کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی
معرفی کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی
کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی نوشته شمسالله مریجی است. کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی را انتشارات معارف برای تمام علاقهمندان به علوم انسانی اسلامی منتشر کرده است.
درباره کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی
تنها نظام حقوقی اسلام میتواند بشر سردرگم و گرفتار تارهای تنیده شده زندگی صنعتی را نجات داده و به ساحل امنیت و آرامش روحی و روانی برساند، چه این که ریشه و خاستگاه این نظام حقوقی در آموزههایی است که اعطا کنندهاش اولاً آشنا به مصالح و مفاسد واقعی انسانها بوده و راه رسیدن به آن را به خوبی میداند. ثانیاً خود بینیاز مطلق است و گرفتار اغراض شخصی و گروهی نیست و ثالثاً: مالک حقیقی عالم و آدم است و حق تصرف در انسانها و همه مخلوقات را دارا است. اوست که میتواند حد و حدود در امور را معین و امر و نهی کند.
کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی، با استفاده از آثار ارزشمند اندیشمندان بزرگ اسلامی، درصدد است تا حقوق سیاسی- اجتماعی انسانها را در پرتو آموزههای وحیانی بیان نموده و برخی از حقوق اساسی انسان امروزی را که در زندگی تکنولوژیکیاش گرفتار پیچیدگیهای فراوانی شده است، معین نماید.
خواندن کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام فعالان و علاقهمندان به حوزه حقوق اجتماعی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب حقوق اجتماعی از منظر اندیشمندان اسلامی
برخی بر این باورند که منشأ حقوق بشر، طبیعت است؛ یعنی طبیعت این حقوق را به انسانها میبخشد. وقتی میگوییم انسان حق حیات دارد، حق دارد که از مواد غذایی استفاده کند تا بتواند حیات خود را حفظ کند، در حقیقت، طبیعتِ انسان است که چنین حقی را به او میدهد. اگر انسان حق بهرهمندی از مواد غذایی نداشته باشد و نتواند از حیات خودش دفاع کند، نسل بشر منقرض میشود.
یکی از مواردی که غربیها ما را به نقض حقوق بشر متهم میکنند حق حیات است، میگویند چرا قاچاقچی را اعدام میکنید و یا چرا زناکار را اعدام میکنید. اعدام در حقیقت سلب حق حیات از فرد معدوم است و حق حیات از حقوق طبیعی انسان است.
بررسی نظریه حقوق طبیعی
ابتدا باید پرسید مراد شما از طبیعت چیست؟ اگر منظور این باشد که حقیقتاً جدای از انواع موجودات عالم، چیزی به نام طبیعت وجود دارد که حقوقی را به بشر اعطا میکند، قطعاً ادعایی غیر علمی است؛ چون دلیلی بر این ادعا وجود ندارد که ورای موجودات چیزی باشد به نام طبیعت که آفریننده حق و حقوق باشد. پس اولاً طبیعتی وجود ندارد، ثانیاً بر فرض وجود خالق و ایجاب کننده حق نیست.
تفسیر مناسبی که برای این نظریه میتوان ارائه داد این است که حق حیات اقتضای طبیعی انسان است؛ یعنی لازمه این است که موجود زندهای به نام انسان در روی زمین زندگی کند این است که حیات خود را حفظ کند و حق بهرهمندی از امکانات زندگی داشته باشد. اگر این حقوق برای انسان اعتبار و تضمین نشود، نمیتواند به حیات خود ادامه دهد، این سخنی حق و غیر قابل انکار است، اما اولین پرسشی که مطرح میشود این است که حدود این حق طبیعی کجاست؟ آیا انسان که حق خوردن دارد، هر غذایی را میتواند بخورد؟ چون حق طبیعی میگوید او حق خوردن دارد، اما چقدر، چه و چگونه؟ و یا درباره حق حیات! آیا این حق، مطلقاً ثابت است؟ برای هر کسی و در هر شرایطی؟ ولو قاتل و متجاوز باشد؟ چون چه بسا برخی از غذاها نه تنها حق خوردن ندارند، بلکه خوردن آن مُضر است و یا برخی از انسانها باید کشته شوند تا دیگران باقی بمانند.
۲-۳. پوزیتیویسم حقوقی
با شروع رنسانس، اندیشه حقوق طبیعی کانون نقد قرار گرفت و افول کرد، نظریه پوزیتیویسم حقوقی جایگزین آن شد. ادعای این دیدگاه آن است که منشأ حقوق قرارداد اجتماعی و توافق جمعی است. هر آنچه که غالب افراد جامعه بپذیرند و بر وجودش توافق کنند، حق میشود.
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه