- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب تو
- بریدهها
بریدههایی از کتاب تو
۳٫۴
(۱۸۹)
در کتابفروشی کار کنید تا بفهمید بیشترِ مردمِ این جهان از چیزی که هستند احساسِ گناه میکنند.
آنه
«یه مهمونی دعوتم. میخوای بیای؟»
مستورع
ما برای نوجوانبودن زیادی پیریم.
رها
چقدر حیف است که آدم از چیزی که ندارد آنقدر برآشفته باشد که چیزهایی را که دارد اصلاً به حساب نیاورد
Hani
من درحال حاضر خیلی دوست دارم کسی را کتک بزنم
قاصدک!
بیشترِ مردمِ این جهان از چیزی که هستند احساسِ گناه میکنند.
یک مشکل لاینحل، sky
چگونه است که خشم من نسبتبه تو همیشه به عشق تبدیل میشود؟
Farzaneh
راستش اصلاً با این ایدهٔ عهد دقیانوسی موافق نیستم. من آدم خودمم
قاصدک!
کارکردن با این گوشی دیگر کافی است. این دستگاه تو را میکُشد، نفست را هدر میدهد و انگشتانت را فلج میکند.
نیومون
«من همین حس رو درمورد فروشگاه کتاب دارم. اونجا قدم میزنم و حس میکنم تمام دنیا اونجاست، مهمترین داستانها درطول زمان
شیلا در جستجوی خوشبختی
امان از دخترها. چیزی حدود ۵۲ ایمیل لازم است تا سادهترین مسئله را بفهمید.
قاصدک!
عوضیها همیشه وقتی جهان نظمِ خودش را بازمییابد و مجبورند بابت کارهای بزدلانه، پر از تظاهر و بدون عشقِ خود جواب پس بدهند، آشفته میشوند.
قاصدک!
«شانزده قرن و هشت سال نوری» منتظر میمانم
میس سین
همه میخواهند همهچیز را همین حالا به دست بیاورند، اما تو «با آن دستهای کوچکت» میتوانی صبر کنی.
M.Taha
اگر ده ثانیه به چشمانِ کسی نگاه کنید، یا او را میترسانید یا دلش را میبرید
Mary gholami
«چه عوضی بود، نه؟»
«هممم، شاید فقط حالش میزون نبود.»
یک مشکل لاینحل، sky
دفترچهیادداشتی بیرون میکشد و من آرزو میکنم دارو مغزم را بیحس کند. من ازآن دفترچهیادداشت یا آن خودکار خوشم نمیآید و شروع میشود.
آسمان
چیزی تحت عنوان "قفس پرواز" وجود نداره. فقط یه چیز هست که از قفس کوچیکی که پرنده نمیتونه توی اون پرواز کنه بیرحمانهتره، و اون قفس بزرگیه که باعث میشه پرنده فکر کنه میتونه پرواز کنه.
میس سین
«تو نمیتونی کسی رو که نمیخواد نجات پیدا کنه نجات بدی.»
parnian
مشکل کتابها این است که تمام میشوند. فریبت میدهند. تا اعماق فرومیروی و مالکیتها و روابطِ خود در دنیا را جلوی در رها میکنی و از درون خوشت میآید و مالکیتها یا روابطتت را نمیخواهی و سپس، کتاب دود میشود و به هوا میرود. ورق میزنی و چیزی نیست
hiba
معلم بهداشت مدرسهٔ دبیرستانم میگفت اگر ده ثانیه به چشمانِ کسی نگاه کنید، یا او را میترسانید یا دلش را میبرید.
شیلا در جستجوی خوشبختی
باید آنقدر آدمها را نادیده بگیری که سر عقل بیایند، بهخصوص بچهپولدارهای لوس را.
ترنج
باوجود این، لعنت به والدینش. اگر نمیتوانید عشق بیقیدوشرط نثار کنید، بچهدار نشوید.
لیلی مهدوی
من از آن آدمهای عوضیِ دلرحم نیستم که هیچوقت جرئتِ در لحظه زندگی کردن را ندارند. من برای زندگی زندگی میکنم،
شهرزاد میرزاعابدینی
بله، میفهمم ما برای مصاحبت آفریده شدهایم. خداوند به ما کلمات را هدیه داده است. باید صحبت کنیم. باید گوش بدهیم
خیر کثیر
«همه همیشه دارن تلاش میکنن بهتر بشن، دوسه کیلو وزن کم کنن، پنج تا کتاب بخونن، برن موزه، یه صفحهٔ موسیقیِ کلاسیک بخرن و بهش گوش بدن و دوستش داشته باشن. اما کاری که درواقع دلشون میخواد انجام بدن، اینه که دونات بخورن، مجله بخونن، و آلبوم پاپ بخرن. و کتاب؟ گور پدر کتاب. بهجاش دستگاه کیندل رو میخرن.
شیلا در جستجوی خوشبختی
آنقدر برای دیدنت هیجانزدهام که اصلاً جهان برایم وجود ندارد.
علاقه بند
افرادی که در انتهای نظامِ سلسلهمراتبی قرار دارند تشنهٔ ارتباط با افرادِ دیگر میشوند.
میمی
مشکل کتابها این است که تمام میشوند. فریبت میدهند. تا اعماق فرومیروی و مالکیتها و روابطِ خود در دنیا را جلوی در رها میکنی و از درون خوشت میآید و مالکیتها یا روابطتت را نمیخواهی و سپس، کتاب دود میشود و به هوا میرود.
˼السـیِّدةَالشَهیدة˹
اگر تو اول به دنیا میآمدی، شاید ادامهٔ کسبوکارِ خانوادگی جزو انتخابهایت میبود. اما تو فرزند وسط بودی و در مدرسه کارت را بهخوبی انجام دادی و در تمام زندگیات به تو برچسب «امید خانواده» زده شد؛ کسی که میتواند از این شرایط فرار کند.
M.Taha
حجم
۳۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۹۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰۳۰%
تومان