کتاب عشق در نگاه صفر
معرفی کتاب عشق در نگاه صفر
کتاب عشق در نگاه صفر نوشته آناهیتا رحیمی است که در آن نویسنده داستان عاشقانه و پرفراز و نشیب دو جوان به نامهای دیانا و آرمین را روایت میکند. این داستان عاشقانه مخاطب را به دنیای داستانهای جذاب میبرد و به او فرصت تازهای میدهد دنیای جدید را ببیند.
خواندن کتاب عشق در نگاه صفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات عاشقانه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب عشق در نگاه صفر
ریلا: “خوبی؟ همه رو ترسوندی!”
- خوبم
ترلان: “تاحالا اینجوری شده بودی؟”
- نه
ترلان: “پس بهتره دکتر بری.”
مریلا:”درسته. هانا! بیا بریم من تا آژانس می رسونمت. خودت باید آژانس بگیری بری وگرنه نمیرسی”
ترلان: “میخوای بری فرودگاه؟”
هانا: “آره. ساعت ۶ پرواز دارم.”
ترلان: “من میرسونمت.”
موقعیت سختی برای هانا بود. صدای قلب خودم و مریلا رو میشنیدم، به علاوهٔ صدای یه قلب دیگه که فکر میکنم صدای قلب رها بود.
قبل از اینکه هانا مخالفتی بکنه، مریلا گفت: “وای ترلان ممنون! نمیدونی چه کمکی میکنی. آخه این سفر برای هانا خیلی مهمه. پس ما فعلاً میریم. خدا نگهدار! بعداً میبینمتون.”
همه میدونستیم که ترلان از این پیشنهاد چه قصدی داره.
اگه مریلا دو دقیقه دیگه به سخنرانی زیبایش ادامه میداد، شک ندارم که رها رویش فن پیاده میکرد.
سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان راه افتادیم.
مریلا: “چرا اینجوری شدی؟”
- میدونی مریلا؟ چند شبه ذهنم مدام یه چیزی رو بهم نشون میده. یه اتفاق؛ اما انگار یه بخشی از مغزم نمیخواد من متوجه بشم که دقیقاً چه اتفاقی داره میفته. نمیگذاره واضح ببینم.
مریلا: “خوب چی میبینی؟ در همون حدی که میبینی بگو”
- یه قایق توی دل شب تاریک، انگار دونفر توی قایق هستن. تا میخ
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه