دانلود و خرید کتاب پس از بیست سال سلمان کدیور
تصویر جلد کتاب پس از بیست سال

کتاب پس از بیست سال

نویسنده:سلمان کدیور
امتیاز:
۴.۸از ۴۶۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پس از بیست سال

کتاب پس از بیست سال اثر داستانی تحسین شده سلمان کدیور نویسنده جوان شیرازی درباره قیام عاشورا است.

 درباره کتاب پس از بیست سال

به راستی حسین را چرا کشتند؟ این پرسشی است که با گذشت قریب به ۱۴۰۰ سال از شهادت سیدالشهدا (ع) همچنان مطرح است. با وجود اینکه به این پرسش در طول تاریخ بارها پاسخ داده شده اما همچنان پرسشی کلیدی محسوب می‌شود زیرا تاریخ پیوسته در حال تکرار است و انسان نیز موجودی است که عبرت نمی‌گیرد. علاوه بر این همواره حاکمانی بوده‌اند که با محو کردن اصل ماجرا و پر و بال دادن به حواشی پاسخ دادن به این پرسش را به تعویق انداخته تا راحت‌تر بتوانند قدرت را حفظ کنند. با منحرف کردن ذهن جوامع از اصل موضوع که چرا حسین را کشتند در واقع انگیزه‌های قیام حسینی را محو و کم‌رنگ می‌کنند تا بیشتر بر اریکه قدرت تکیه بزنند.

درباره کتاب پس از بیست سال

سلمان کدیور در رمان پس از بیست سال تلاش کرده است تا این پرسش را پاسخ دهد و خواننده را با جواب‌هایی برای این سوال روبه‌رو کند. پرسشی که آخرین کلمات رمان بزرگ او است و کتاب با آن پایان می‌یابد.

 داستانی که از کربلا آغاز می‌شود و با یک چرخش زمانی به روزگار خلافت خلیفه سوم و حکمرانی معاویه در شام می‌رسد و تصویری از آن زمان در کنار دسیسه‌ها و نیرنگ پسر هند را به خواننده نشان می‌دهد.

 او به مخاطبش نشان می دهد که معاویه چگونه برای حفظ قدرتش دست به هر توطئه و حیله‌ای می‌زده تا بتواند دو روز بیشتر در جایگاه حکومت شام باقی بماند. 

در واقع کدیور در این رمان ریشه و پاسخ پرسش پایانی خود را در سال‌هایی دانسته که راحت‌طلبی و زیاده‌خواهی بزرگان باعث پدید آمدن انحراف در جامعه اسلامی شد.

کدیور خواننده را به کوچه‌های شام می‌برد. مکان‌هایی که در آن جوانان شامی که روزگاری رومیان بر آنها تسلط داشتند، حالا در دوران اسلام به همان اعمال و رفتارهایی مشغول شده‌اند که قبلا بودند و تمام این‌ها از پیامدهای  حکومت بنی‌امیه است که برای حفظ قدرت و البته نابود کردن آثار اسلام، اسلام اموی رارواج دادند و آنها را از معارف ناب دینی دور نگه داشتند. معارفی که سرچشمه آن بیست و پنج سال خانه‌نشین بود ولی به دست معاویه و خاندانش چنان تبلیغاتی علیه حقیقت او شد که کسی تصور نمی‌کرد اسلام علی(ع) همان اسلام محمد(ص) باشد تا جایی که برخی در زمان شهادت امیرالمومنین در محراب مسجد کوفه، گفتند «مگر علی نماز می‌خوانده؟»

 این کاری است که کدیور در داستانش انجام داده. نشان دادن تصویری از روزگار خلافت عثمان بر مسلمانان و حکومت معاویه بر شام. او در واقع به سراغ ریشه‌های آن انحرافی در امت اسلامی رفته که زمینه‌ساز به قتل رساندن فرزند پیامبر شد.

 خواندن کتاب پس از بیست سال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی-مذهبی را به خواندن این رمان جذاب دعوت می‌کنیم.

بخشی از کتاب پس از بیست سال

شکسته، مضمحل و روبه‌مرگ، به خانه رسید. غلامان و ملازمان زیر بازوانش را گرفتند و به‌سختی از اسب به‌زیر آوردند. قامتش خمیده بود و چشمانش از فرط اشک سرخ و پف‌آلود، چنان‌که هرکه او را می‌دید یقین می‌کرد به داغی بزرگ و ماتمی ابدی مبتلا شده است؛ داغی که جز شیون آرامش نمی‌کرد و جز مرگ شفایش نمی‌داد. در روزی که تمام دمشق در جشن و سرور و پایکوبی غرق و تمام خانه‌ها و خیابان‌ها زینت شده بود، عمارت او تنها نقطهٔ شهر بود که صدای ناله و شیون و عزا از آن به گوش می‌رسید.

ناامید به اطرافش نگاه کرد. هیچ‌کس به‌استقبالش نیامد بود. چه از اشراف و بزرگان شهر که همیشه با چاپلوسی احاطه‌اش می‌کردند و چه از مردم عادی که او را به‌خاطر پدرش دوست می‌داشتند. هیچ‌کس نبود تا خود را در غمش شریک بداند و به او تسلّی خاطر بدهد. آنانی که سال‌های سال از قدرت و نفوذش بهره‌ها برده و کسیه‌ها دوخته بودند. امّا آنان حق داشتند. اگر فرزندان یکی از آن‌ها هم در کربلا، آن‌هم در سپاه حسین کشته می‌شد، او نیز چنین رفتاری پیشه می‌کرد. در شام چه کسی بود که برای تسلّی مردی داغدار، حاضر به خریدن خشم یزیدبن‌معاویه باشد؟

در این مدت که از کربلا بازگشته بود، حتی لحظه‌ای آرام‌وقرار نداشت. داغی که بر جگرش وارد شده بود ازسویی و خواب‌های پریشان و کابوس‌های ویران‌گر ازسوی دیگر، روح و روانش را آماج خود گرفته بودند. پیوسته تصویر حسین درنظرش مجسم می‌شد که طفل چندماههٔ خود را به آسمان گرفته بود تا او را بر شامیان شاهد گیرد و تیری که پُرضرب و پریشان بر گلوی آن طفل نشست و خون او که حسین به آسمان می‌ریخت؛ لحظاتِ به‌خون‌افتادن برادر و برادرزادگانش که در دریایی از سپاه شام رجز می‌خواندند و شمشیر می‌زدند و لحظهٔ پیوستن ابراهیم به آنان؛ لحظه‌ای که شمر چون حریف آنان نشد، فرمان داد چهارصد تیرانداز آنان را هدف قرار دهند و بر بدن‌های آنان اسب بدوانند.

آرام و خمیده به عمارت داخل شد و انبوه غلامان و کنیزان را دید که لباس عزا به تن کرده و شیون‌کنان به خود لطمه می‌زدند و صورتشان را خونین می‌کردند. آیا چنین سرنوشتی را به خواب هم می‌دید؟ و چنین فاجعه‌ای را تصور می‌کرد؟ آرام‌آرام قدم برداشت و درمیان ناله‌های جان‌گداز داخل شد. ماریه را دید که در جمع زنان، بدون این‌که اشک بریزد یا ناله سردهد، مات و مبهوت چون مجسمه‌ای به او خیره شده است. به‌سختی به پاهایش فرمان حرکت داد و پیش رفت. زنان با دیدن او از جای برخاستند، پشت سر ماریه نشستند و شیون ازسر گرفتند. زن، سرد و خشک و بی‌مقدمه گفت: «با فرزندم چه کردی زید؟ چرا او را با تو نمی‌بینم؟»


helia1386
۱۳۹۹/۱۲/۰۲

یکی از زیباترین کتاب های رمان در حوزه عدالت خواهی روایتی ناب و زیبا توصیه میکنم مطالعه کنید

گنجینه
۱۴۰۰/۰۱/۰۳

یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم بی نظیر بود... برخلاف سایر رمان های طولانی که اواسطش افت می کنن و کسل کننده میشن این رمان از اول تا آخرش جذاب بوده...و به خوبی آدمو به دل شام و

- بیشتر
sajjadquote
۱۳۹۹/۱۲/۰۳

عالی بود . تعداد صفحاتش کمی زیاده اما داستان اونقدر همراهه که خیلی سریع تمومش میکنید

fn.shf
۱۴۰۰/۰۱/۰۷

عااااالی بود اگر تز سبک نامیرا خوشتون اومده، از این کتاب به مراتب بیشتر خوشتون خواهد آمد:))

راضیه بهرامی
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

سلام به همه‌ی اهالی طاقچه🌿 دوستان من این کتاب رو محرم سال گذشته خواندم و باید بگم در دسته‌ی رمانهای مذهبی جزء بهترین هاست.. قصه‌ای از دو راهی عقل و عشق، دنیا و آخرت و شهادت و رذالت... اگه دوست

- بیشتر
Azar
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

یک رمان تاریخی جذاب, با نثری روان و گیرا و جملاتی که قلب آدم رو می لرزونه و اشک به چشمای آدم میاره. روایت زندگی مردی به نام سلیم بن هشام که ضمن اون, بسیار صحبت از مردی میشه که

- بیشتر
z. h
۱۴۰۰/۰۱/۱۸

با وجود قطر بسیار زیادی که داره اصلا احساس خستگی نمیکنید جاهایی از کتاب هست که از ته دل باهاش اشک ریختم فوق العاده هست این کتاب

یار مهربان
۱۴۰۰/۰۶/۱۶

سلام لطفا در بی نهایت قرار بدین

کاربر ۱۳۸۲۸۹۴
۱۴۰۰/۰۴/۰۷

تنها کتابی بود که بعد از چند وقت تعدادی از سوالات و ابهاماتم رو روشن کرد متن بسیار رسا و روانی داره که تاریخ رو مثل اینکه در حال رخ دادنه جلوی چشمتون ترسیم می کنه واقعا ایرادی پیدا نکردم. کتاب در

- بیشتر
nikan moeen
۱۴۰۰/۰۴/۲۱

کتاب بسیارروان وجذاب نوشته شده بود وتاریخ را بسیارخوب توضیح داد به طوری که احساس میکنی درآن زمان زندگی میکنی ودلاوریهای یاران خدارابه وضوح تماشامیکنی بسیارلذت بردم وتوصیه میکنم حتما مطالعه کنید

تاریخ تکرار نمی‌شود؛ بلکه این مردان تکراری‌اند که بدون عبرت، رفتار گذشتگان را دربرابر آزمون‌های روزگار تکرار می‌کنند.»
عاطفه
به‌جان خودم سوگند که اسلامِ علی بیش از آن‌که اسلامِ شمشیر باشد، اسلام ایمان و حکمت و عدالت است، نه اسلام مناسک و ظواهر. و علی برای فتح قلوب آمده است، نه فتح سرزمین‌ها
گنجینه
بغضش را فروخورد و ادامه داد: «کوفیان با حسین معامله‌ای کردند که پیش از این با برادر و پدرش کرده بودند... می‌بینی سلیم؟ تاریخ انگار به تکرار نشسته است.» «نه راحیل... تاریخ تکرار نمی‌شود؛ بلکه این مردان تکراری‌اند که بدون عبرت، رفتار گذشتگان را دربرابر آزمون‌های روزگار تکرار می‌کنند.»
گنجینه
انسان‌ها به هر میزان که در لذات دنیا فرو می‌روند، ضعیف و اهلی می‌گردند.
کاربر ۱۳۶۲۷۶۴
ضعف دوم او بزرگان و شیوخ قریش‌اند که تاب عدالت او را ندارند. آن‌ها سی سال است که عادت کرده‌اند با زیباترین کنیزان بخوابند، در بهترین عمارت‌ها زندگی کنند و درحالی‌که شکم‌های خود را از خوراک‌های چرب و شیرین فربه کرده‌اند، بر منبر تکیه زنند و مردم را به پرهیزکاری و آخرت بخوانند. آنان به سبب مصادرهٔ اموالشان، از علی خشمگین‌اند، امّا از ترس ذوالفقار دم برنمی‌آورند. اینان باید دست و زبان ما در کوفه باشند.»
🅜🅔🅗🅓🅘
خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است
زهرا جاویدی
«خواب زیاد آفت روح است فرزندم. خداوند روزیِ روح را در بیداریِ شب، و روزیِ جسم را در تلاشِ روز گذاشته است.»
کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
همیشه قسمت بزرگی از حقیقت پنهان است فرزندم، چراکه واقعیت‌ها آنان را پوشانده‌اند و مردمان همیشه فریب‌خوردهٔ این واقعیت‌ها هستند.» «مگر حقیقت همان واقعیت نیست؟» «واقعیت آنی است که حاکم و رایج است امّا حقیقت آنی است که باید باشد و نیست. ارزش انسان‌ها به تلاشی است که برای هویدا ساختن حقیقت‌ها می‌کنند، نه پذیرفتن واقعیت‌ها. برای همین است که پیامبران باارزش‌ترین انسان‌ها بوده‌اند.»
گنجینه
به‌راستی حسین را چرا کشتند؟
گنجینه
حجاج که تأثیر کلامش را مشاهده کرد، ادامه داد: «هرچند خلیفه کشته شده و علی افسار خلافت را به‌دست گرفته، امّا بدان که تو از او نیرومندتری.» معاویه گفت: «چرا چنین می‌گویی؟» «زیرا کسانی با تو هستند که وقتی سخن می‌گویی حرفی ندارند و هرگاه دستور می‌دهی چیزی نمی‌پرسند و حال آن‌که اطرافیان علی هنگامی که او سخنی می‌گوید، به سخن می‌آیند و مجادله می‌کنند و هرگاه فرمانی می‌دهد، سؤال‌ها دارند. پس اندک کسانی که با تو هستند بهتر از کثرت گروهی است که با او هم‌پیمان شده‌اند.»
گنجینه
در جهان چه جرمی سخت‌تر از گفتن حقیقت بود؟
zolikani
تاریخ تکرار نمی‌شود؛ بلکه این مردان تکراری‌اند که بدون عبرت، رفتار گذشتگان را دربرابر آزمون‌های روزگار تکرار می‌کنند.
feri
اسلامی که به عدالت نرسد، کفری است که لباس توحید به تن کرده است
Mohammad Fouladian
معاویه به‌سوی تختش بازگشت و دوباره به پیراهن خونین عثمان نگریست. «این پیراهن چشم مرا چنان روشنی داد که پیراهن یوسف چشم یعقوب را نداد... قهقهه‌ای زد.» عمرو نزدیک آمد و گفت: «نه امیر... نه... این پیرهن همان خاک پای جبرئیل است که سامری در خمیر گوسالهٔ طلایش ریخت تا آن را به‌صدا درآورد و مردم را به پرستشش وادارد.» دوباره قهقههٔ معاویه در قصر پیچید.
گنجینه
امّا چگونه باید می‌پذیرفت که تمام این سال‌ها را در گمراهی سپری کرده است؟ چگونه به عمر هدررفته‌اش می‌گفت، تمام راه به خطا آمده است؟ آیا از این دهشتناک‌تر چیزی بود؟
•° زهــــرا °•
ستم‌گران حکومت خویش را بر جهل و ترس و عادات مردم بنا می‌کنند. آیا نمی‌بینید که چگونه ثروتمندان را به ارضای شهوات و مفلسان را به سیر کردن شکم‌هایشان مشغول ساخته تا جز این‌ها اندیشه‌ای نداشته باشند؟ و در این میان آنان که هوشیار شوند را با سلاحِ ترس خاموش می‌نمایند؟ ترس از دست دادن جان و مال و آبرو. و سخت‌تر از این‌ها عادت است. وقتی مردمان ستمبریِ خود و ستم‌گری حاکمان را بپذیرند و به آن خو بگیرند. جهل و ترس را شاید علاجی باشد، امّا عادت را هرگز.»
Bahar Abdalvand
«آن‌گاه که باید درکنار امامت می‌بودی و نبودی، چه تفاوت می‌کند که کجا و به چه کار مشغول باشی؟ در محراب عبادت یا بزم عیش و نوش، چه تفاوت دارد؟»
کاربر ۱۰۸۸۸۴۹
ای مردم! به خدایی که دانه را شکافت و صبح را دمید، آن‌که وقت یاریِ امامش خفته باشد، با لگد دشمنش بیدار خواهد شد.
mahshid
«ای مردم! من با کهنه‌جامه‌ای که دربر دارم، بر شما وارد شده و با همان نیز شما را ترک خواهم کرد. پس اگر مرا یافتید که در این دوران خشتی بر خشتی نهاده یا از بیت‌المال ثروتی برای خود انباشته‌ام، بدانید من از خیانت‌کاران هستم
13mrb59
«مگر حقیقت همان واقعیت نیست؟» «واقعیت آنی است که حاکم و رایج است امّا حقیقت آنی است که باید باشد و نیست. ارزش انسان‌ها به تلاشی است که برای هویدا ساختن حقیقت‌ها می‌کنند، نه پذیرفتن واقعیت‌ها. برای همین است که پیامبران باارزش‌ترین انسان‌ها بوده‌اند.»
Bahar Abdalvand

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

حجم

۵۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان