کتاب مهباد دختر کردستان
معرفی کتاب مهباد دختر کردستان
رمان پرهیجان و عاشقانه مهباد دختر کردستان، نوشته منیرسادات موسوی شما را به حال و هوای داستانی پر تعلیق و پرحادثه در روزهای آخر حکومت پهلوی و روزهای آغاز جنگ میبرد. به فضای پایتخت و محیط پر از شور سیاسی دانشگاه تهران و به روزهای پر التهاب انقلاب.
درباره کتاب مهباد دختر کردستان
دختر جوانی که در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران درس میخواند و با بسیاری از دوستان و همدانشکدهایهای خود متفاوت است روزی در کتابخانه با ابراز عشق یک پسر کرد به اسم شوان روبهرو می شود. پسری مدعی است مدتهاست او را تحت نظر دارد و در همان مواجهه اول از او خواستگاری میکند. دختر پیشنهاد شوان را میپذیرد و همین ازدواج او را وارد یک ماجرای پرکشش و طولانی میکند.
خواندن کتاب مهباد دختر کردستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به داستانهای تاریخی و اجتماعی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب مهباد دختر کردستان
بدون حرف زدن با هماتاقهایم راه افتادهام طرف دانشگاه. زودتر از همیشه رسیدهام. تنها و خشمگین توی کلاس قدم میزنم. دخترهای هماتاقم بعد از من رسیدهاند. اعظم میگوید: از وقتی شوان اومد توی زندگی تو. زندگیمون بیسروسامون شده! چی شد که زدی بیرون از خوابگاه؟ نفهمیدیم چی خوردیم صبحانه؟ چی پوشیدیم؟ دیشب هم که از کوه اومدی، برج زهرمار بودی؟ چرا رفتی؟
جواب نمیدهم. نادر فتحالهی از در وارد میشود. به انگشتهای پای بانداژ شدهاش نگاه میکنم، دمپاییهای صندل پوشیده، میروم به طرفش، یقه پالتواش را میگیرم. میگویم: نادر فتحالهی! آخرینبار باشد که دنبال من راه افتادی توی کوه و دره! اگر اینبار دنبالم بیایی برای همیشه از این گروه جدا میشوم، با گروه دیگری میروم صعود. اگر باز هم دنبالم بیایی، با دستهای خودم تو را پرت میکنم پایین! به شوان بگو من محافظ نمیخواهم. آن هم محافظ آماتور مثل تو!
خانمسادات! محافظت شما برای کوهنوردی نیست. برای محافظت در برابر گروه عثمان است.
دخترکرمانی ریزریز میخندند. اعظم میگوید: دیدیم چه حفاظتی کردی ازش در برابر گروه اَبان و عثمان! دستش رو نگاه کن؟ این نتیجه محافظت شماست آقای فتحالهی! بهتره دست از سرش برداری. مثل همه عمرش که شماها نبودید. تا سلامت زندگی کنه. شیرفهم شد!؟
نادر مینشیند سر جایش. من هم میروم با همان دو صندلی فاصله مینشینم. همکلاسهایم یکییکی وارد میشوند. سلام میکنند. حوصله جواب دادن ندارم. سرم را بین دستهایم میگیرم: چرا باید با این پسر مظلوم به خاطر رفتارهای شوان دعوا میکردم؟ این پسر کشاورز چه نسبتی با شوانِ اَشرافزاده دارد؟ پسری که در شروع ترم اول یک هفته دیر به کلاس آمد. خودش را معرفی کرد: «نادر فتحالهی هستم». استاد علت دیر آمدنش را پرسید. نادر گفت: «ما کشاورز هستیم، فصل برداشت محصول یک مَرد بیشتر باشد کمک است. عقب ماندن از درس را جبران میکنم.» آمد کنار من با یک صندلی فاصله نشست. استاد پرسید: آفتابسوختگی پوستت مال همان کار کشاورزی است؟ باید مداوا کنی.
وقتی نشست. گوشه دفترم نوشتم: برو درمانگاه دانشگاه یک کِرِم سوختگی بگیر.
گوشه دفترش نوشت: ما عادت داریم به این آفتابسوختگی. چند روز بعد خودش خوب میشود. آفتاب کوهستان خیلی داغ است.
نوشتم: شما اهل کدام منطقه کوهستانی هستی؟
نوشت: کردستان.
نوشتم: من همه کوههای معروف ایران را رفتهام. کردستان چه قلههای شاخصی دارد؟
نوشت: اورامانات. شمشیپاوه. و قلههای ادامه رشته کوه زاگرس.
نادر یک صفحه یادداشت برداشته است. استاد هنوز دارد حرف میزند. نه میتوانم بنویسم، نه تمرکز دارم. تا تمام شدن کلاس همانطور خشمگین هستم. درس استاد که تمام میشود. آنتراکت بین دو کلاس، نادر میرود برایم قهوه میگیرد. میگویم: میل ندارم. ببر تا نریختم وسط کلاس. تو و شوان دارید مرا دیوانه میکنید. بیمارم. خستهام. اعصابم را بههم ریختهاید.
حجم
۹۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰۶ صفحه
حجم
۹۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰۶ صفحه
نظرات کاربران
این قیمتگذاری اشک به چشم آدم میاره.😦 واقعا فکر میکنید برای کتابی که صاحبش نمیشم و نمیتونم شب بذارم زیر بالشتم و نمیتونم به بقیه قرض بدم و کلا وجود خارجی نداره انقدر پول میدم؟ ما کتابخونا رو چی فرض کردین؟
یا حسین کتاب الکترونیکی 93000تومان🙄🙄ما کتابخوان ها رو چی فرض کردید شما؟هرجور عشقتون میکشه قیمت میگذارید؟
هر جور حساب کنین قیمت کتاب الکترونیکی باید یک سوم کتاب چاپی باشه یک سوم هم نه، حداقل نصف قیمت چاپی باشه. واقعا این چه قیمتیه؟
کتاب بدی نیست فقط اصرار روی هر سه مرتبه نماز خواندن اونم هر روز کلافه کننده هست ، نه اینکه نماز خواندن بد باشه ولی این همه اصرار تو جای جای قصه تکرار مکررات و کش دادن مطالب خواننده رو
درود هیچ کتابخوان فهمیدهای بدون شناخت و تحقیق(معرفی کتاب) هزینه زیاد بالای یک کتاب نمیدهد. بالاخص روی کتابی تازه نشر با نویسندهای خوب شناخته نشده که پیش از این ۲ کتاب در کارنامه خود دارد. دنبال معرفی و نقدهای روی این
عاموووووو کوتاه بیو کاکو 93تومن کتاب میخریم پولم میدیم ولی نه اینقدر علی برکت الله😀😀😀😀
93 هزار تومن برای یک شبه pulp fiction ؟ چخبرتونه!!! نه ..واقعا چخبرتونه
کتاب رو نخوندم ولی یک ستاره میدم چون طاقچه گاهی بهترین رمانهای ایرانی و خارجی که به چندین زبان ترجمه شدند رو با تخفیف میزاره این کتاب چی داره که این قیمت زیادو برای نسخه الکترونیکی گذاشتند که به قول
خیلی گرون هست و ارزشی نداره من دانلود کردم خیلی فکر کردم عالی هست این قیمت گذاشت فقط میخواست جم کونه بره نویسنده این چه وضع هست