دانلود و خرید کتاب آتشی در خانه کامیلا شمسی ترجمه سولماز دولت‌زاده
تصویر جلد کتاب آتشی در خانه

کتاب آتشی در خانه

نویسنده:کامیلا شمسی
انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آتشی در خانه

کتاب آتشی در خانه نوشته کامیلا شمس نویسنده مشهور اهل پاکستان است که با ترجمه سولماز دولت‌زاده منتشر شده است. این کتاب برنده جوایز متعددی شده است.

درباره کتاب آتشی در خانه

این کتاب داستان یک خانواده و افراد مرتبط با آن‌ها است؛ هربخش رمان یکی از شخصیت‌ها را دنبال می‌کند. اسما، پرویز و آنیکا فرزندان یک خانواده هستند که هرگز پدرشان را ندیده اند و مادر و مادربزرگشان را سال‌ها پیش در فاصله‌ای کمتر از یک سال از دست داده‌اند. اسما که پس از مرگ سرپرست خانواده شده مجبور به محافظت از خواهر و برادر دوقلوی خود بوده است، حالا که آن ها به سنی رسیده اند که تقریبا از او بی‌نیاز شده‌اند تصمیم به ادامه تحصیل گرفته است و با وجود مشکلات احتمالی و تحقیر کننده برای او که یک مسلمان است تصمیم به مهاجرت گرفته است در این میان با پسری به نام ایمان آشنا می‌شود.

خواندن کتاب آتشی در خانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب آتشی در خانه

«نه. نمی‌دونم. ببخشید، منظورتون محل زندگی استادمه یا خودم؟ خونهٔ استادم تو «نورت‌همپتون» هست که نزدیک امهرسته. اون اطراف رو می‌گردم تا یه جایی مناسب احوالم پیدا کنم. ممکنه امهرست باشه یا یه جای دیگه. توی تلفن همراهم یه لیست از معاملات ملکی‌های اون‌جا هست. تلفن همراهم رو که دارید!» اسما جلوی خودش را گرفت و سکوت کرد. این پلیس داشت همان کاری را می‌کرد که قبلاً در مواجهه با مأموران حراست تجربه کرده بود؛ یعنی وقتی رک و پوست‌کنده جواب سؤالاتشان را می‌دادی، ساکت می‌ماندند و همین سکوتشان باعث می‌شد بیشتر حرافی کنی و هرچه بیشتر بلبل‌زبانی می‌کردی، بیشتر گناهکار به نظر می‌رسیدی.

خانم پلیس کت را روی انبوه لباس و کفش‌های اسما انداخت و گفت منتظر بماند.

از آن وقت مدت زیادی گذشته بود. حتماً تا الآن همهٔ مسافرها سوار هواپیما شده بودند. اسما نگاهی به ساکش انداخت. پس از رفتن خانم پلیس، بی‌اجازه ساکش را جمع کرده بود و نگران بود نکند این کارش تخلف محسوب شود. بهتر نبود ساک را دوباره خالی کند و بگذارد همان‌طور به‌هم‌ریخته بماند یا همین کارش هم اوضاع را بدتر می‌کرد؟ بلند شد و زیپ ساک را کشید و درش را باز کرد تا محتویات ساک معلوم باشد. مردی با گذرنامه، لپ‌تاپ و تلفن همراهِ اسما وارد شد. بذر امیدی در دل اسما جوانه زد. مرد نشست و به او هم اشاره کرد که بنشیند. بعد ضبط‌صوتی روی میز، بین اسما و خودش گذاشت و گفت: «خودت رو تبعهٔ انگلستان می‌دونی؟»

«بله، من انگلیسی‌ام.»

«منظورم اینه که خودت رو انگلیسی می‌دونی؟»

«همهٔ عمرم این‌جا زندگی کردم.»

منظور اسما این بود که به هیچ کجای دنیا مثل این‌جا احساس تعلق‌خاطر ندارد، اما حرفش دوپهلو به نظر رسید.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۶۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان