کتاب کشف جهان

کتاب کشف جهان نوشته پاتریک مور است که با ترجمه ثریا شروقی منتشر شده است. این کتاب روایتی جذاب است که خواننده را با خود به دنیای علم می‌بیند. 

درباره کتاب کشف جهان

امروزه انسان سراسر عرصه‌ی زمین را کشف کرده و از بخش بزرگی از آن، نقشه‌های دقیق برداشته است. دیگر آن‌گونه که در سده‌ شانزدهم میلادی دریانوردان، آمریکا و تاسمان نیوزیلند را کشف کردند، سرزمین‌های نو برای اکتشاف وجود ندارد.

هرچند بخش‌هایی هنوز به‌طور کامل کشف نشده‌اند، از جمله سرزمین آمازون در جنوب آمریکا، جنگل‌های استوایی گینه‌ نو و دشت‌‌های یخ‌زده‌ی قطب جنوب. امروزه برای کشف سرزمین‌های جدید، جویندگان باید راهی فضا شوند.

زمانی بود که مردم متمدن مانند مصری‌ها و یونانی‌های باستان دانش اندکی درباره‌ جهان داشتند و آن را به‌مراتب کوچک‌تر و بسیار متفاوت از دنیایی که ما اکنون می‌شناسیم، می‌دانستند. نقشه‌ مندرج در صفحه‌های بعدی، جهان را آن‌گونه که مردم سده‌ی سوم قبل از میلاد به آن باور داشتند، نشان می‌دهد. این نقشه شامل دریای مدیترانه و سرزمین‌های پیرامون آن است و از جانب مشرق به سوی هندوستان گسترش می‌یابد. آن‌ها بر این باور بودند که زمین در محاصره‌ی اقیانوس‌ها قرار دارد و صاف است و نه گرد.

آن‌ها فکر می‌کردند زمین در مرکز گیتی قرار گرفته است و خورشید و سیاره‌ها گرد آن می‌چرخند.

این کتاب با جهان، آن‌گونه که پیتیاس، دریانورد سده‌ سوم پیش از میلاد، می‌شناخت، آغاز می‌شود و سپس شرح می‌دهد که چگونه نقشه‌ی جهان گسترش می‌یابد و با هر سفری که کاشفین برای کشف ناشناخته‌ها انجام می‌دهند، دگرگون می‌گردد. دریانوردان نخستین وسایل کمکی  چندانی نداشتند. کشتی‌هایشان کوچک بود و هنگامی که از دیدرس خشکی دور می‌شدند، وسیله‌ای جز مشاهده‌ی وضعیت خورشید و ستاره‌ها برای راه‌یابی نداشتند. علاوه بر آن، ترس از این دنیای ناشناخته همراه آن‌ها بود: امکان پرت شدن از لبه‌ی دنیا، ترس از این‌که اگر زیاد به سمت جنوب برانند، به دریای جوشان می‌رسند و دریانوردان سفیدپوست، سیاه می‌شوند و ترس همیشگی از برخورد با غول‌های دریایی یا زمینی هولناک و موهوم. به‌تدریج، کشتی‌های بزرگ‌تری ساختند و نقشه‌ها و نمودارهای دقیق‌تری ترسیم شد، دستگاه‌های سنجش و قطب‌نما اختراع شدو آن‌ها یادگرفتند که موقعیت خود را در دریا ابتدا با عرض و سپس با طول جغرافیایی، پیدا کنند.

چه چیز به انسان برای کشف ناشناخته‌ها این همه انگیزه داده است که همواره مشتاقانه ترس‌ها و سختی‌ها و حتی امکان مرگ را به جان خریده است؟ نخست انگیزه‌ی قدرتمند ماجراجویی و کنجکاوی نسبت به ناشناخته‌ها است که در همه‌‌ی افرادی که ذهنی سالم دارند. وجود دارد، دیگر جاه‌طلبی، همان‌گونه که یک بار جیمز کوک به آن اشاره کرد:" نه تنها به جاهای دوری که تا آ‌ن ‌زمان کسی به آن پا نگذاشته رفتن، بلکه رفتن به دورترین نقطه‌ای که رسیدن به آن برای انسان میسر باشد.» کاپیتان اسکات یک روز قبل از این‌که با هم‌سفرانش در قطب جنوب از سرما هلاک شوند، در دفتر یادداشت‌های روزانه‌ی خودنوشت: «چقدر همه‌ی این‌ها به لم دادن روی مبل بسیار راحت خانه، ترجیح دارد.» این انگیزه بود که مردان را راهی قطب شمال و جنوب، فراز قله‌ی اورست، سرچشمه‌ی رود نیل و سرانجام رفتن به فضا نمود.

برخی از کاشفین برای یافتن موطنی تازه عزم رفتن کردند؛ زیرا ماندن در وطن برایشان به دلایلی رضایت‌بخش نبود، فرصت‌های کمی در دسترس بود و خطر آزار سیاسی و مذهبی تهدیدشان می‌کرد. این همان انگیزه‌ای بود که وایکینگ‌ها را راهی آیسلند، گرین‌لند و آمریکا کرد و پدران زایر را به نیوانگلند کشاند.

خواندن کتاب کشف جهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به علم پیشنهاد می‌کنیم.