دانلود و خرید کتاب زبان زد محمد عبداللهی (جاجانی)
تصویر جلد کتاب زبان زد

کتاب زبان زد

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زبان زد

کتاب زبان زد نوشته محمد عبداللهی است. کتاب زبان زد داستان‌های کوتاه و آموزنده است که به خواننده کمک می‌کند درک بهتری از اخلاقیات داشته باشد.

درباره کتاب زبان زد

قصّه ابزار ارزشمندی است که نقش مهمی در تکوین شخصیت افراد دارد. مخاطب هر قصه با شخصیت‌های داستان به صورت غیر مستقیم، ارتباط برقرار می‌کند و در این ارتباط، تجربیات و اطلاعاتی رد و بدل می‌شود لذا قصه‌ی خوب باعث می‌شود شنونده و یا خواننده، مفاهیم و نظرات شخصی خود را با آموزه‌های قصّه، مقایسه و در صورت تضاد، آن‌ها را بازسازی کند. می‌توان از داستان‌هایی که ارزش‌های اخلاقی، هسته مرکزی آن‌ها را تشکیل می‌دهند، نهایت استفاده را کرد و بخشی از ارزش‌ها را نهادینه کرد. داستان‌های این کتاب همه جنبه اخلاقی و آموزشی دارند و به خواننده کمک می‌کنند بتواند زندگی آرام‌تری داشته باشد. 

از ویژگی‌های مطالعه داستان می‌توان از انتقال آسان و روان مفاهیم و اصول انسانی و اخلاقی به مخاطب، انتقال آسان و روان سنّت‌ها و تجربیات گذشتگان به معاصرین و پرورش عاد‌ت‌های مفید نام برد. 

خواندن کتاب زبان زد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب زبان زد

تهذیب نفس

دانش‌آموزان مدرسه‌، خوشحال و خندان جهت رفتن به اردو سوار اتوبوس شدند. در مسیر حرکت، قبل رسیدن به پل هوایی، تابلویی با این مضمون خودنمایی می‌کرد: «حداکثر ارتفاع، سه متر و سی سانتی متر»

ارتفاع اتوبوس هم کمی کم‌تر از این مقدار بود ولی چون راننده قبلاً این مسیر را رفته بود با کمال اطمینان از زیر پل حرکت کرد. با شنیدن صدایی وحشتناک، راننده پا روی ترمز گذاشت و بعد از توقّف اتوبوس، سریع با ناراحتی پیاده شد.

متأسفانه بالای اتوبوس، زیر پل گیر کرده بود. بعد از بررسی اوضاع، مشخص شد که علّت این اتفاق، یک لایه آسفالت جدیدی است که روی جاده کشیده‌اند. همه به فکر چاره افتادند؛ کندن آسفالت، بکسل کردن با ماشین سنگین و ... همه راه‌حل‌هایی بود که داده می‌شد اما هیچ کدام، مشکل‌گشا نبود. کم‌کم همه پائین آمدند. در این میان، پسربچه‌ای نگاهی به پل و اتوبوس کرد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!»

یکی گفت: «برو پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسر بچه در حالی که از اتوبوس دور می‌شد با اطمینان کامل گفت: «به خاطر کمی سنّ، مرا دست کم نگیرید»

مرد از جسارت آن پسر، خوشش آمد. صدایش کرد و گفت بگو ببینم الان باید چه کار کنیم؟

پسرک جلو آمد و گفت: «پارسال در مدرسه، معلّم‌یادمان داد که از یک مسیر تنگ و مشکل چگونه عبور کنیم. گفت: باید درون‌مان را از هوای نفس و بادِ غرور و تکبّر و طمع و حسادت خالی کنیم. گفت: در این صورت است که می‌توانیم از هر مسیر تنگ و مشکل عبور کنیم و با روح لطیف به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید:

«خب آقای پرفسور، این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «مسأله خیلی واضحه، باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ عبور کند.» همه با تعجب به هم نگاه کردند. راننده از شدت خوشحالی با صدای بلند گفت: احسنت، احسنت. پس از این کار، اتوبوس آزاد شد و از زیر پل به راحتی رد شد.

خالی کردن درون از بدی‌ها، رمز عبور از مسیرهای دشوار زندگی است.

Ali Hadi
۱۴۰۲/۰۳/۱۰

خیلی کتاب مفیدی بود منتظر جلد دوم هستیم👌🏻🌱

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان