نیست مگر قعر دوزخ. هر آنچه در مسیرش هست را پیرجمانه خرد میکند. آیا به این قلب گرفته و کوچک و لرزان در سینه مکن آتش 605 است اخبار دیگری برسد؟ به خود گفت: «اخبار حوادث ما را رها نمیکند. مادامی که وضع بهگونهای دیگر متحول نشود. ولان نیکند». فعلاً همین اتفاق افتاده بود.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه