کتاب تو
معرفی کتاب تو
کتاب تو نوشته کرولاین کپنس و ترجمه فریبا محمدی، رمانی عاشقانه است. کتاب تو درباره زندگی عاشقانه دختری جوان است که آرزوی نویسنده شدن را در سرش میپروراند.
درباره کتاب تو
کتاب تو رمان عاشقانه و روانشناختی از کرولاین کپنس است. رمانی جذاب که از زندگی دختر جوانی میگوید که آرزوی نویسنده شدن را در سرش میپروراند. گوئینویر بک استادیارِ دانشگاه است و مشغول کار بر روی پایاننامهاش است. یک روز که گذرش به کتابفروشی وست ویلیج میخورد، با جو گلدبرگ آشنا میشود. جو درجا میفهمد که تمام چیزی که از دنیا میخواسته حالا روبهرویش ایستاده است: او دختری سرسخت و شاد است که از زندگیاش در شبکههای اجتماعی مینویسد. نوشتههایی که سبب میشود تا جو حس کند او را میشناسد و آنها را به هم نزدیک میکند...
کتاب تو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام دوستداران رمانهای عاشقانه و روانشناسی از خواندن کتاب تو لذت میبرند.
بخشی از کتاب تو
من به همان طریقی با ای. ای. کامینگز آشنا شدم که بیشترِ مردانِ پراحساس و باهوشِ زمانِ من او را شناختند؛ یعنی ازطریق یکی از عاشقانهترین صحنههای عاشقانهترین داستانِ تاریخ، هانا و خواهرانش. در این داستان، یک نیویورکی باهوش، فرهیخته و متأهل بهنام الیوت، عاشق خواهرزنش میشود. باید محتاط باشد. نمیتواند الابختکی دست به کاری بزند. الیوت نزدیک آپارتمانِ خواهرزنش منتظر میماند و مباحثهای باشکوه و عاشقانه را ترتیب میدهد. عشق کار میبرد. خواهرزنش از دیدنِ ناگهانیِ او شوکه میشود و او را به کتابفروشیِ پجنت میبرد. متوجه درونمایهٔ داستان هستید؟ الیوت کتابی از اشعار ای. ای. کامینگز برایش میخرد و او را به شعر صفحهٔ دوازده ارجاع میدهد.
خواهرزن بهتنهایی روی تخت مینشیند و شعر میخواند و در این اثنا، همانطورکه ما صدای شعرخواندن او را میشنویم، الیوت در حمام است و دارد به او فکر میکند. قسمت موردعلاقهٔ من از آن شعر:
«هیچکس، حتی باران، چنین دستهای کوچکی ندارد.»
بهجز تو بک. در این چند روز گذشته چیزهای زیادی در موردت فهمیدهام.
مشکل جامعه این است که اگر یک آدم معمولی درمورد ما چیزی میدانست، بیشتر افراد میگفتند من آدم منحرفیام. خب، از هیچکس پنهان نیست که بیشترِ مردم احمقاند. بیشتر مردم افسانههای بیخود را دوست دارند و عدهٔ زیادی از آنها تابهحال چیزی از پائولا فاکس یا هانا نشنیدهاند، پس گور پدر بیشتر مردم بک، مگر نه؟
گذشته از اینها، بهجای اینکه خانهات را پر از مردانِ بیلیاقت کنی، بیشتر به خودت میرسی، و من این را دوست دارم. تو پاسخی به تمام مقالههای مبتذل و تقلیلدهنده درمورد «فرهنگ اغفال مردان» هستی. تو معیارهای خاصی داری و منتظر عشق واقعی هستی، و شرط میبندم وقتی داری درمورد مرد موردنظرت ـدرمورد منــ رؤیاپردازی میکنی، کلمهٔ عشقِ واقعی را با حروفِ بزرگ مینویسی. همه میخواهند همهچیز را همین حالا به دست بیاورند، اما تو «با آن دستهای کوچکت» میتوانی صبر کنی.
نامت نقطهٔ باشکوهی برای شروع بود. از خوششانسی ما، گوئینویر بکهای زیادی در جهان وجود ندارند؛ تنها یکی موجود است. اولین چیزی که باید پیدا میکردم خانهات بود و اینترنت به عشقِ ذهنیِ من شکل داد. بک، چیزهای زیادی درمورد تو در اختیارم گذاشت، پروفایل توییترت:
بک گوئینویر.
@بک غیرواقعی
حجم
۳۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
جذابیت این کتاب به اینه که هیچ چیز ازش ندونید پس اگر قصد خوندن یک داستان متفاوت رو دارید با ذهنی باز این کتابو در دست بگیرید و بخونید. (کامنتارو بعد از خوندن کتاب بخونید) برای من کاراکتر اصلی داستان شبیه
حدود هشتاد تا صد صفحه اول رو با رنج و عذاب خوندم ... فکر کردم تو تله یکی از این داستانهای عاشقانه مبتذل و آبکی تینیجری افتادم ... تنها چیزی که باعث شد کتاب رو ول نکنم این بود که
طبق نظرات سعی کردم اول کار ولش نکنم و به جاهای خوبش برسم، ولی هر چه بیشتر خوندم کمتر بهتر شد. چون نمیشد نصفه بذارمش، کامل خوندم و هر لحظه از اینکه وقتم رو براش گذاشتم بدم اومد. نمیدونم، به هر
کتاب بدی نیست ، ولی واقعاااااا اونقدری ک میگن خوب نیست 😐 واقعااااا ، ب زووور خودمو مجبور کردم تا صفحه آخرش بخونم چون ۸۰ تومن پول نسخه چاپیش داده بودم حیفم میومد تمومش نکنم🥺
اگر دنبال اینی که یه کتاب رمان روانشناسی و اجتماعی بخونی و با شخصیت یک فرد دارای اختلال شخصیت نمایشی و کنترلگر آشنا بشی کتاب فوق العاده ایه...کاملا میشد خطاهای شناختی و طرحواره های جو رو حس کرد...متاسفم که این
روایت معماگونه و جذابی داشت. اوایل حتی احساس می کنی که راوی داره باهات شوخی میکنه اما رفته رفته همه چیز واقعی میشه.
این کتاب به ما یادآوری میکنه که هیولا ها هیولا به دنیا نیومدن! به ما نشون میده که کودکی چه تاثیر مهمی توی زندگی ما داره
به نظر من کتاب خوبی بود، متفاوت و جذاب و معماگونه. ولی بعضی وقتها شخصیت هاشونو درک نمیکردم. میشه کتاب قشنگ تری هم خوند بجاش
اصلا توصیه نمیکنم خیلی بیخود وگیج کننده بود ،هر چه بخودم فشار آوردم بیشتر از ۳۰۰ صفحه نتونستم بخونم من کسی هستم که رمان زیاد میخونم ولی اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم حیف پول ووقتی که گذاشتم
خیلی خوب دیوونه بود ولی خب این یه داستانه، من از نویسنده میترسم 😅