کتاب پسرخالههای چایی نخورده
معرفی کتاب پسرخالههای چایی نخورده
پسرخالههای چایی نخورده، طنزنگاشتهها و خاطرات طنزآمیز یک تحویلدار تازهکار و یک فرهنگی سابق شامل خاطرات حسین میرزایی از دوران اشتغالش در آموزش و پرورش و همچنین یک کارمند تحویل دار است.
درباره کتاب پسرخالههای چایی نخورده
حسین میرزایی در این کتاب با زبانی شیرین و در قالب طنز، خاطره میگوید. او که به قول خودش نوشتن را با نگارش جریمههای معلمان سنگدل در مدرسه شروع کرده، در این کتاب که مجموعهای از یادداشتهای طنز او برای نشریه داخلی بانک است، قلمش را برای انتقادهای اجتماعی و فرهنگی میچرخاند و با زبان طنز و اندکی شبیه به نثر بیهقی از روزگار و تجربیات خود در دوران کاریاش میگوید.
او در این کتاب از کاستیها و فرهنگ غلط اداری و انواع معضلات و آسیبهای سیستم اداری انتقاد کرده است.
خواندن کتاب پسرخالههای چایی نخورده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام علاقهمندان به طنز اجتماعی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب پسرخالههای چایی نخورده
در صنعت چاپ و نشر و کتابسازی ایرانی جماعت، جمع آوری و گردآوری یکی از شیوهها در ساخت کتاب است. طرف نوشتههای بند تنبانی پشت وانت و مینی بوس و اتولها را یاد داشت میکند و به کتابی پرطمطراق تبدیل میکند.
ما هم دیدیم مگر ما چی کم داریم. برای عرض اندام و اظهار لحیهای هم که شده، ما هم رفتیم سراغ ادبیات اسکناسی که شامل گزیدهای از مطالب نوشته شده روی اسکناس است.
از روزهای اول شروع به کار، این پول نوشتها را گوشهای یادداشت مینمودیم و کار و بارمان بد نبود وهر چند روز چیز خوبی گیر میآمد؛ ولی آدمیرا که بخت برگردد توی حجله عروس نر گردد.
از شانس بد ما تقّی به توقی خورد و مسأله انتخابات ۸۸ پیش آمد و استفاده ابزاری از اسکناس برای اعلام مواضع. اعلام شد اسکناسهای نوشته دار و مخدوش از حیّز انتفاع میافتد. در عرض چند روز مردم همین که احساس خطر کردند؛ سریع جفت نمودند و آمار پول نوشتها افت کرد و کار و کاسبی ما کساد شد. ببینیداش چقدر شور بوده که صدای خان هم در آمده. مدتی بعد، شخصی بر روی پول چنین نوشت:
چرا تعداد نویسندگان روی پول، روز به روز کاهش مییابد؟ بیائید با همکاری یکدیگر مانع از انقراض این فرهنگ شویم... سازمان فرهنگ و ارشاد
ساده دلی بستههای پول آورده بود. در همان حال که داشتیم طبق معمول بستهها را بُر میزدیم تا اسکناسی با ارزش کمتر لا به لای بسته نباشد، پیامکی برای ما آمد و ما دست به گوشی بردیم تا جواب بدهیم. طرف قافیه رو باخت رنگش شد عین گچ دیوار و به تته پته افتاد که: چیز بدی نوشته؟ ما که حالیمون نمیشه. ترسیده بود که چیزی نوشته باشد و ما داریم پلیس را خبر میکنیم.
حجم
۳۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیار خسته کننده و بی محتوا و بدون کشش، نویسنده با ناشی گری سعی کرده اثر فاخری به جا بذاره در حالیکه در قیاس با امثال جمالراده و آل احمد قلم گنگ و بی محتوایی داره
نویسنده سعی کرده متن خوبی ارایه دهد ولی متن روان وساده نیست.
کتاب راجب خاطراتی است که یکی نوشته و بنظرم خیلی قشنگ توصیفش کرده و اونکلمه های قلمبه که گفته رو آخرش توضیح داده و بهترین کتابیه که تا حالا خوندم