کتاب فاطمه بقیه النبوه
معرفی کتاب فاطمه بقیه النبوه
فاطمه(ع) بقیه النبوه به قلم حجت الاسلام محمد میرزامحمدی به جریان شناسی منافقین در غصب فدک میپردازد.
درباره کتاب فاطمه(ع) بقیه النبوه
حادثۀ «فاطمیه» از مهم ترین وقایع تاریخی است که اطلاع دقیق از جزئیات آن، ما را در شناخت هر چه بهتر جبهۀ حق از باطل یاری می دهد. آثار ارزش مند بسیاری دربارۀ این موضوع مهم به رشتۀ تحریر درآمده که هر کدام از دریچۀ خاصی به این حادثه مهم نگریسته اند و در نوع خود قابل تقدیر هستند.
اثر فاخر پیش روی شما، سلسله دروس و حلقات فاطمیه است که توسط فاضل ارجمند، محقق توانمند، ذاکر مخلِص اهل بیت(ع) حجة الاسلام استاد میرزامحمدی در جهت معرفت افزایی طلاب و مادحین و ذاکرین و جویندگان معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارائه شده است؛ که بعد از سال ها تدریس مستمر در حوزه و دانشگاه، عرضه به صاحب نظران، واکاوی های مجدد، تکمیل و به رشتۀ تحریر درآمده است.
فصل اول: به بیان این مطلب می پردازد که مدرسۀ «سقیفه» تمامی آنچه پیامبر اکرم(ص) در طول ۲۳ سال رسالت طاقت فرسای خود برای هدایت و تربیت امت به یادگار گذاشته بودند، مورد تغییر و تحریف اساسی قرار داد. این شجرۀ ملعونه برای رسیدن به مقاصد شوم خود، مصائب فراوانی را بر پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، به خصوص امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) وارد کردند.
فصل دوم: نظریۀ «عدالت صحابه» (ادعای اهل سقیفه) از منظر قرآن، روایات و شواهد تاریخی مورد بررسی دقیق قرار گرفته، معلوم می شود این ادعا که همۀ صحابه ـ اعم از مهاجرین و انصار ـ تسلیم محض پیامبر اکرم(ص) بودند و شهر یثرب را به مدینۀ فاضله ای تبدیل کردند که در آن هیچ گونه نفاق و اختلافی وجود نداشت، توهمی بیش نبوده است، چراکه قرآن کریم به صراحت در آیات گوناگون، نفاق علنی صحابه را بیان می کند.
فصل سوم: اموال پیامبر اکرم(ص) به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته و ما را به این نتیجه رهنمون می کند که این اموال به نحوی از انحاءِ مرسوم در دین و سنت، به حضرت فاطمه(ع) منتقل شده است، ولی متأسفانه جریان غاصب سقیفه، اموال حضرت فاطمه(ع) را غصب کردند که از مهم ترین آن اموال «فدک» بود که به دستور الهی به ایشان اعطا شده بود.
فصل چهارم: انگیزه های غاصبان برای تصاحب فدک بررسی شده که آن ها برای تأمین مخارج حکومت خود، نیازمند منبعی بودند که بتواند نیازشان را برطرف کند؛ لذا فدک گزینۀ مناسبی بود تا دغدغۀ مالی شان را به بهترین شکل برطرف سازد.
فصل پنجم: به تحلیل عوامل، بهانه ها و زمینه سازی هایی می پردازد که باعث غصب فدک شد؛ سپس نشان می دهد که غصب فدک، نقشۀ از قبل طراحی شده ای بود.
فصل ششم: به حماسه و قیام حضرت فاطمه(ع) برای بازپس گیری حق مسلّم خود پرداخته، که با نگاهی جدید به این مقوله پرداخته است.
و سرانجام در فصل هفتم: فدک در آیینۀ احادیث، تاریخ و زیارات مورد بررسی قرار می گیرد و بیان می دارد که اهل بیت(ع)چگونه در قالب احادیث و زیارت، به احیای این عطیۀ الهی پرداخته و چگونه این هدیۀ پیامبر اکرم(ص) در طول تاریخ، بازیچۀ دست خلفا شد و فراز و نشیب های بسیاری طی کرد.
خواندن کتاب فاطمه(ع) بقیه النبوه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ اسلام به ویژه تاریخ اهل بیت (ع) مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب فاطمه(ع) بقیه النبوه
ترور پیامبر اکرم(ص) بعد از جنگ تبوک
در هنگام بازگشت از جنگ «تبوک» در سال نهم هجری، گروهى از منافقان که تعدادشان بین دوازده تا پانزده نفر بود، تصمیم داشتند در یکى از گردنه هاى میان راه، شتر پیامبر اکرم(ص) را رَم دهند تا آن حضرت از بالاى کوه به داخل درّه پرت و کشته شود!
بیهقى در دلائل النبوة از «عروة بن زبیر» روایت کرده:
هنگامى که پیامبر اکرم(ص) با مسلمانان از تبوک مراجعت می کرد، گروهى از اصحاب، ائتلافی تشکیل داده و تصمیم گرفتند با عبور از راه گردنه، آن حضرت را در یکی از گردنه های بین راه، به طور مخفیانه از بین ببرند. پیامبر اکرم(ص) از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: «هر کس مایل است، از راه بیابان برود؛ چون آن راه، وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد.» خود پیامبر اکرم(ص) هم از راه عقبه که منطقه ای کوهستانى بود، به راهش ادامه داد. اما آن چند نفر که ارادۀ قتل پیامبر اکرم(ص) را داشتند، براى این کار مهیا شدند؛ آن ها صورت هاى خود را پوشانیدند و جلوی راه را گرفتند. پیامبر اکرم(ص) امر فرمود حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند. به عمار فرمود مهارِ شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد. در هنگام عبور از گردنه، ناگهان صداى دویدن آن جماعت را شنیدند که از پشت سر به آنان نزدیک می شدند. آنان پیامبر اکرم(ص) را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شومشان را عملى کنند. پیامبر اکرم(ص) به غضب آمد و به حذیفه امر کرد که آن جماعت منافق را از آن جناب دور کند. حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصایى که در دست داشت، بر صورت مَرکبهایشان زد و خود آن ها را هم مضروب کرد. پس از این جریان، خداوند آن ها را مرعوب نمود و آن ها فهمیدند که رسوا شده و مکرشان آشکار شده است؛ لذا با شتاب و عجله خودشان را به دیگر مسلمانان رسانیدند و در میان آن ها داخل شدند.
بعد از رفتن آن ها، حذیفه خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «حرکت کنید.» لذا با شتاب از عقبه خارج شدند و منتظر بودند تا مردم برسند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «حذیفه! تو این افراد را شناختی؟» عرض کرد: «مَرکب فلان و فلان را شناختم و چون شب تاریک بود و آنها هم صورتهایشان را پوشیده بودند، از تشخیص آن ها عاجز شدم.»
حضرت فرمود: «هَلْ عَلِمْتُمْ مَا كَانَ شَأْنُهُمْ وَ مَا أَرَادُوا»؛ فهمیدید که این ها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند؟ گفتند: «مقصود آنان را ندانستیم.» فرمودند: «فَإِنَّهُمْ مَكَرُوا لِيَسِيرُوا مَعِي حَتَّى إِذَا طَلَعَتْ فِي الْعَقَبَةِ طَرَحُونِي مِنْهَا»؛ این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه به زیر اندازند! عرض کردند: «یا رسول الله! امر کنید تا مردم گردنشان را بزنند!» فرمود: «من دوست ندارم مردم بگویند که محمد(ص) اصحابش را متهم می کند و آن ها را می کُشد.» سپس پیامبر اکرم(ص) آن ها را برای حذیفه معرفی کرد و فرمود: «شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید.»
حجم
۴۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۴۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه