دانلود و خرید کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز حسن بشیر
تصویر جلد کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز

کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز

نویسنده:حسن بشیر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز

کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز دربرگیرندۀ شعرهای طنزی در قالب‌های مختلف است که پیرامون کتاب و کتاب‌خوانی سروده شده‌اند. کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز نوشته حسن بشیر است.

درباره کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز

معنای طنز نشان‌دهندۀ ابعاد مختلفی از مصادیق آن است. طنز معمولا به معنای، مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزاء و تمسخر از کسی، گروهی یا جریانی گفتن است. اما در همۀ موارد، طنز، تمایل جدی به اصلاح کردن دارد. اگر عیبی یا طعنه‌ای می‌زند، نه به دلیل برجسته‌سازی ضعف و مشکل است، اگر چه آن نیز مورد هدف می‌تواند باشد، اما بیش از آن به دنبال اصلاح وضع موجود است. لذا به‌شدت، به مسائل روز نگاه می‌کند و از نوعی واقعیت‌گرایی برخوردار است.

شعر طنز، بر خلاف برخی از سبک‌های شعری، رؤیائی و تخیلی نیست. نه این‌که نمی‌تواند باشد، بلکه کمتر دیده می‌شود که چنین باشد. یکی از دلایل آن، رویکرد گزندۀ آن برای طرح مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره است. بنابراین، به‌شدت هدفمند است.

شعر طنز، طنازی شعر به شیوه‌ای دیگر است که مثلا در غزل‌ها دیده می‌شود. غزل، در بیشتر آن، اوج عشق و احساس و لطافت و پرواز در آسمان خیال است. اما شعر طنز، اوج درد و رنج و نقد و اعتراض است. اگر در غزل، روح در حالتی سحرآمیز قرار می‌گیرد، در شعر طنز، روح همچون فنری فشرده می‌شود که هر آن در حال انفجار است.

در حقیقت، شعر طنز همچون سایر سبک‌های طنز، شیوه‌ای خاص برای طرح مشکلات سیاسی-اجتماعی و افشای واقعیت‌های جامعه است که در پوششی از نیشخند و تمسخر با هدف فکر کردن و در جریان قرار گرفتن و تلاش برای تعدیل و تغییر مطرح می‌شود. این مجموعه شامل دو بخش است. بخش اول، همان «شوخی با کتاب» است و دومی «در حسرت چاپ یک کتاب» است

خواندن کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر طنز پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازی؛ مجموعه شعر طنز

کتابی با خدا، در گفت‌وگو شد

دو جلدش از خجالت، چون لبو شد

زبان بی‌زبانی، کرد آغاز

که تا گردد به پیش او سرافراز

چرا، چون با زبان نتوان سخن گفت

گُنه‌کار است، با آن هیچ نشکفت

دو جلدش چون دو چشم از اشک پُر شد

دلش از هر غمی، چون مشک پُر شد

خدایا واژه‌ها، غرق گناهند

ولی در پیشگاهت، سربه‌راهند

خدایا ما حقیقت را ندانیم

بگو بر ما، خدایا، تا بدانیم

تلاشی از مؤلف، این‌چنین بود

کتابی شد، تمام قصه این بود

نمی‌دانم درونش چیست؟ اما

برای آن، مؤلف بود کوشا

گمانم از درونش پاکِ پاک است

اگر چه از برونش هولناک است

هزاران بار من گفتم به کاتب

درون من تو بنویس آنچه واجب

سخن شایسته باید گفت هر جا

کتاب درس باشد، یا معما

خدایا این همه گفتم به کاتب

که بر آینده‌ام باشد مراقب

اگر کمبود باشد در نوشتار

تو می‌دانی، ز دست این سه تا یار

که می‌باشند در پیش تو روشن

یکی کاتب، یکی ناشر، یکی من

امان از دست خواننده به هر حال

که دنبال هزاران قیل و ما قال

اگر او را بنامم چارمین کس

برای هر چه گفتم، باشدم بس

خدایا امر کردی بر دعایت

و گفتی گو سخن‌ها با خدایت

خدایا من سخن گفتم فراوان

تو هم بخشنده‌ای، بر جهل انسان

اگر خواننده‌ای همراه من شد

و دور از دردها و آه من شد

تو او را قدرت خواندن بیاموز

که باشد در جهان، پیروزِ پیروز

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۱۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان