کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها
معرفی کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها
لیندا ان ادلستاین در کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها، آنچه را داستان نویسان باید درباره انواع رفتار ها و شخصیت ها بدانند، به آنها آموزش میدهد.
انتشارات سوره مهر این کتاب را که از مجموعه کتاب های آموزش نویسندگی است با ترجمه فروزنده داورپناه منتشر کرده است.
درباره کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها
یک داستان خوب عناصر بسیاری دارد که در نهایت سبب میشوند تا نتیجهای عالی و شگفت انگیز به دست آید. درست مانند یک غذای خوشمزه که از کنار هم گذاشته شدن و ترکیب مواد اولیه به دست میآید. شخصیتها و ویژگیهایی که هر شخصیت دارد، باور پذیر بودنشان و در نهایت کارهایی که انجام میدهند، همان چیزهایی هستند که سبب میشوند کتاب به اثری عالی تبدیل شود که توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
حال که با اهمیت این موضوع در نوشتن داستانها آشنا شدید، میتوانید یک داستان خوب خلق کنید. لیندا ان ادلستاین در کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها به شما کمک میکند تا شخصیتهای مختلف را بشناسید. بدانید که هر کدام از افرادی که در داستانتان حضور دارند، باید چه زندگی و پیشینهای داشته باشند، در حال حاضر در چه مسیری باشند و چه راهی را در پیش بگیرند.
شاید این کتاب سبب شد تا آدمهای دور و برتان را هم بهتر بشناسید و نتیجه کار، نه تنها خلق یک داستان عالی، بلکه خلق ارتباطات بهتر با دوستان، آشنایان و همسایگانتان نیز باشد.
کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به داستان نویسی علاقه دارید و اهل نوشتن هستید، کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها را حتما در فهرست کتابهایی که باید بخوانید، قرار دهید.
بخشی از کتاب راهنمای نویسندگان درباره ویژگی های شخصیت ها
همسایه من نوعی پیشغذای مکزیکی ششلایه و عالی درست میکند. او پنیر، آووکادو، خامه ترش، لوبیا، کاهو، و گوجه فرنگی را لایهلایه روی هم میچیند؛ لایههایی که هر یک بهتنهایی خوشمزه است، اما ترکیب این طعمهای مکمل با یکدیگر نتیجه بسیار خوشایندی به دست میدهد. من کوشیدهام در صفحات این کتاب کاری شبیه آن بکنم: ارائه «مواد تشکیلدهنده انسانها»؛ اجزایی که به گونهای طبیعی، یکپارچه، و بههمپیوسته با همدیگر عمل میکنند. این فهرستها میتوانند به شما کمک کنند تا عمق شخصیت داستانی خود را تجسم کنید. بعضی از ویژگیها را به کار ببرید یا آنکه از همه آنها استفاده کنید؛ بعضی از ویژگیها را به خواننده نشان دهید و بقیه را در ذهن خود نگه دارید. استفاده از همه ویژگیهای غلیظ ممکن است شخصیت داستانی را اغراقآمیز کند (و خواننده را سرخورده)، ولی میتوانید با ویژگیها بازی کنید تا شخصیتی خلق کنید که ملایم یا افراطی، دوستداشتنی یا نفرتانگیز باشد. مواد تشکیلدهنده انسانها اقتضامیکند تا «غذاشناس» شوید، شخصیتی بیهمتا را خلق کنید؛ نه آنکه یک ظرف غذای فستفودی را فرودهید که مشخصه آن این است که آشناست و «معلوم است چیست»، بدون آنکه کسی را غافلگیر و شگفتزده کند.
حتی در مواقعی که تخیل نویسنده را به جاهایی میبَرَد که بسیار فریبندهتر ازخود واقعیت است، شخصیتها باید از انسجام درونی برخوردار باشند: باید معقول باشند. منظور از انسجام این است که عوامل متنوع شخصیت و رفتار باید به گونهای ترکیب شده باشند که خوانندهها بتوانند آن را دنبال کنند و بپذیرند. جنبههای مختلف شخصیت باید درهمتنیده باشند، مثلاً یکبار یکی از مراجعان نزد من اعتراف کرد که پول دزدیده است. من از اعتراف او تعجب کردم؛ چون تصور نمیکردم آن کار از چنین شخصی بربیاید. اما، پس از کمی گفتوگو، متوجه ماجرا شدم. میتوانستم ببینم که آن دسته از ویژگیهای شخصیتی که از وجودشان در او آگاه بودم ـ مانند تکبر، نیاز به تحت تأثیر قرار دادن دیگران با شیوه زندگی سطح بالا، اعتقاد او به اینکه باید او را به خاطر سخت کارکردن، بیشتر تشویق کنند، و عزت نفس پایین او ـ همراه با دسترسی آسان او به پول میتوانست به اختلاس بینجامد. زندگی گذشته او نیز در این امر نقش داشت: او والدین موفقی داشت که بیش از اندازه برای پول اهمیت قائل بودند و آشکارا برادر بزرگش را، که جاهطلب بود، بر او ترجیح میدادند. آیا او تفنگی به دست گرفته و به یک خواربارفروشی دستبرد زده بود؟ بههیچوجه. او خشن نبود؛ بر مبنای اصول خود زندگی میکرد و خود را بالاتر از آن میدانست که به شیوهای معمولی دزدی کند. رفتار او تابع منطق خاصی بود، از جمله این تصور خودبزرگبینانه که میتوانست همه آن پول را برگردانَد و کسی هم متوجه چیزی نشود. با آشکارشدن این ویژگیهای متفاوت و درهمتنیده در او روشن میشد که چرا عاقبت زنی که یکی از ستونهای جامعه تلقی میشد به دردسر ختم خواهد شد. من هیچگاه نمیتوانستم چنین چیزی را پیشبینی کنم، درک من گذشتهنگرانه۲۰ بود؛ داستانی بود که بهتدریج آشکار میشد.
در اغلب مواقع، شخصیت افراد یکدست است، مثلاً میتوان انتظار داشت که دوستم، کارولین، همیشه پاسخی بدبینانه بدهد. خود من هم هرگاه در صف منتظر شوم ـ چه در صف بایستم و چه در داخل ماشین انتظار بکشم ـ، بیقرار میشوم. هر وقت دخترم هم از دست خانواده خشمگین میشود، به سکوت پناه میبَرَد. و یکی از مراجعانم، به نام استیو، هم هربار که همسرش از او میخواهد که «بیا با هم حرف بزنیم»، خوابش میبَرَد. معمولاً ویژگیهای هر شخصی به دفعات پدیدار و تکرار میشوند، بهویژه، زمانی که افراد در معرض رویدادهای مشابهی قراربگیرند. اما نقشهایی که ایفا میکنیم، موقعیتهایی که خود را در آنها مییابیم، مردمی که با آنها در ارتباطیم، باعث بروز ویژگیهای متفاوتی در ما میشوند. مثلاً کارولین، که وکیل است، با هیجان و بدون نگرانی از ساختار جملههایی که به کار میبَرَد، قوانین کشوری را برای مراجع سالمند خود توضیح میدهد؛ من در ایام تعطیلات با کسی قرار ملاقات نمیگذارم و آرام هستم؛ دخترم در کنار دوستانش حرفهایش را مستقیم و واضح به زبان میآوَرَد؛ و استیو، به هنگام حضور در جلسات درمانی، که از امنترین ساعتهای او در هفته است، عاشق صحبت کردن است و هیچ نشانهای از خوابآلودگی از خود ظاهر نمیکند. همه این ویژگیهای شخصیتی میتوانند صادقانه باشند؛ ضرورتی ندارد که متظاهرانه و دروغین باشند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۱۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۱۲ صفحه