دانلود و خرید کتاب دیالکتیک خرد و جامعه عماد افروغ
تصویر جلد کتاب دیالکتیک خرد و جامعه

کتاب دیالکتیک خرد و جامعه

معرفی کتاب دیالکتیک خرد و جامعه

دیالکتیک خرد و جامعه؛ دریچه‌ای رو به حقیقت گفت‌وگوی سجاد نوروزی با دکتر عماد افروغ، نویسنده، جامعه‌شناس و سیاست‌مدار ایرانی است. و نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود.

درباره دکتر عماد افروغ

 عماد افروغ متولد سال ۱۳۳۵ شیراز است. او در سال ۱۳۶۵ کارشناسی جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه شیراز گرفت فوق لیسانس را نیز در همین دانشگاه خواند و پس از آن برای گرفتن دکترای خود به دانشگاه تربیت مدرس رفت. او در سال ۱۳۷۶ دکترای خود را دریافت کرد و پس از آن ۶ سال عضو هيئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود. از سال ۱۳۸۲ به عنوان هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز به کار پرداخت. او در حال حاضر عضو پژوهشگاه علوم انسانی و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس گروه جامعه‌شناسی دانشگاه باقرالعلوم است.

در زمینه سیاسی افروغ از نامزدهای دوره ششم مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران بود. او در آن دوره در هیچ ائتلافی قرار نداشت و نتوانستآرای لازم را کسب کند. او در دورهٔ هفتم مجلس شورای اسلامی، از حوزهٔ انتخابیه تهران به همراه اصولگرایان در انتخابات شرکت نمود و این‌بار به مجلس راه یافت. پس از آن رئيس کمسیون فرهنگی مجلس شد.

افروغ همیشه از منتقدان اصولگرایان بوده که همین امر باعث شد که در دورهٔ بعدی مجلس، برخلاف خواست اصولگرایان نامزد نشود و از قدرت کناره‌گیری کند . او همچون گذشته به کارهای تئوریک مشغول شد و با شدت بیشتر به انتقاد از اصولگرایان ادامه داد. 

عماد افروغ از نظریه پردازان سرشناس اصولگرا محسوب می‌شود.  نظریات او دربارهٔ انقلاب اسلامی تأمل‌برانگیز است. 

در کتابی که پیش رو دارید فصل مفصلی به زندگی و زمانه دکتر افروغ اختصاص یافته است و او در آن به نحوه شکل‌گیری بنای اندیشه‌ای خود اشاراتی گویا داشته‌ است؛ در عین حال تلاش شده است که رئوس کلی اندیشه اجتماعی و فلسفی او ، و در بعضی موارد با رجوع به برخی گفت‌وگوهای قبلی، در حوزه‌های مختلف بررسی شود. بررسی‌ای که توانسته است زوایای جدیدی از اندیشه دکتر افروغ را آشکار سازد، و به مسائلی کهن پاسخ‌هایی جدید بدهد. وقوع این امر تنها به دلیل ساختار اندیشه‌ای دکتر افروغ است. 

 خواندن کتاب دیالکتیک خرد و جامعه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه مندان به حوزه سیاست و جامعه‌شناسی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب دیالکتیک خرد و جامعه

عقل‌ابزاری پیوندی وثیق با رنسانس و روش‌شناسی پوزیتیویسم دارد. نطفه عقل‌ابزاری یا به عبارت دیگر عقلانیت صوری به تدریج در دوره جدید منعقد می‌شود و این مسئله با نوعی اسطوره‌زدایی از عالم و کالایی و ابزاری‌شدن همه چیز همراه است. مقوله‌ای مبنی بر رابطه هدف و وسیله از جنس ابزاری بودنش غالب می‌شود. نخست اینکه عقل‌ابزاری با نوعی اسطوره‌زدایی و افسون‌زدایی از عالم مترادف است؛ بدین معنی که نظم کیهانی کهن جای خودش را به یک نظم کیهانی جدید داده است. نظمی که بنا بر آن همه چیز در اختیار انسان است و اگر در نظم کیهانی گذشته هر چیزی جای خود را داشت و از یک زاویه انسان، کوچک‌شده خداوند بود، در نظم کیهانی جدید رابطه برعکس می‌شود و به جای اینکه انسان کوچک‌شده خداوند تلقی شود، خداوند یک پندار غلط تصور می‌شود و به یک وهم تبدیل می‌شود. از این دیدگاه خداوند موجودی است که انسان به گونه‌ای آن‌را برای فرار از تنگناهای شناختی خود خلق و یا جعل کرده است. در این صورت همه چیز به یک معنا حکم شیء پیدا می‌کند. شیءای که در اختیار و در سلطه انسان است. به این معنا خداوند جای خود را به انسان می‌دهد. همان جایگاهی که برای خداوند به عنوان خالق هستی قائل هستیم و هستی را سرشار از راز و رمز می‌دانیم، در اختیار انسان قرار می‌گیرد. انسانی که محور هستی واقع می‌شود. در این صورت از راز و رمزهای هستی هم خبری نیست. همه چیز در کنترل و اختیار و سلطه انسان است و انسان به راحتی می‌تواند بشناسد. چیزی که امروز از آن به عنوان روش‌شناسی پوزیتیویسم یاد می‌کنیم به گونه‌ای وامدار نظم نوین هستی‌شناسی و جهان‌بینی نوین است. در پوزیتیویسم هم همین نکته وجود دارد.

با این وصف چگونه می‌توان روش‌شناسی پوزیتیویسم را تشریح کرد؟ به عبارت دیگر این امر مبتنی بر چه پیش‌فرض‌هایی است و چه انتقادهایی بر آن وارد می‌کنید؟

پوزیتیویسم در طول تاریخ فراز و فرود داشته است. در ابتدا هرگونه گزاره متافیزیکی را مهمل می‌دانست، اما بعد از مدتی در برابر این سؤال قرار گرفت که: اگر هرگونه گزاره متافیزیکال را مهمل می‌دانید پیش‌فرض‌های اثبات‌گرایی خود را چگونه به بحث می‌گذارید؟ و مجبور شدند این‌گونه پاسخ دهند: یا مفروض گرفته یا اثباتش را به فلسفه واگذار کرده ایم. در این نگاه، فلسفه چیزی جز خادم علم نیست. فلسفه در واقع رفته‌گر گردوغبارهای علم است. علم یک‌سری گردوخاک‌هایی پیش روی دارد که فلسفه باید این گردوخاک‌ها را پاک کند. اینکه یک حوزه و موضوع مستقلی را برای فلسفه قائل باشیم مد نظر نیست. فلسفه بیشتر نقش خدمه را برای علم ایفا می‌کند که یا این پیش فرض‌ها را مفروض گیرد یا به گونه‌ای به بحث گذارد. مفروض‌هایی که پوزیتیویسم اختیار می‌کند همه حکایت از حس‌گرایی و مشاهده‌گرایی دارد و بیانگر این مطلب است که زبان مشاهده بی‌طرف است. انسان می‌تواند بشناسد و جهان قاعده‌مند است و این قاعده‌مندی بیشتر براساس نظم قابل مشاهده بین پدیده‌ها تعریف می‌شود تا سازوکارهای علّی درون موضوعات مختلف. اینکه بتوانیم تقارنی میان پدیده‌ها برقرار کنیم، نوعی علّیت است و در واقع همان تلقی هیومی باب شد و امروزه در پوزیتیویسم با تلقی هیومی سروکار داریم. هیوم علّیت را نوعی تداعی معانی می‌دانست. اینکه چیزی پس چیز دیگری بیاید، باعث برقراری رابطه علّیت میان آن‌ها می‌شود. در عالم واقع، یک رابطه علّی بین علت و معلول وجود ندارد، بلکه ذهن ما برقرارکننده این رابطه است.

مفروضات دیگری هم در روش پوزیتیویستی وجود داشته است: نخست اینکه همه پدیده‌های طبیعی علل طبیعی دارند، بنابراین نباید به دنبال علت‌های مابعدالطبیعی بود. همچنین این پیش‌فرض را مطرح می‌کنند که هیچ چیز بدیهی نیست، در حالیکه خودشان این پیش‌فرض‌ها را بدیهی گرفتند. گویی خود پوزیتیویست‌ها هم پای‌بند به مفروضات‌شان نیستند. اگر هیچ چیزی بدیهی نیست چرا شما این پیش فرض‌ها را بدیهی گرفتید؟ پیش‌فرض دیگری مبنی بر اینکه همه چیز از حس و ادراک به دست می‌آید، دارند. در پاسخ و انتقاد به آن‌ها باید پرسید که خود این پیش‌فرض از کجا به دست آمده است؟ خواهید دید که پوزیتیویست‌ها این را هم به عنوان یک اصل کلی مفروض گرفته‌اند، چون اگر مفروض نگیرند راهی برای اثبات تجربی آن‌ها وجود ندارد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۵۰%
تومان