کتاب ستارهسازها
معرفی کتاب ستارهسازها
با کتاب ستارهسازها اثر درک تامپسون، سفری به دنیای انسانهای موفق داشته باشید.
تامپسون در این اثر از رابطه محبوبیت و ذهن سخن میگوید، این که چه اتفاقی میافتد که شخصی، یا کالایی اعم از مادی و معنوی، مثل یک محصول آرایشی و بهداشتی و یا یک قطعه موسیقی و یا کتاب در دنیا محبوب میشوند در حالی که محصولات مشابه چنین محبوبیتی را کسب نمیکنند.
درباره کتاب ستارهسازها
درک تامپسون در این کتاب دو سوال را مطرح کرده است:
۱. راز ساخت محصولی در زمینهٔ موسیقی، سینما، تلویزیون، کتاب، بازی، اپلیکیشن و غیره که مردم آن را در این چشمانداز وسیع فرهنگی دوست داشته باشد، چیست؟
۲. چرا بعضی از محصولات در این بازارهای فروش با شکست مواجه میشوند، در حالی که ایدههای مشابه مُد شده و به موفقیتهایی عظیم تبدیل میشوند؟
تامپسون میگوید این دو پرسش با هم ارتباط دارند ولی مثل هم نیستند و پاسخ سؤال اول در مقایسه با دومی، با گذر زمان کمتر دچار تغییر میشود. محصولات عوض میشوند و مُدها فرازونشیبهایی را تجربه میکنند؛ ولی معماری ذهن بشر باستانی است و بنیادیترین نیازهای انسان یعنی احساس تعلق، رهایی، آرزو، فهمیدن و فهمیدهشدن، همیشگی هستند.
این یکی از دلایلی است که داستان موفقیتها در طول تاریخ با هم همخوانی دارند و همانطور که خواهیم دید، هم سازندگان و هم مخاطبان، مدام نگرانیها و لذتهای فرهنگهای گذشته را دوباره به نمایش میگذارند.
تامپسون در این کتاب به سنت موفقیت و محبوبیت اشاره کرده است. همان چیزی که در دنیا از ابتدا ثابت بوده و تغییرناپذیر است. معماری ذهن انسان و شناخت آن.
خواندن کتاب ستارهسازها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید با راز محبوبیت و ماندگاری در هر زمینهای آشنا شوید، این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب ستارهسازها
ساوان کوتِچا، شماره را حفظ بود: صدوشصت. این تعداد نامههای ردشدهاش بود. آنها را داخل پوشهای در خانهٔ پدرومادرش در آستین تگزاس نگه میداشت. در میان امضاهای پایین نامهها، نام برخی از شرکتهای اسمورسمدار و پخشکنندههای مشهور موسیقی کشور نیز به چشم میخورد. همگی به یک نتیجهٔ مشترک رسیده بودند. آهنگهای کوتچا فقط بهاندازهٔ کافی خوب نبودند.
امروزه شهرت کوتچا به اعداد بزرگتری میرسد. بهعنوان مثال، دویست میلیون نسخه از آهنگهای کوتچا در سطح جهان به فروش رسیده است. کوتچا، نویسنده و تهیهکنندهٔ آثار ستارگان پاپی مثل آریانا گرانده، جاستین بیبر، آشِر، مارون، کَری آندروود و وان دایرکشن بوده و به یکی از پُرکارترین نویسندگان جوان موسیقی پاپ در ایالات متحده تبدیل شده است. او در تولید بیش از یک دوجین از آثار فهرست ده آهنگ برتر آمریکا و بریتانیا دست داشته است، از جمله آهنگهای موفقی که به جایگاه نخست رسیدهاند؛ مثل «نمیتوانم صورتم را حس کنم» از دِ ویکند و «چی باعث شده اینقدر زیبا باشی» از وان دایرکشن.
وقتی پسربچه بود، پدرش برای شرکت آیبیام کار میکرد که باعث میشد خانوادهاش به نقاط مختلف کشور نقلمکان کنند. آنها بالاخره در آستین ساکن شدند. کوتچا آنجا روی کاناپهٔ اتاق نشیمن آپارتمان پدرومادرش میخوابید. یک روز توی اتاق خواهرش پرسهای زد و کیبوردی پیدا کرد. نشست و با آن بازی کرد. جرقهای درونش زده شد. کوتچا میگوید از آن روز به بعد، دلبستهٔ تمام ابعاد و جنبههای مربوط به نوشتن و اجرای موسیقی شده است. همزمان با مطالعهٔ موسیقی نظری، خودش بهتنهایی نواختن پیانو را یاد گرفت. هم در گروه کُر مدرسه خوانندگی میکرد و هم در یک گروه موسیقی که پسرها راه انداخته بودند. کتابهای مربوط به تاریخ موسیقی پاپ و راهنماهای تفسیری دربارهٔ برچسبها و ناشران موسیقی را با اشتیاق فراوان میخواند.
کوتچا رؤیای زندگیای را میدید که با نوشتن آهنگهایی میگذشت که به موجهای رادیویی و تلویزیون رسوخ میکردند و به همین دلیل مطالعات عملیاش دچار مشکل شده بودند. احتمال داشت بهخاطر جیمشدن از کلاسهایش، دچار دردسرهای بیشتری شود؛ ولی معلم گروه کُر، استعداد فوقالعاده و بالقوهٔ این بچه را تشخیص داده بود. وقتی مادر کوتچا به مدرسه تلفن میزد، معلم موسیقی او اغلب تلفن را جواب میداد، بهانهای برای غیبتش میآورد و روی کارهای او سرپوش میگذاشت. کوتچا دربارهٔ اعتیاد اولیهاش به موسیقی به من گفت: «پدرومادرم حسابی وحشت کرده بودند.» بعد سریع در توضیح این مطلب اعلام کرد: «آنها خانوادهٔ هندی خیلی سنتیای بودند.»
حجم
۷۷۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
حجم
۷۷۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه