کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان
معرفی کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان
کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان نوشته کارن دیروستر است که با ترجمه آزیتا طباطبایی رضوی منتشر شده است. این کتاب به مساله تربیت کودکان دارای عزت نفس و مسئولیتپذیر میپردازد.
درباره کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان
هر پدر و مادری در هر کجا و هر زمان که باشد، برای فرزندان خود بهترینها را میخواهند. آنها برای فرزندانشان، سلامتی، ثروت و شادمانی را آرزو میکنند، و گاهی بنا به شرایط، ممکن است کمی بیشتر از هر یک از اینها را بخواهند. این کتاب شما را تشویق مینماید تا تمامی نیازهای فرزندانتان را تامین کنید. همچنین به شما نشان میدهد که چگونه میتوان کودکی قدردان پرورش داد، کودکی که ارزش هر آنچه دارد را درک کند و درعینحال به نیازهای دیگران احترام بگذارند. این کتاب همچنین شما را از افتادن در دام متوقع بودن؛ من! مال من! همین حالا! نجات میدهد.
به شما کمک میکند تا بتوانید چیزی ورای مشکلات ظاهری فرزندپروری را ببینید و نسبت به موضوعِ توقع و حقانیت، درک عمیقتری پیدا کنید. خواهید فهمید که چگونه میتوان رفتارهای زیادهخواهانه را از همان ابتدا تشخیص داد، یعنی مدتها پیش از تسلیم شدن در برابر رفتارهای تشریفاتی و افراطی. زندگی همراه با عزّت نفس گزینهای است که در والدینی که شرایط خانوادگی معمولی دارند، به طور روزمره به چشم میخورد. چنانچه والدین از ابتدا، هدف از تربیت را پرورش کودکانِ دارای عزّت نفس قرار دهند، نیازی ندارند که در آینده درگیر تغییر دادن برخی عادات منفی در فرزندان خود گردند.
کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان راهنمای شما برای تربیت بهتر کودکانتان است.
کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام والدین و مربیان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرورش اعتماد به نفس در کودکان
دنیای پرتوقع و زیادهخواه بودنْ بهخودیِخود به وجود نیامده است. دهها سال مصرفگرایی و تمول، فرزندسالاری، خودخواهیهای بیحدّوحصر، و والدین بسیار افراطی، موجب بروز الگوهای زیادهخواهی کنونی گردیدهاند. نسل زیادهخواه معمولاً از زنان و مردانی تشکیل گردیده که در بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۴ به دنیا آمدهاند. این بینش فرهنگی مدرن، در سالهای اخیر چنان توجهی را به خود جلب نموده که در دانشگاه ایالتی فلوریدا (سال ۲۰۰۵) و برخی دیگر از ایالتها، به این نتیجه رسیدهاند که کودکان متوقع به نوعی بار آمدهاند و وارد دنیای کاری شدهاند که به شدت دچار طرز فکر همین حالا همین را میخواهم گردیدهاند.
یک شرکت مشاورهٔ شغلی این گروه از افراد را ناکارآمد و غیرآگاه توصیف نموده است. زمانی که این نسل به اصطلاح زیادهخواه وارد مقولهٔ فرزندپروری میگردند، مشکلات پرتوقعی و حقبهجانبی سر به فلک میکشند. والدین متجدّد نیازمند یافتن راهی هستند تا بتوانند تمایزی بین فرزندپروری افسانهای و واقعی قائل شوند. البته لازم به ذکر است که تنها این نسل متوقع نیست که باید به بینشی موثر نسبت به مقولهٔ زیادهخواهی دست یابد؛ بلکه هر فردی که در دنیای امروز به تربیت و پرورش یک کودک مشغول است بدان نیاز دارد.
کودک متوقع، همان کودکی است که در فروشگاهها میبینید، که درحالیکه در چرخ خرید نشسته است مشغول باز کردن چندین بسته خوراکی است، چرا که طعم هیچیک مورد رضایت وی واقع نشدهاند. کودک زیادهخواه، همان کودکی است که در جشن تولد دیگران هدیهها را برداشته و فرار میکند و یا شروع به صحبت کردن در مورد بهترین هدیههایی که شخصاً در جشن تولدش گرفته مینماید. این همان کودکی است که در انظار عمومی یا در منزل حکمرانی میکند. این اوست که تصمیم میگیرد برای شام چه بخورند و کی باید دست از کاری بکشند. به تصور او، کل دنیا حول محور وی میچرخد.
کودکان نازپرورده یا متوقع، کودکانی هستند که به تجربه یاد گرفتهاند که اگر خواستههای خود را بیوقفه ابراز نموده و روی آنها پافشاری کنند، حتماً به آنچه میخواهند دست خواهند یافت. ممکن است این کار را با دلبریهای خواستنی یا با اصرارهای لجوجانه به انجام رسانند. در هر دو حالت، نهتنها خوب میدانند که چگونه میتوانند به خواستهٔ خود برسند، بلکه انتظار دستیابی به آن را نیز دارند. صرفنظر از مسائل یا اشخاص دیگر، مشکل اصلی در ذات همین توقع "من، مال من، همین الان!" است.
متوقع بودنْ زمانی که کودک به دنبال دستیابی آنی به درخواستهای خود میباشد، مشکلساز نمیشود، چرا که این یک نیاز طبیعی است. مشکل زمانی رخ میدهد که والدین در واکنش نشان دادن به نیازهای کودک خود دچار سردرگمی میگردند. متوقع بودن کودک، هنگامی برای والدین به یک معضل تبدیل میشود که؛ بدون وجود هرگونه جبر بیرونی، تصمیمگیریهای تربیتی آنان را تحتالشعاع قرارداده و بغرنج مینماید.
حجم
۱۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۸۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه