کتاب خازنی
معرفی کتاب خازنی
کتاب خازنی نوشته احمد علامه فلسفی است که به زندگی، زمانه و آرای ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازنی دانشمند ایرانی- یونانی قرن یازدهم هجری میپردازد.
درباره خازنی
خازنی Al-Khazini ( ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازنی)، دانشمند ایرانی و یونانی تباری بود که در حدود سالهای ۱۱۱۵ تا ۱۱۲۱ میلادی برآمد. خازنی در سده پنجم و ششم نقش مهمی در تدوین گاهشماری جلالی داشت. وی خزانهدار دربار سلجوقی در مرو نیز بود.
خازنی غلامی یونانی یا رومی بود که پس از پیروزی سلجوقیان بر امپراتوری روم شرقی همراه بسیاری از یونانیان بیزانسی دیگر به عنوان برده به آسیای مرکزی برده شد. خواجه اش علی خازن مروزی سبب شد تا در مرو تحصیلات علمی و فلسفی خوبی داشته باشد. زیجی تألیف کرد و آن را بهافتخار سنجر بن ملکشاه بن الب ارسلان، فرمانروای خراسان، که بعداً به پادشاهی رسید، به زیج سنجری، موسوم ساخت.
در ۱۱۲۱–۱۱۲۲ کتاب میزانالحکمه را تألیف نمود که از مهمترین کتابهای قرون وسطی در زمینه مکانیک، تعادل مایعات و فیزیک است. این کتاب شامل جدول وزنهای مخصوص چندین مایع و جامد و تاریخ مربوط به این موضوع است. او در زمینههای متنوعی مطالعه داشت از جمله: نظریه گرانش (نیروی جهانی که به سوی مرکز عالم، یعنی مرکز زمین، هدایت میشود)، وزن هوا، اثر مویینگی، استفاده از آبسنج برای اندازهگیری چگالی و تخمین دمای مایعات، نظریه اهرم، استفاده از ترازو برای ترازسازی و برای اندازهگیری زمان.
در کتاب دره الاخبار درباره او آمدهاست: «غلامی بود رومی از آنِ علی خازن المروزی، تحصیل علوم هندسه کرد تا آنجا که کامل شد و در معقولات نیز آنچه موافق او آمد بر آن تحصیل یافت… و با این مضایل تجرّد و زهد اختیار کرد. جامه خُلقانی پوشیدی و در هفته سه نوبت غذا خوردی، هر خورشی دو گروه نان داشتی. گویند سلطان اعظم سنجر او را هزار دینار فرستاد، آن را رد کرد و گفت: «مرا ده دینار زر هست و مرا سه دینار (در سال) کافی است و با من در خانه جز گربهای نیست.»
خواندن کتاب خازنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به زندگی نامهخوانی و شناخت دانشمندان ایرانی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب خازنی
گاهی اوقات ابومنصور عبدالرحمان یا عبدالرحمان منصور. (شکوفایی، مرو، شهری در خراسان ایران )اکنون ماری در جمهوری ترکمنستان(، حدود ۴۹۴-۵۰۹)، ستاره شناسی، مکانیک، ابزارهای علمی.
خازنی، غلامی بیزانسی الاصل (خواجهای که، مطابق ویرایش شفیع از بیهقی، به جای محبوب، مجبوب خوانده شده است) در تملک ابوالحسین (به گفتهی شفیع ابوالحسن) علی بن محمد خازن مروزی بود؛ از نامش چنین برمی آید که خزانه دار دربار مرو و ظاهراً زمانی قاضی مرو بوده است. (در ترجمهی مایرهوف از کتاب بیهقی، قاضی آمده است، قاضی به جای ماضی). اینکه «خازنی» (که نشانگر ارتباط با خازن است) بر «خازن» ترجیح داده شده ظاهراً به دلیل مقام صاحب او بوده است، و در عین حال این شکل بیان بیشتر به چشم میخورد. استاد او به این مرد جوان بهترین آموزش ممکن در رشتههای ریاضی و فلسفه (عقلیات) را داد. خازنی در علوم هندسی به کمال رسید و به عنوان متخصصی ریاضی تحت حمایت دربار سلجوقی مشغول کار شد. به نظر میرسد که کارش را در مرو انجام میداده است. (۱) شهر مرو در آن زمان مرکز خراسان بود و از ۴۷۶ تا ۵۳۶ مقّر فرمانروای سلجوقی، سنجر بن ملکشاه شد. او اول بار به عنوان امیر خراسان قدرت را به دست گرفت و سپس سلطان امپراتوری سلجوقی شد. این شهر کانون علم و ادب گردید و در پایان این عصر به علت کتابخانههایش شهرت یافت. کتاب خازنی در مورد جداول نجومی برای سلطان سنجر تألیف شد و ترازوی او برای خزانه، سلطان سنجر ساخته شد.
خازنی، که به سبب زهدش معروف بود، جامهی صوفی بر تن میکرد و خوراکش همان خوراک پارسایان بود – در هفته سه وعده گوشت و در مابقی ایام هفته روزی دو قرص نان میخورد. هدیه قبول نمیکرد: ۱۰۰۰ دیناری را که همسر امیر لاجی آخور بیگ کبیر برای او فرستاد، بازگرداند؛ همین مقدار پاداش را که سلطان سنجر از طریق امیر شفیع بن عبدالرشید (شاگرد غزالی، و. ۵۲۵/۵۲۶) به مناسبت تکمیل جداول نجومی اش برای او فرستاد، پس فرستاد. او میگفت که پیش از این یک سوم سال را با ده دینار گذرانده است؛ زیرا در خانه اش، تنها یک گربه وجود داشته است. خازنی شاگردانی داشت، اما تنها نام یکی از آنها برجای مانده و آنهم شخص گمنامی است با نام حسن سمرقندی.
چیز زیاد دیگری از زندگی خازنی نمیدانیم (اگر چه آثار او کاملاً مورد بررسی قرار نگرفته است). عمدهی شرح حال او گزارشی است که بیهقی (و. ۵۸۸)، نگاشته، که به نظر میرسد شخصاً با خازنی آشنا بوده است. (ترجمه مایرهوف از این اظهار نظر میباید به آنچه ویدمان پیش از انتشار ویرایش انتقادی شفیع نوشته است ترجیح داده شود.) شهرزوری چیز مهمی در این خصوص اضافه نکرده و مقدار زیادی از آن را حذف کرده است. حاجی خلیفه تنها چند سطر کوتاه بدون افزودن نکتهی جدیدی در این خصوص دارد. تاشکوپروزاده صرفاً از خازنی در ارتباط با ابزارهای نجومی ذکری به میان میآورد. اسمی از خازنی در میان ۲۶۶ نفر «عبدالرحمان» در کتاب صفدی به چشم نمیخورد. (۲)
خازنی چندین مرتبه با خازن (ابن هیثم)، ابوجعفر خازن (مخصوصاً در ارتباط با رسالهی ابزارهای نجومی؛ ذیل) و ابوالفتح خازمی )یا حازمی( (منجمی از بغداد مربوط به سدهی ششم) به اشتباه یکسان گرفته شده است.» (۳) هیچ شاهدی در دست نیست که خازنی روزگاری در بغداد کار کرده باشد. چنین ادعائی مبتنی بر این فرض ناصواب است که دربار سلجوقی در بغداد بوده است.
حجم
۱۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۱۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه