کتاب درخت زندگی
معرفی کتاب درخت زندگی
کتاب درخت زندگی نوشته راجر کوک است که با ترجمه سوسن سلیمزاده و هلینا مریم قائمی منتشر شده است. این کتاب با نام اسرار درخت زندگی هم ترجمه شده است.
درباره کتاب درخت زندگی
اهميت درخت به عنوان نماد زندگی مجدد پس از مرگ نزد بسياری از فرهنگهای باستان تا آنجا پيش میرود كه آن را جايگاه خداوند يا نيروهای ماوراءالطبيعه و نيز تصويری از ماهيت الهی و در نتيجه مقدس و محترم میشمردند و به پرستش آن میپرداختند. برای مثال، در مصر باستان، درخت را از زمان جوانه زدن تا هنگام پژمردگی و خشک شدگی همواره به مادرش، زمين، متصل میدانستند و شيره بالارونده و مرموز درخت را كه از اعماق زمين برمیآيد و به هنگام بهار دانه و برگ را به وجود میآورد، شيره بزرگ خدای بانو يا شهد آسمانی يا اكسير خدايان میناميدند كه به واسطه آن، مردگان به جاودانگی دست میيافتند. در يونان قديم نيز چنين تصور میشد كه دروآسها، نومفا يا پريانی بودند به شكل زنانی تنومند با بدنی منتهی به تنه درختی ريشهدار و تاجی از درخت بلوط كه در جنگلها و بيشهها زندگی میكردند و زندگيشان مرتبط با درختان بلوط بود. از اين رو، نگهبان درختان به شمار میآمدند و به كسی كه درخت تحتالحمايه آنها را تهديد میكرد، با تبر ضربه میزدند. مردم قرون وسطی نيز بر اين باور بودند كه درخت منزلگاه پريان است و بنابراين، در نزديكی هر روستا، يكی از درختانی را كه به پريان نسبت میدادند، با تاج گل میآراستند و دختران به دورش رقص و پايكوبی میكردند. در نتيجه، ارتباط اسطورهای خاصی ميان خدايان و درختان وجود داشت.
کتاب درخت زندگی به اهمیت درست در اساطیر میپردازد.
خواندن کتاب درخت زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت اساطیر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درخت زندگی
به راستی منظور بلیک از « تصویر ساخته و پرداختهی قوهی خیال » چیست؟ روشن است كه او به شیوهی خاصی از دیدن اشاره میكند، نگرشی ویژه و متفاوت با نگاهی كه به طور معمول جهان را « میبینیم ». گفتار یكی از سرخپوستان رویا بین معاصر آمریكا كه بلیک او را همچون برادر ارج مینهد، میتواند در این زمینه راهگشا باشد. او نیز درختی را « دیده است »: « سپس، بر فراز بلندترین كوهها ایستادم و گرداگرد من در زیر پاهایم حلقهی كل جهان بود. زمانی كه آنجا ایستاده بودم، چیزی بیش از آنچه بتوانم بازگویم مشاهده كردم و به شناختی فراتر از آنچه دیدم نائل شدم، زیرا به ترتیبی ماورایی و قدسی همهی موجودات را در قالب روح رؤیت كردم و همهی اَشكال را آنگونه دیدم كه گویی موجودی واحد هستند و با یكدیگر زندگی میكنند. همچنین، حلقهی مقدس امت خود را مشاهده كردم كه در حقیقت یكی از حلقههای تشكیل دهندهی آن دایرهی واحد بود، دایرهی واحدی كه به پهنای نور روز و نور ستارگان بود، و در مركز دایره درختی تنومند و شكوفا قرار داشت، درختی كه همهی فرزندان یک پدر و مادر را در پناه خود گرفته بود. و من دریافتم كه این درخت به راستی مقدس است. » قطعه فوق برگرفته از زندگینامهی گوزن سیاه ( مرد مقدس قبیلهی اوگلالا/ سیو ) است كه آن را به دست خود نگاشته است و ما را به یاد شهودی دیگر در زمانی دیگر میاندازد : « و [فرشته ] نهری از آب حیات به من نشان داد كه درخشنده بود، مانند بلور و از تخت خدا و بره جاری میشود. و در وسط شارع عامآن و بر هر دو كنار یه نهر، درخت حیات را كه دوازده میوه میآورد یعنی هر ماه میوهی خود را میدهد؛ و برگهای آن درخت برای شفای امتها میباشد.
حجم
۱۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه