دانلود و خرید کتاب جزیره گنج رابرت‌لوئیس استیونسون ترجمه سمیرا عسگری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب جزیره گنج

کتاب جزیره گنج نوشته رابرت لوئیس استیونسون است که با ترجمه سمیرا عسگری منتشر شده است. این کتاب یکی از آثار مهم ادبیات اسکاتلند است که آن را در گروه ادبیات کودک و نوجوان به حساب می‌آورند اما در میان بزرگسالان طرفداران بسیاری دارد و تا به‌حال چندین فیلم و سریال و انیمیشن از آن اقتباس شده است.

درباره کتاب جزیره گنج

کتاب جزیره گنج داستان پسر جوانی است که به یک نقشه گنج دست پیدا می‌کند، او تصمیم می‌گیرد این گنج را پیدا کند و به زندگی سخت و فقیرانه خودش و مادرش پایان دهد. این گنج متعلق به یک دزد دریایی است و چیزی که برای یک دزد باشد دزدهای دیگر از آن خبر دارند. همین موضوع باعث می‌شود سفرش آنطور که انتظار دارد پیش نرود. او با مردی در کشتی همراه می‌شود که یک چشم و یک پا و یک طوطی دارد و همین مرد برای او ماجراهای سخت و خطرناکی می‌سازد.

کتاب جزیره گنج روایتی جذاب است که خواننده را با قوانین و آداب و رفتارهای دزدان دریایی آشنا می‌کند و با یک سفر او را به قلب اقیانوس در قرن ۱۸ می‌برد.

خواندن کتاب جزیره گنج را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رابرت لوئیس استیونسون

رابرت لویی بالفور استیونسن، نویسنده اسکاتلندی و یکی از بزرگ‌ترین داستان قرن نوزدهم، در ۱۳ نوامبر۱۸۵۰ در پایتخت اسکاتلند دیده به جهان گشود. رابرت تنها فرزند خانه بود. پدرش یکی از بهترین مهندسان شهر بود و از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود. رابرت، اما از دوران کودکی دچار یک بیماری می‌شود که تا پایان عمر گریبان گیر او می‌شود. او در هشت سالگی، دچار بیماری حصبه می‌شود و این بیماری به میزانی در او رشد می‌کند که همه از او قطع امید می‌کنند. اما این بیماری با معجزه ی پزشکان در او درمان می‌شود، اما آثار آن بیماری تا پایان عمر با او بود. به روایت بسیاری از نزدیکانش او تا پایان عمر همیشه خسته و مریض حال بود و از وضعیت جسمانی ضعیفی برخوردار بود. او از سال ۱۸۵۸م وارد تحصیل شد و تا هفده سالگی‌اش با قوت تمام به درس خواندنش ادامه داد. در سن هفده سالگی بود که کمی ‌قوای جسمی ‌او بازگشت و خانواده‌اش از این بازگشت او به زندگی عادی خوشحال شدند و تصمیم گرفتند، حال که او نسبتا سلامتی خودش را به دست آورده است، به رشته مهندسی رفته و چون تمام خانواده‌اش به شغل آباواجدادی خودشان که مهندسی بوده است، بپردازد. او به همین دلیل و بنا بر راهی که پدر و مادرش پیش روی او گذاشته بودند به رشته ی مهندسی وارد شد. 

رشته تحصیلی او در مهندسی گویا صورتی عمومی ‌داشته است و مهندسان در آن زمین یک واحد درسی عمومی‌ داشتند که در آن مقدمات را آموخته و سپس بر اساس تجربه کاری گرایش حرفه‌ای خود را انتخاب می‌کرده اند. او استعداد فراوانی در درس خواندن داشت و پس از سه سال که از تحصیلش گذشت، پیشرفت درخشانی در تحصیل کرد و این پیشرفت باعث شد که او درست در سه سالگی درس خواندنش در دانشگاه از سوی دانشگاه محل تحصیل اش که دانشگاه ادیبنبرو بوده است، نشان افتخار دریافت کند. البته این نکته را هم ذکر کنیم که بسیاری از منابع داخلی به اشتباه نوشته‌اند که او به رشته ی حقوق رفته است که این امر کاملا غلط است و نخستین رشته تحصیلی او مهندسی بوده است. اما بعد، هر چند که او مهندسی و تحصیل کردن در این رشته را بسیار دوست داشت و بسیار هم در این رشته درس خوان و موفق بود، ولیکن نتوانست که به آن ادامه دهد. چرا که او به دلیل بیماری که در کودکی داشت، توان آن که به رشته مهندسی ادامه دهد و یا این که بخواهد در این حوزه به فعالیت مشغول شود، نداشت و این برای او یک مانع بزرگ بود. از این رو پس از مدتی بر خالف میل باطنی، به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و چهارسال بعد، توانست پروانه وکالت بگیرد و در دادگستری مشغول به فعالیت شود. اما نکته عجیب در زندگی او ذکر این نکته است که به هر میزان که او قوای جسمی‌اش کم تر می‌شد، ذهنش بازتر می‌شد و بیشتر می‌توانست فکر کند. گویی هر چه توان که در جسم داشت به ذهن او می‌رفت و فعالیت‌های ذهنی او بی نظیر قوی بود.

 او در همان زمان که به وکالت مشغول بود، چندین مقاله برای مجلات وقت نوشت که نوع نگاه او و متد جدیدی که در نگارش مقاله داشت بسیار برای صاحبان مجله و مخاطبان خوش نشست و او نخستین پله‌های تبدیل شدن به یک نویسنده جهانی را با نوشتن جندین مقاله پشت سر گذاشت. پس از مدتی علاوه بر مقاله‌هایی که می‌نوشت، داستان‌هایش را نیز به مجلات می‌فرستاد. داستان‌هایش اما هر روز و هر روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کرد. او در سال ۱۸۷۸میلادی در زمانی که مشغول به گردش در فرانسه و تفریح بود با زنی آمریکایی برخورد می‌کند و مهرش به دل او می‌نشیند. اما این زن نیز پس از یک سال ماندن در فرانسه، به وطنش باز می‌گردد و این بین هیچ خبری از یک رابطه عاطفی آشکار میان این دو وجود ندارد. البته بسیاری از منتقدین امر نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که استیونسن از آنجا که دچار بیماری بوده است و کمی‌هم ضعیف بوده، هیچ وقت آن اعتماد به نفس را در خود ندیده است که به این زن پیشنهاد ازدواج بدهد و از سویی دیگر نیز بسیاری گفته‌اند که این دو با یکدیگر رابطه عاطفی مختصری داشتند که به سرانجام نرسیده است. 

گواه این قضیه نیز ذکر این نکته است که درست یک سال بعد وقتی که استیونسن، خبر بیماری آن زن را می‌شنود، با توجه به کسالتی که داشته است به امریکا سفر می‌کند تا که آن زن را ملاقات کند. و این جاست که در نهایت امر، این دو با یکدیگر ازدواج می‌کنند و به اسکاتلند برمی‌گردند. استیونسن، بعد از ازدواج با مادام اسبورن، سعی کرد که برای باقی عمرش مکانی را پیدا کند که بتواند به راحتی در آن زندگی کند. او مدت‌های زیادی را به سفر گذراند و سرانجام در الجزایر در جنوب اقیانوس آرام، سکنی گزید. او تا به پایان عمر همان جا ماند. مادام اسبورن که همسر اوست در این باب می‌گوید که او پس از سفر به این ناحیه، توانست تا حد زیادی سلامتی خود را باز یابد و از سویی نیز فکرش برای نوشتن نیز آزادتر گشت. اما نکته بارزی که باید در باب او گفت، ذکر این نکته است که او نویسندگی را از مجلات شروع کرد و با گسترده شدن نوشته‌هایش و همه گیر شدن آن شهرت خوبی برای خود دست و پا کرد. اما بعد، او کتابی را به رشته تحریر درآورد به نام جزیره گنج که زندگی‌اش را به طور کل متحول کرد. یکی از شایعات و شاید حقیقت‌هایی که درباره او و نویسندگی‌اش گفته‌اند، ذکر این نکته است که او تمام آنچه که می‌نوشته است را در خواب می‌دیده است و حتی می‌گویند که او یک بار با مادر و یا همسر خویش بر سر این که چرا او را از خواب بیدار کرده اند، دعوا کرده است و گفته است که او در حال تماشای آخرین بخش یک رمان در خواب بوده است. با این اوصاف این دست از حرف‌ها پشت سر اکثر نویسندگان دنیا وجود دارد، اما نمی‌توان آنها را رد کرد، چرا که یکی از منابع الهام بسیاری از نویسندگان خواب‌هایشان بوده است. او در نهایت در سوم دسامبر ۱۸۹۴م در سن ۴۴ سالگی بر اثر بیماری حصبه که از کودکی همراه او بود، در همان جزیره کوچک در الجزایر به نام ساموا دیده از جهان فرو بست.

 او وصیت کرده بود که او را بر فراز کوهی در زیر آسمان آبی و پر ستاره به خاک بسپارند، که نزدیکانش نیز به این وصیت نیز عمل کردند. هر چند که او هیچ گاه در عمر خویش توان آن را نداشت که از کوهی به بالا برود، اما کنون بر روی کوهی آرام گرفته است.

نظرات کاربران

bufe_kor77
۱۴۰۱/۰۷/۱۶

ترجمه داستان تو چند صفحه اول که با ترجمه های دیگه مقایسه کردم مترجم داستان و طبق میل خودش خلاصه میکنه.شاید فک میکنه نیاز نیست خواننده بعضی قسمت بخونه حذف میکنه.عجیب بود

محمدرضا
۱۴۰۰/۰۵/۱۲

این کتاب، کتاب معروفیه و داخلش پر از ماجرا های مختلف است از جمله: دعوا، کشت و کشتار، خیانت، ماجراجویی و... بیشتر برای نوجوان ها مناسبه.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۴۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۹۴۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان