کتاب افلاطون
معرفی کتاب افلاطون
کتاب افلاطون نوشته احمد علامه فلسفی است. این کتاب به آثار و زندگی افلاطون فیلسوف بزرگ یونان باستان میپردازد و تفکرات او را بررسی میکند.
درباره افلاطون
افلاطون دوّمین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سهگانه یونانی (سقراط، افلاطون و ارسطو) است. افلاطون نخستین فیلسوفی است که آثار مکتوب از او به جا ماندهاست. همچنین بسیاری او را بزرگترین فیلسوف تاریخ میدانند و کتاب جمهور او را مهمترین کتاب تاریخ برمیشمارند که در آن به رابطه فرد و ساختار سیاسی، روانشناسی اخلاق، مفهوم عدالت، رابطه خرد و حکومت و برابری زن و مرد میپردازد از این رو برخی او را پدر فمینیسم و همچنین پدر ایدئالیسم میدانند.
افلاطون در آتن در سال ۴۲۷ قبل از میلاد در یک خانواده قدرتمند سیاسی و اشرافی متولد شد. او از بچگی بسیار تیزهوش بود و پدرش برای او معلمانی در زمینههای موسیقی، فلسفه، ژیمناستیک، و ادبیات گرفته بود. فیثاغورث بر او تأثیرگذار بود همچنین وی در بیست سالگی برای تکمیل معارف خود شاگرد سقراط شد. این مصاحبت و شاگردی به مدت هشت سال ادامه یافت هرچند در این مسئله شبهاتی وجود دارد. افلاطون در ۳۹۹، پیش از میلاد شاهد اعدام خودخواسته آموزگارش سقراط به حکم دادگاه آتن بود و در اینباره نوشتهاست که سقراط پیشنهاد فرار از آتن را رد کرد. پس از اعدام سقراط، افلاطون آتن را به قصد مگارا ترک کرد. او برای چندین سال در شهرهای یونان و کشورهای بیگانه نظیر مگارا به گردش پرداخت و پس از سفری به سیسیل در سال ۳۸۷، در چهل سالگی به آتن بازگشت و مکتبی فلسفی ایجاد کرد که به نام آکادمی مشهور است. تعلیمات وی در آنجا بر اثر دو بار سفری که در سال ۳۶۶ و ۳۶۱ به سیسیل داشت به تعویق افتاد. افلاطون در سال ۳۴۷ قبل از میلاد درگذشت و رهبری آکادمی خود را به اسپئوسیپوس که خواهرزاده و همچنین شاگردش بود، واگذاشت.
نظر افلاطون در باب دموکراسی : دموکراسی از دو کلمه یونانی Demos (مردم) و Kratos (حکومت) تشکیل شدهاست. افلاطون دموکراسی را حاکمیت مردم نادان تلقی میکرد و باور داشت که در دموکراسی مردمِ فاقد اعتدال و عدالت و دارای هوس، جمعشده و صاحب نظر میشوند. همچنین او باور داشت که اعدام سقراط حاصل حکومت دموکراسی است؛ انتقاد افلاطون این بوده که شما هنگامی که بیمار هستید؛ عده ای را جمع نمیکنید تا بیماری شما را تشخیص دهند بلکه نزد پزشک میروید؛ بر این اساس چرا باید هنگام حکومت کردن به نظر اکثریت توجه کنیم؟ چنین میتوان از نظریه افلاطون استنتاج کرد که او باور داشته باید حکومت را به دست واجدان شرایط حاکمیت سپرد و نه نظر اکثریت بر این اساس او قانونگذاری و حاکمیت را حق فیلسوفان میدانسته که باور داشته به حقایق عقلانی آگاهند.
نظریه مُثُل یا نظریه ایدهها، برهان افلاطون است . مُثُل جمع مثال به معنی فرمها یا شکلها (اشکال) به کار میرود. سؤالی که درباره نمود یا ظاهر میآید این است که فرم یا مُثُل واقعی چیست و چگونگی ارتباط آن با ماده چیست؟ نظریه مُثُل را بیتردید میتوان نقطه ثقل و اتکای فلسفه افلاطون دانست که کل منظومه فکری وی، اعم از هستیشناسی، معرفتشناسی، منطق، اخلاق، سیاست و حتی هنر بر مدار آن میچرخد . تمثیل غار افلاطون، تمثیلی است که توسط افلاطون در کتاب جمهور طرح شده است. او از این تمثیل برای توضیح نظریه عالم مُثُل خود بهره برده است. این تمثیل به احتمال خیالی بودن یا نادرست بودن تصورات و عقاید انسانها اشاره دارد.
در اصطلاح فلسفه، «مُثُل» عبارتاند از موجودات عقلی کلّی که در عالم عقل وجود دارند و کار خلق و تدبیر موجودات مادّی به عهده آنها است، و موجودات مادّی در حقیقت، سایه و ظِلّ آن موجودات عقلانی(مُثُل) محسوب میشوند. افلاطون به پیروی از استاد خود(سقراط)، قائل به نظریه مُثُل بود. او معتقد بود برای هر نوع مادّی، یک فرد عقلی یا ربّ النوع(مثال) وجود دارد که بالفعل تمامی کمالات آن نوع را دارد و کار خلق و تدبیر افراد آن نوع از ناحیه رب النوع است. مثلاً در مورد نوع انسان، یک حقیقت عقلانی مخصوص به انسان وجود دارد که کار خلق و تدبیر افراد انسان بر عهده او است. در میان فلاسفه اسلامی نیز شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) و صدر المتألهین نظریه مُثُل را پذیرفتهاند. تعبیراتی که شیخ اشراق برای مثل به کار برده عبارتاند از: «انوار قاهرۀ عرضیه»، «ربّ النوع»، «اصحاب اصنام» و «ارباب طِلِسمات». در مقابلِ فلاسفه اشراقی، فلاسفه مشاء منکر «مُثُل افلاطونی» هستند، این حکماء کار تدبیر افراد مادّی را به «عقل فعّال» که آخرین عقل در سلسله عقول طولی عالم است، نسبت میدهند.
خواندن کتاب افلاطون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دانشجویان و علاقهمندان به رشته فلسفه مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب افلاطون
طرز فکر افلاطون همیشه جنبه سیاسی دارد و هنگامی که این فکر را به صورت فرضیهای عرضه میدارد در هیچ جا بهتر از کتاب «جمهوریت» خود آن را بیان نمینماید. مسلماً این کتاب کتابی نیست که آئین و روش زمامداری را بیاموزد. سیاست در آنجا فقط وسیلهای است که با آن میتوان به راز وجود بشری بهتر پی برد. نکتهای که از مشاجرات قلمی افلاطون با سوفسطائیان به دست میآید این است که نباید فکر را فدای عمل کرد بلکه باید این دو را با هم سازش داد و در کارها جانب فکر و عمل را رها نباید نمود. افلاطون یگانه فیلسوف زمان باستان است که تألیفات وی به تمامی به دست ما رسیدهاست.
فلسفه نوافلاطونی
پس از حمله اسکندر به اقصی نقاط جهان قدیم، مرکز دانش و فلسفه از آتن به اسکندریه منتقل شد. اسکندریه در آن دوران قریب به یک میلیون نفر جمعیت داشت و مرکز برخورد پرشور تفکرات گوناگون بود. اما شناخت ما از این تفکرات و اندیشههای بسیار مختلف، بسیار اندک است. چرا که کتابخانه مشهور این شهر چندین بار به آتش کشیده شد. علاوه بر این، اندیشمندان مکتب اسکندریه، بر خلاف یونانیان، اصرار چندانی بر مکتوب نمودن عقاید خود نداشتند. چرا که اکثرن هدف از علم را، نه آموزش، که یک رهایی فردی میدانستند و در نتیجه دیگر نیازی به نوشتارینمودن ماحصل اندیشه خود نمیدیدند. اما در میان همه آنان، فلوطین یک استثناء است. او به اصرار شاگردان خود دست به نوشتن زد و نوشتههای او را، شاگردش، فرفوریوس در ۵۴ رساله گرد آورد. فرفوریوس نوشتهها را در شش دسته ۹ تایی مرتب ساخت و هر دسته را یک «انئاد» نامید. (در زبان یونانی به معنای نهگانهاست و در عربی تاسوعات نامیده میشود) فلوطین به یمن این نوشتهها یکی از مؤثرترین و الهامبخشترین فیلسوفان جهان گردید. بدون اغراق میتوان گفت که از لحاظ میزان تأثیر، فلسفه فلوطین، که مهمترین فیلسوف نوافلاطونی و به نوعی نماینده تمام و کمال آن است، تنه به فلسفه افلاطون یا ارسطو میزند.
علاوه بر فلاسفه مغربزمین، فلسفه فلوطین در شرق نیز مورد توجه متفکران قرارگرفت. عجیب آنکه این تأثیر به نام خود فلوطین نبود و به نام ارسطو ثبت شد. کتاب مهم «اثولوجیا» سرنوشت عجیبی در فلسفه مسلمانان پیدا کرد. نام این کتاب معرب «تئولوگیا»، به معنای «فلسفه اولی» یا «الاهیات» است. متقدمان فلسفه در ایران این کتاب را نوشته ارسطو میپنداشتند و آن را همردیف کتاب مهم متافیزیک اثر ارسطو میخواندند و تفسیر میکردند. تنها کسی که در این کتاب و نویسنده آن شک کرد، ابن سینا بود. اما با تحقیقات امروزی مشخص شدهاست که این کتاب نوشته ارسطو نیست بلکه نقلی آزاد و ترجمه از انئادهای چهارم و پنجم و ششم فلوطین است؛ بنابراین فلوطین، بدون آنکه نامی از او در کتب فلاسفه ما باشد، در آرای آنان حضور دارد و این حضور چنان است که فلسفه ما را رنگ و بوی نوافلاطونی میدهد. به گونهای که میتوان به جرات وی را، پس از ارسطو و افلاطون، مؤثرترین فیلسوف بر فلاسفه مسلمان نامید.
حجم
۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه